صدیقه رنجبر متولد ۱۳۴۹ است و دارای سه فرزند. در سال ۱۳۷۶ ورزش را به طور جدی با بدنسازی در باشگاه ورزشی هلال احمر شروع کرد، اما پس از آشنایی با صدیقه مقدم مسئول گروه کوهنوردی آناهیتا، جرقه آشنایی او با کوهنوردی زده شد.
با او گفتگویی کردیم که میخوانید:
- چگونه ورزش را شروع کردید؟
در زمان مدرسه پینگپنگ را خیلی دوست داشتم و والیبال هم بازی میکردم. البته آن زمان آنطور که باید و شاید به ورزش اهمیت داده نمیشد، اما ورزش مورد علاقه من این رشتهها بود.
- چه شد که وارد رشته کوهنوردی شدید؟
برای اولینبار که با خانم مقدم به کوه رفتم حس بسیار خوبی داشتم، به همین خاطر در گروه کوهنوردی آناهیتا عضو شدم. آن زمان مسئولیت گروه آناهیتا بر عهده خانم فاطمه فرهمندی بود.
اوایل و زمانی که با خانم مقدم بودیم فقط کوههای نیریز و نزدیک را میرفتیم، اما زمانی که آقای میرغیاثی به ما پیوستند، گروه رونق گرفت. جو گروه عوض شد و افراد بیشتری عضو گروه شدند و مسافت کوههایی که انتخاب میکردیم طولانیتر بود. با خانم مقدم ماندم تا زمانی که کرونا آمد.
در زمان کرونا نیز، چون به کوهنوردی علاقه زیادی داشتم، گروهی به نام همنوردان صمیم را در سال ۱۳۹۸ با سرپرستی آقای صادق بیگی و نظارت آقای میرغیاثی تشکیل دادیم که این گروه متشکل از ۱۵-۱۴ نفر کوهنورد است.
من ورزشهای زیادی را امتحان کردهام، اما هیچکدام برای من مثل کوه نیست. از پینگ پنگ گرفته تا والیبال و آمادگی جسمانی. کوه طبیعت دارد. آرامش، صدای پرندگان و آب واقعاً لذتبخش است.
/ شارژ چراغ قوهها و موبایلها تمام شده بود و در آن تاریکی شب و سرمای فوقالعاده از روی سنگها بالا می رفتیم. دستها و پاهایمان پر از خار بود. اما به هر سختی بود به قله رسیدیم.
- چه قلههایی فتح کردهاید؟
با سرپرستی آقای میرغیاثی قلههایی مثل دنا، هزار کرمان، تزرج بندر و کوهی در سیرجان را رفتهام.
- آیا کوهنوردی ورزش گرانی است؟
وسایل و تجهیزاتش تا حدی گران است، اما یک بار خریده میشود و تا مدتها میتوان از آن استفاده کرد.
- از صعودتان به قله دنا بگویید. در زمان صعود چه احساسی داشتید؟
برای صعود به قله دنا از هر شهرستان فارس ۱۰ نفر انتخاب شدند که من هم جزء ده نفر منتخب نیریز بودم. در طول مسیر لیدر راه را گم کرد. ما باید ساعت ۹ شب به پناهگاه میرسیدیم، اما اشتباهی به دره بزکش که مسیر واقعاً سختی بود رفتیم. آنجا برف زیادی باریده بود. هوا فوقالعاده سرد بود و در آن سرما نمیدانستیم چکار کنیم. شارژ چراغ قوهها و موبایلها تمام شده بود و در آن تاریکی شب از روی سنگها بالا میرفتیم. دستها و پاهایمان پر از خار بود. اما به هر سختی بود به قله رسیدیم.
مسیر سخت، اما لذتبخش بود و البته در این مسیر دوستان زیادی از سایر شهرهای استان پیدا کردیم.
- آیا آموزشی هم در زمینه کوهنوردی دیده اید؟
بعد از پیوستن آقای میرغیاثی به گروه، ایشان آموزشهای زیادی به ما داد از آن جمله صخرهنوردی. همچنین چندی قبل نیز در کلاسهای کوهنوردی که خانم رواجی ما را دعوت کردند شرکت کردم و مدرک گرفتم.
- آیا سن و سال تأثیری در کوهنوردی دارد؟
در گروههای کوهنوردی از بچههای چهار پنج ساله داریم تا افراد بالای شصت سال. برای کوهنورد بودن باید عاشق باشی. سن و سال و قوی و ضعیف بودن در کوه مهم نیست و همه هوای هم را دارند. در کوه از میان کسانی که در مقایسه با دیگر اعضا افراد نسبتاً قویتری هستند، یک نفر جلودار و یک نفر عقبدار انتخاب میشوند تا کمک دیگر افراد گروه باشند و همه همدل و همراه با هم قدم بردارند.
- به نظرتان تا چند سالگی به کوهنوردی ادامه میدهید؟
آدم نمیتواند پیشبینی کند. دوست دارم تا پایان عمر کوهنوردی را ادامه دهم.
- به صعودهای خارج از ایران هم فکر میکنید؟
بارها به آن فکر کردهام و خیلی دوست دارم. اما متأسفانه به خاطر مشغله کاری وقت آن را ندارم.
- چند فرزند دارید؟ آیا آنها هم اهل ورزش هستند؟
سه فرزند دارم که هر سه آنها در ورزشهای مورد علاقه خودشان فعالیت داشته و دارند.