زکریای رازی
ابوبکر محمد بن زکریای رازی، (۲۵۱ - ۳۱۳ مهشیدی) نخستین دانشمند و حکیم ایرانی است که افزون بر حکمت، فلسفه و طب در موسیقی نیز تبحر داشت. او بزرگترین فیلسوف وطبیب عصر خود بود، و کتابها و رسالههای متعددی در حکمت و فلسفه و طب و موسیقی و دیگر علوم نوشت. نام کتاب موسیقی او را «فی جمل الموسیقی» گفتهاند. نوشتهاند که در علم و عمل موسیقی مهارت داشت و عود مینواخت و به واسطه عشق و علاقه به تحصیل در جوانی از این فن دست کشیده به ادامه تحصیل پرداخت و در حکمت و طب مقامی بس ارجمند یافت. رازی قسمت عمده عمر خود را در زادگاه خود در ری گذراند و در اواخر عمر نابینا شد و در ری وفات یافت.
فارابی
ابونصر محمد بن محمد فارابی (۲۵۹ - ۳۳۹ مهشیدی) فیلسوف و ریاضیدان و موسیقیدان بزرگ ایرانی و سرسلسله حکمای اسلامی است که با بررسی آثار حکماء و فلاسفه یونان به ویژه ارسطو اسرار آنها را کشف کرد و مشکلات کتب آنان را توضیح داد و نواقص کار آنان را دریافت و شرحهایی بر آثار ارسطو نوشت.
او را «معلم ثانی» لقب دادهاند. فارابی از بزرگترین نویسندگان کتابهای موسیقی است. او علاوه بر شرح و توضیح آثار حکمای یونان خود نیز آثار مهمی به وجود آورد و کتابها و رسالههای متعدد در حکمت و فلسفه و منطق و نجوم و موسیقی نوشت. مجموعاً ۱۰۲ جلد کتاب و رساله را بدو منسوب میدارند. مهمترین کتابهای فارابی در موسیقی «احصاء العلوم» و «الموسیقى الکبیر» است.
فارمر معتقد است که مدخل یا مقدمه احصاءالعلوم اگر از نوشتههای ارسطو درباره موسیقی جامعتر و کاملتر نباشد مسلماً در ردیف آن است. به همین دلیل است که مورخان، فارابی را بزرگترین نویسنده کتب موسیقی در قرون وسطا میدانند و معتقدند که در طول نزدیک به شش سده یعنی از ۹۵۰ میلادی (۳۳۹ مهشیدی) که تاریخ وفات فارابی است تا نیمه سده شانزده میلادی دانشمند متفکری نظیر وی در اروپا قدم به عرصه وجود نگذاشته است. الموسیقى الکبیر مهمترین و مفصلترین کتاب فارابی و بزرگترین اثری است که تاکنون در موسیقی مشرق زمین نوشته شده است.
فارابی کتاب بزرگ موسیقی خود را برای آن نوشته است تا مسائلی که بر یونانیان مجهول بوده آشکار سازد.
او نخستین کسی است که در ایران پس از اسلام کتابی در فن موسیقی نوشته و از قوانین صوت و نسبتهای ریاضی اصوات بحث نموده است. فارابی نه تنها یکی از بزرگترین دانشمندان علم نظری موسیقی بود بلکه در عمل نیز استادی بنام و زبردست و نوازندهای توانا و ماهر بود و به قول جمعی در نواختن قانون مهارت داشته است و از مهارت او در فن نواختن و تأثیر آن در شنوندگان حکایتها گفته و افسانهها پرداختهاند.
از جمله حکایت کردهاند که فارابی در مجلس سیف الدوله حمدانی از کیسه چند قطعه چوب بیرون آورده و با آن سازی ساخت و، چون بنواخت همه حاضران به خنده افتادند. پس از آن راه بگردانید و لحن دیگری آغاز کرد همه به گریه در آمدند. سپس با نواختن لحن دیگر همه را به خواب اندر کرد و خود از مجلس بیرون رفت.
