این روزها گزارش تحقیق و تفحص مجلس از تخلفات شرکت فولاد مبارکه اصفهان به مبلغ 92 هزار میلیارد تومان در صدر اخبار است. تخلفات متعدد در یکی از بزرگترین مراکز اقتصادی ایران آن هم در شرایط رکود، تحریم، بیکاری، تورم و فشارهای مضاعف اقتصادی بر مردم. در شرایطی که سفرههای مردم روز به روز کوچکتر و شکاف طبقاتی بزرگتر میشود، انگار برای برخی شرایطی فراهم شده که سفرههای خود را گستردهتر بیارایند و به بیتالمال وقیحانهتر دستدرازی کنند. اینان بیتالمالِ مردم را به بیتالحالِ خود بدل کرده و مِلک پدری میدانند. گرچه حالا عدهای میگویند این گزارش نیاز به راستیآزمایی دارد. یا گفته میشود این شرکت خصوصی است. در حالی که وقتی شرکتی هرچند خصوصی عضو بورس میشود، سهام آن در معرض خرید و فروش قرار میگیرد و در عمل خریداران سهام، متضرر شوند و چه بسا کل سرمایهاشان از بین برود. همان اتفاقی که حدود 2 سال پیش افتاد و بسیاری از سهامداران بورس متضرر شدند. چنین شرکتهایی هرچند قالب خصوصی دارند اما نهاد عمومی میباشند که هرگونه عملکرد منفی آنها بازتابهای سنگین اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد.
رقم 3.5 میلیارد دلاری اعلام شده خیلی بزرگ است و فقط با مقایسه میشود فهمید آنها چه کردهاند.
از جمله این که با این پول میشود بیش از 700 بیمارستان اندازه بیمارستان نیریز با تمام تجهیزات ساخت. و یا 10 ورزشگاه مجهز شبیه ورزشگاههایی که قطر برای جام جهانی ساخته.
در برابر این مبلغ یک زمانی میگفتند سر آدم «سوت میکشد» اما حالا باید گفت «شیپور میزند».
این را مقایسه میکنم با حکایتی از شهردارِ سالهایِ دورِ نیریز زندهیاد جهانگیرخان فاتح.
در آن زمان قرار بوده چند بازرس از شیراز به نیریز بیایند. به همین دلیل شهردار مبلغ هزار تومان به زندهیاد شفیعی حسابدار شهرداری میدهد تا مقدمات پذیرایی فراهم شود. میوه و شیرینی و دیگر مایحتاج به مبلغ ٧٠٠ تومان را از شیراز میخرند و وسایل پذیرایی نیز از منزل شهردار تأمین میشود. پس از چند روز بازرسان به شیراز بر میگردند. مدتی بعد دو بازرس دیگر بطور محرمانه و بدون اطلاع قبلی به نیریز میآیند و اسناد شهرداری را بررسی میکنند و متوجه میشوند مبلغی بابت خرید میوه و شیرینی برای پذیرایی در دفتر حسابداری ثبت نشده. دلیل را میپرسند و در نهایت میفهمند که شهردار مبلغ را از حساب شخصی خود پرداخته و از حساب شهرداری چیزی برداشت نشده.
جناب آقای محمدعلی پیشاهنگ در مقالهای مینویسد: زندهیاد شفیعی میگفت این ماجرا در اوایل کار من در شهرداری به عنوان حسابدار بود و تا زمانی که حسابدار شهرداری بودم نمیگذاشتم مبلغی به غیر از کارهای لازم و ملزوم شهرداری جایی خرج شود که به ضرر و زیان شهر تمام شود.
از بزرگان دیگری چون زندهیاد سامانی مسئولِ پاکدست و محترمِ هیئت هفت نفره واگذاری زمین (اداره امور اراضی بعدی) در نیریز هم نقل میکنند که همیشه در سفر به روستاها، غذا با خود میبرد و میهمان سفره کسی نمیشد.
امروز در همین نیریز به جایی رسیدهایم که از گوشه و کنار شنیده میشود بعضی افرادی که قصد نامزدی عضویت در هیئت مدیره یک شرکت را دارند در حال خرید رأی سهامداران هستند. مسئلهای که در صورت صحت، میتواند در آیندهای نه چندان دور فسادزا باشد. نیاز به توضیح نیست کسی که اقدام به خرید رأی میکند وقتی در رأس شرکت قرار گرفت به منافع خود میاندیشد نه منافع سهامداران. طبق قانون، عضویت در هیئت مدیره شرکتها، درآمدی جز دریافت حقالجلسه ندارد. مگر چقدر حقالجلسه میدهند که افراد باید دست به خرید رأی بزنند؟ از این روی بسیار ضروری است که مقامات و سازمانهای مسئول از وقوع چنین فساد و جرمی پیشگیری کنند تا فردا روز با اعتراض سهامدارانِ مالباخته روبرو نشوند.یعنی پیشگیری از تکرار مشکل مشابهی که چند سال قبل در برخی مؤسسات مالی غیردولتی اتفاق افتاد.
چرا به این روز افتادهایم؟ چرا شاهد مواردی مثل فولاد مبارکه، بابک زنجانی، خاوری، و ... هستیم؟ چرا در مواردی مسئولیتها طعمهای بادآورده دیده میشود؟
به نظر، عیبِ کار در بدی گزینش و ضعف نظارت است.
امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر میفرماید:
در کار کارگزارانت بنگر و پس از آزمایش به کارشان برگمار، نه به سبب دوستی با آنها. و بی مشورت دیگران به کارشان مگمار ... کارگزاران شایسته را در میان گروهی بجوی که اهل تجربت و حیا هستند و از خاندانهای صالح ... اینان به اخلاق شایستهترند و آبرویشان محفوظتر است و از طمعکاری بیشتر رویگرداناند و در عواقب کارها بیشتر مینگرند ... در کارهایشان جستجو کن و کاوش نمای و جاسوسانی از مردم راستگوی و وفادار به خود بر آنان بگمار. زیرا مراقبت نهانی تو در کارهایشان آنان را به رعایت امانت و مدارا در حق رعیت وا میدارد. و بنگر تا یاران کارگزارانت تو را به خیانت نیالایند. هرگاه یکی از ایشان دست به خیانت گشود و اخبار جاسوسان در نزد تو به خیانت او گرد آمد و همه بدان گواهی دادند، همین خبرها تو را بس بود. باید به سبب خیانتی که کرده تنش را به تنبیه بیازاری و از کاری که کرده، بازخواست نمایی. سپس، خوار و ذلیلش سازی و مهر خیانت بر او زنی و ننگ تهمت را بر گردنش آویزی.
(نامه 53 نهجالبلاغه)
سیستم فاسد،این شرکت و شرکت مشابه