کتاب جدید دکتر مختار کمیلی، فرهنگپژوه نیریزی و عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه ولیعصر رفسنجان با عنوان «منشآت و اشعار شمسالمعالی نیریزی» توسط انتشارات بنیاد فارس شناسی به بازار آمد.
شمسالمعالی از ادبا و شعرای نیریزی دوره قاجار بوده و آثاری به نظم و نثر دارد.
دکتر کمیلی ابتدا درباره شمس المعالی گفت:
شمسالمعالی لقب شاعر و نویسنده ماست. نام او در همه جا، میرزا اسحاق ضبط شده. نام پدر وی در بعضی منابع، احمد یا احمد نیریزی است. البته این احمد، همان احمد نیریزی، خوشنویس شهیر دوره صفویه نیست و بنابراین میرزا اسحاق را نباید فرزند میرزا احمد نیریزی، نسخنویس مشهور دانست. تخلص اسحاق را «انجمن» نوشتهاند، اما در معدود اشعار باقی مانده از او، این تخلص دیده نمیشود. زادگاه اسحاقبن احمد، در بیشتر منابع، نیریز ذکر شده. سال تولد و درگذشت او مشخص نیست. ظاهراً وی در سالهای نخست سده سیزدهم مهشیدی متولد شده و پس از هشتاد یا هشتاد و اندی سال، (۱۲۸۰ به بعد) وفات یافته. خاکجای او نیز معلوم نیست.
مؤلف درباره این کتاب گفت:
واژهی منشآت به معنی نوشتجات منشیانه و مترسلانه است ک به طور انشاء نوشته شده باشد؛ و به طور ساده به معنی نامههاست. در کتاب منشآت و اشعار شمسالمعالی، نامههایی که شمسالمعالی به بزرگان نوشته، گِرد آمده است. شمار نامهها، ۸ نامه به زبان فارسی و یک نامه به زبان عربی است. احتمالاً شمار نامههای شمسالمعالی بیش از این تعداد است، ولی تا امروز من به همین تعداد دست یافتهام. قسمت دیگر کتاب، شیرازیه است که خود حاوی سه دفتر است و ظاهراً در دوران اقامت شمسالمعالی در شیراز و در سالهای پایانی عمر او نگارش شده است. بخش سوم کتاب به اشعار فارسی (سه قصیده) و عربی (دو قصیده) شمسالمعالی اختصاص دارد. اشعار شمسالمعالی در گذر ایام، از بین رفته و آنچه باقی مانده همین پنج قصیده است. من بر اساس نسخههای خطی، این کتاب را تدوین کردهام.
دکتر مختار کمیلی در پاسخ به این سؤال که: نُسخ خطی از کجا به دست شما رسیده؟ گفت:
دکتر محمدجواد شمس در کتاب ارجمند «فرهنگ و تاریخ نیریز»، به نسخهشناسی آثار شمسالمعالی پرداخته است. بر اساس اطلاعات کتاب دکتر شمس، من از دانشگاه تهران، تصویر منشآت فارسی شمسالمعالی را درخواست و دریافت نمودم. نامه عربی شمسالمعالی در مدایح مؤیدیه که گردآوردهی نویسندهی ماست، مضبوط است. تصویر این نسخه را نیز از دانشگاه تهران فراهم آوردم. قصاید شمسالمعالی را از نسخههای خطی مدایح معتمدیه و منتخب مدایح معتمدیه و فارسنامه ناصری وغیره گرد آوردم.
وی درباره اهمیت این کتاب افزود:
نگارشنامههای ادیبانه، در ادب فارسی، قدمت بسیار دارد. در این ژانر، آثار متعددی وجود دارد مانند منشآت خاقانی، مکاتیب سنایی، منشآت قائم مقام فراهانی و... منشآت شمسالمعالی ما نیز یکی از این آثار است که استادانه و زیبا پرداخته شده است. این کتاب از منظر جامعهشناختی نیز واجداهمیت است. اوضاع ناگوار و نابسامان فرهنگی ایران در دورهی قاجار در منشآت و شیرازیه به روشنی بازتاب یافته است.
دکتر کمیلی گفت: منشآت را سالها پیش در هفتهنامهی گرامی عصر نیریز منتشر کردم. پس از گذشت چند سال، مصمم شدم منشآت را با شیرازیه و قصاید شمسالمعالی در یک کتاب گرد آورم. حدوداً سه چهار سال طول کشید که این تصمیم به منصّه ظهور نشست و امروز ما بر اساس مطالب این کتاب، شناختی هرچند ناقص از زندگی و آثار یکی از بزرگان نیریز در دست داریم.