فارابی در «الموسیقىالکبیر» پس از تعریف موسیقی، از موسیقیشناسی بحث میکند و از تأثیر آن در روح از دید روانشناسی و تصوری که از شنیدن الحان در ذهن حاصل میشود گفتگو مینماید و نیز از صداشناسی و موسیقی عملی و نظری صحبت میدارد.
او آهنگها را از حیث «ایقاع» (ضرب) به دو بخش متصل و غیرمتصل تقسیم میکند و «ضرب متصل» یا «دو ضرب» و ضرب غیر متصل» را - که «ضرب مخلوط» و «پیچیده» میگوید توضیح میدهد. همچنین به توضیح و توصیف بعضی از سازهای زمان خود و پیش از اسلام پرداخته و، چون عود را کاملترین سازها میدانسته نخست آن را برگزیده و بر روی آن بحث کرده است.
گویند فارابی سیم پنجمی هم به عود افزوده است. فارمر مینویسد: «نوشتههای فارابی حاکی از آن است که این دانشمند در اصول فن موسیقی ایران مدارج عالیه را پیموده و در کتاب عظیم الشأن خود کتاب الموسیقى شرحی در باب طنبور خراسانی نوشته که میرساند موسیقی در سرزمین ایران چه پایگاه عالی داشته. فارابی در توصیف نای، شرنای، دونای، بوق، طبل، سنج، ارگ بادی، عود، شاهرود، شرحی نوشته و خصوصیات هر یک را توضیح داده، و دامنه صدای هر یک از آنها را معلوم کرده است. از دو نوع طنبور اسم برده یکی طنبور خراسانی، دیگر طنبور بغدادی (یا طنبور المیزانی) که پرده بندی آن زیاد مورد پسند ایرانیان قرار نگرفته و در عربستان هم تا سده چهار و پنج هجری متداول بوده است.
ظاهراً تا زمان فارابی موسیقی در ایران یک صدایی بوده و از چند صدایی یا هارمونی خبری نبود. چنانکه نوشتهاند نخستین بار فارابی توافق صداها را (هارمونی) در موسیقی ایران وارد ساخت و پس از او ابوعلی سینا از آن گفتگو کرد.
کتاب الموسیقىالکبیر که نتیجه سالها زحمت و ممارست در کتب علمی موسیقی و محصول تجربیات و تتبعات علمی و عملی گرانبهای این دانشمند ارجمند و فیلسوف بزرگ و موسیقیدان ایرانی بود، قرنها در ایران و عربستان و عثمانی و سایر کشورهایی که زیر نفوذ فرهنگ و تمدن اسلامی بودند، مهمترین منبع تحقیق و بزرگترین مأخذ علمی و عملی این فن بود و تمامی علما و فلاسفه که پس از او به تحقیق و تتبع و تألیف در این علم پرداختهاند به نوشتههای او استناد جسته، او را پیشوای خود دانسته، نام وی را به احترام یاد کردهاند.
از زمان او به بعد موسیقی ایران صورت علمی به خود گرفت و مدون گردید.
اخوان الصّفا:
در سده چهار هجری به دنبال مخالفت متعصبان با اهل نظر و تحقیق و بحث و استدلال، طبقهای از حکمای ایران بر آن شدند تا پیوندی میان دین اسلام و حکمت یونان و فلسفه برقرار کنند و از این رهگذر دین و حکمت را با یکدیگر نزدیک سازند و عامه مردم را از مبانی حکمت نظری و عملی آگاه سازند. بدین منظور رسالههای سادهای بی آنکه نام مؤلف آن معلوم باشد مینوشتند و منتشر میکردند. فعالیتهای این گروه به صورت پنهانی انجام میگرفت. اما با کوشش تمام به نشر عقاید خود مشغول بودند و علاوه بر انتشارات خود برای تعلیم پیروان خویش در شهرهای مختلف مجالس خاصی تشکیل میدادند و اسرار خویش را از غیر خودی پوشیده میداشتند. در این مجالس به بحث درباره علوم و عقاید خویش میپرداختند و شرط عمده کارشان آن بود که نسبت به هیچ یک از علوم دشمنی نکنند و هیچ کتابی را به چشم بیاعتنایی ننگرند و نسبت به هیچ یک از مذاهب تعصب نورزند. این جماعت خود را «اخوان الصفا و خُلّان الوفا» مینامیدند.
آنان ۵۲ رساله شامل کلیه مسائل علوم ریاضی و طبیعی و الهی و منطق و حکمت عملی منتشر کردند که یکی از آنها موسیقی بود (رسالة فی الموسیقى) که معلوم نیست نویسنده آن کدام یک از اخوانالصفا بوده. اخوان الصفا در تحریر هریک از رسالات خود هدفی خاص داشتهاند و هدف از رساله موسیقی را اینچنین بیان کردهاند:
نغمات و الحان موزون دارای همان اثر هستند که ادویه و اشربه و تریاقات در اجسام حیوانی دارند، و اینکه افلاک را در حرکتها و گردشها و برخورد بعضی به بعضی دیگر نغمات طربانگیز و الحان نیکوی مطبوعی مانند نغمات اوتار عود و طنبور و نای هاست و مقصود از آن تشویق نفوس ناطقه انسانی ملکی در صعود به این مدارج است بعد از ترک اجساد، یعنی بعد از حالتی است که مرگ مینامند، زیرا به همین مدارج است که ارواح پیامبران و راستگویان و شهیدان و نیکوکاران عروج داده میشود چنانکه گفتهاند: «ان کتاب الابرار لفی علیین و ما ادراک ما علیون کتاب مرقوم»، یعنی به درستی که کتاب نیکوکاران در عوالم علیین است و آنچه به تو آموخت و تو را دانا کرد که علیین چیست، کتابی است که در علم الهی نوشته شده. مقصود استفاده از قول افلاطون است که میگوید: علت تعلق ما به نغمات و الحان موسیقی این است که، چون از اصل خود جدا ماندهایم اصول و حقیقت ما که عالم مثال برزخی است ما را به وسیله این اصوات و نغمات به سوی خود میخواند تا به او اتصال پیدا کنیم.
از مطالب این رساله بر میآید که اخوان الصفا معتقد به استفاده از موسیقی برای تخفیف آلام مرضی و به کار بردن آن در بیمارستانها بودند چنانکه امروز هم در بعضی کشورها از موسیقی همین استفاده را میبرند.
در بیشتر کتابهای موسیقی که پس از این تاریخ نوشته شده است از تأثیر الحان موسیقی در کاهش دردها و شفای بیماریها سخن رفته است. اخوانالصفا ضمن تمثل به شعر در رسالههای خود، بیتهایی از اشعار روان و دلانگیز سده چهار مهشیدی را آوردهاند. بیتهای زیر در تأثیر نغمهها و الحان است:
وقت شبگیر بانگ ناله زیر
خوشتر آمد به گوشم از تکبیر
زاری زیر این مدار شگفت
گر زدشت اندر آورد نخجیر
تن او تیر نه زمان به زمان
به دل اندر همی گذارد تیر
گاه گریان و گه بنالد زار
بامدادانِ روز تا شبگیر
آن زبان آور و زبانش نه
خبر عاشقان کند تفسیر
گاه دیوانه را کند هشیار
گه به هشیار بر نهد زنجیر
از رسالههای اخوانالصفا نسخههای متعددی به جا مانده است و به سبب توجهی که از قدیم بدان میشد تلخیصهایی از آن صورت گرفته، از آن جمله است خلاصهای به فارسی که نسخه خطی آن در کتابخانه مجلس موجود است.
منابع:
۱- خالقی، روحاله (۱۳۹۹) سرگذشت موسیقی ایران، تهران: انتشارات صفی علیشاه.
۲- سپنتا، ساسان (۱۳۸۲) چشمانداز موسیقی ایران، تهران: نشر ماهور
۳- بینش خراسانی، محمدتقی (۱۳۸۷) تاریخ مختصر موسیقی ایران، تهران: انتشارات هستان
۴- مشحون، حسن (۱۳۸۰) تاریخ موسیقی ایران، تهران: فرهنگ نشر نو