این پژوهشگر ادبی خاطر نشان کرد: در راه چاپ این کتاب و دیگر کتابها سختترین مرحله، رفع مشکلات فراوان تایپی است. برای نمونه غلطهای تایپی بیت زیر را من اصلاح کرده بودم، ولی پس از چاپ کتاب، باز به همان صورت غلط در متن آمده است. غمی که از این بابت تحمل میکنم، وصفشدنی نیست:
کی شود زو تشنه کز حوض او
با سبوی خشک باشد آب جو
(ص ۹۵)
صورت درست و موزون بیت چنین است:
کی شود رد تشنهای کز حوض او
با سبوی خشک باشد آب جو
یا تحجّد (ص ۱۷۹) که صورت درست آن، تهجّد است.
وی این کتاب را هفتمین کتاب خود خواند و گفت: شش کتاب به شاعران و نویسندگان نیریز اختصاص دارد: گزیدهی شعر مصطفی آزاد، تصحیح فرهاد و شیرین شعله نیریزی، تصحیح دیوان عمان نیریزی، تصحیح دیوان شهاب نیریزی، تصحیح دیوان سحاب نیریزی و منشآت و اشعار شمسالمعالی.
کتابی که به نیریز اختصاص ندارد، تصحیح کاملالتعبیر حُبَیش تفلیسی است که آن را میراث مکتوب در سال ۱۳۹۴ منتشر نموده است.
وی درباره آثار در دست چاپ خود گفت: ترجمه سندباد نامه عربی را احتمالاً تا یک سال دیگر منتشر میکنم. دوست دارم اشعار ساکت (ادیب) نیریزی، مایلی نیریزی و یکی دو شاعر دیگر نیریزی را تحتعنوان: «اشعار شاعران بیدیوان نیریز» تصحیح و منتشر کنم. البته گردآوری و تدوین و انتشار واژههای محلی و محاورهای نیریز نیز از آرزوهای من است.
در بخش شیرازیه کتاب میخوانیم:
«.. درین سنه سر و کارم به جایی رسیده است که هفت ماه است از وطن آوارهام، درمانده و بیچاره.
مبادا کس به خون آغشته، چون من
میان قوم رسوا گشته، چون من
مرا که فَقْد (۱) اسباب رفتن، سبب از برای ماندن است و فَقْد اسباب ماندن، سبب از برای رفتن و این شعر مناسب حال:
نارفتنم ز کلبهی احزان این دیار
پارینه از خری بُد و اکنون ز بیخری
و بینالمحذورین، چنین سرگردان و از پی مرکب قرضالحسنه دوان.
نه از تیغش هراس سر بریدن
نه از خارش غم دامن دریدن
مده ناصح من دیوانه را پند
که کار من گذشت از پند و از بند
اگرچه ارباب فضایل و کُتّاب رسایل، تحسین سکون را و ستایش صموت (۲) را نمودهاند و حضرت امیرالمؤمنین (ع) فرمودهاند: قلبالاحمق فیفمه و لسانالعاقل فی قلبه (۳)، لیکن: اذا ضاق صدرالمرء مِن سرّ نفسه. (۴) چارهی او به جز از اظهار چه چیز است: سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن. (۵) که: لایحباللهالجهر بالسوء مِنالقول الّامَنظُلم.» (۶)
۱- فَقْد: فقدان، نبودن
۲-صموت: خاموشبودن، ساکت شدن
۳- قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب او قرار دارد. (نهجالبلاغه، حکمت ۴۲)
۴- مصراع از امام شافعی است: هنگامی که سینه انسان از نگاه داشتِ رازش به تنگ آید.
۵- از امیر خسرو دهلوی است:
ناله را هرچند میخواهم که پنهان برکشم
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
۶- آیهی قرآن است: خداوند بانگ برداشتن به بدزبانی را دوست ندارد مگر از کسی که بر او ستم رفته باشد. (سوره نساء. آیه ۱۴۸)
علاقهمندان میتوانند این کتاب را از کتابفروشی کالج (آقای یلدایی) در پاساژ زحلی در خیابان قدس، کافینت داتنت خانم فریده وطنپرست در پاساژ زحلی، چاپ آراد در ابتدای خیابان بهداشت (آقای محمدصادق رجبی)، کتابفروشی آقای صادقیار در خیابان جانبازان، بنیاد فارسشناسی در شیراز، خیابان لطفعلی خان زند تهیه کنند.
ضمن تشکر از زحمات جناب آقای دکتر کمیلی میخواستم بدونم نوادگان شمس المعالی نی ریزی چه کسانی هستند ؟ آیا مشخص هست یا خیر ؟