14 اَمرداد سالروز انقلاب مشروطه است. به همین بهانه در این نوشتار به آغاز دوره استبداد صغیر که بعد از پیروزی مشروطه با روی کار آمدن محمدعلی شاه آغاز شد و نقش تیپ قزاق در رویارویی با اولین انقلابی که برای حاکمیت مردم به وقوع پیوست، میپردازیم.
تیپ قزاق روس در زمان محمدعلی شاه قاجار نقش زیادی در سرکوب مشروطه بهویژه بمباران مجلس و سرکوب مشروطهخواهان در تبریز و کرمانشاه داشت. محمدعلی شاه در ابتدای سلطنت متمم قانون اساسی را امضا کرد. او نوشت: «متمم نظامنامه اساسی ملاحظه شد. تمام صحیح است و شخص همایون ما انشاءالله حافظ و ناظر کلیه آن خواهیم بود. اعقاب و اولاد ما هم انشاءالله مقوی این اصول و اساس مقدس خواهند بود.» 29 شعبان ۱۳۲۵ [مهشیدی] (نیازمند، 1399 : 104 )
اما او در عمل به مشروطیت وفادار نماند. چهار مرتبه به قرآن قسم خورد که با اساس مشروطه مخالفت نکند ولی هر بار علیه مشروطه توطئه کرد تا بالاخره حوصلهاش از دخالت نمایندگان ملت در امور مملکت سر رفت و تصمیم گرفت با استفاده از سرهنگ لیاخوف روسی و به دست قزاقان تحت فرمان او خود را از دست مجلس خلاص کند.
نمایی از نیروهای قزاق که در ماجرای به توپ بستن مجلس دست داشتند
لذا اول تیرماه 1287خورشیدی در تهران حکومت نظامی اعلام و لیاخوف را حاکم نظامی کرد و قزاقها را به مجلس فرستاد و دستور داد که نمایندگان از مجلس و مسجد سپهسالار خارج شوند. عدهای از مدیران جراید و ناطقین مشروطهخواه را تبعیدکرد و تهدید نمود که اگر وکلا مجلس را تخلیه نکنند مجلس و مسجد سپهسالار را گلوله باران خواهد کرد. همان روز تلگراف زیر را به تمام حاکمان ولایات و شهرستانها فرستاد:
«این مجلس برخلاف مشروطیت است. هرکس من بعد از فرمایشات ما تجاوز کند مورد تنبیه و سیاست خواهد بود.» (همان: 112)
روز دوم تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی قبل از طلوع آفتاب بیش از هزار قزاق با فوجهای دیگر ساختمان مجلس را محاصره کردند. وکلا با عجله به سوی مجلس رفتند. قزاقها مانع داخل شدن نمایندگان به مجلس نشدند ولی از خروج آنان جلوگیری کردند. یک ساعت بعد از آفتاب کلنل لیاخوف با شش نفر صاحب منصب روسی وارد شد. فوجهای نظامی و توپ ها را در اطراف مجلس تقسیم کرد و از محوطه دور شد و سپس قزاقها تحت فرمان شاپ شال روسی به مجلس شلیک کردند. از طرف مجلس هم عدهای که برای محافظت وکلا آمده بودند به قزاقها شلیک کردند. عده زیادی از طرفین کشته شدند و به ساختمان مجلس خسارات زیادی وارد آمد.
مجلس که نماد مشروطه بود تعطیل و استبداد صغیر آغاز شد. محمدعلی شاه قاجار سرمست از سرکوب مشروطه خواهان دو روز بعد در ۴ تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی این تلگراف را به تبریز مخابره کرد:
«جناب مستطاب شریعتمدار آقا میرهاشم آقا سلمه ا... تعالی. با کمال قدرت فتح کردم. مفسدین را تمام گرفتار کرده سید عبدالله [بهبهانی] را به کربلا فرستادم. سید محمد [طباطبایی] را به خراسان. ملکالمتکلمین و میرزا جهانگیر را سیاست کردم[کشتم] مفسدین تماماً محبوس. شما هم با کمال قدرت مشغول دفع مفسدین باشید و من هم هر نوع تقویت بخواهید حاضرم. منتظر جواب هستم. جنابان حجج اسلام سلمهم ا... را احوالپرسم. همین تلگراف را به ایشان نشان دهید.» (همان: 119)
شاه سران ضد مشروطه را روز ۱۲ شوال ۱۳۲۶ مهشیدی برابر با ۱۶ آبان 1287 خورشیدی در باغشاه به حضور پذیرفت. شیخ فضل الله نوری و چند نفر دیگر با صدای بلند گفتند مشروطه با شریعت سازگار نیست و تلگرافهایی از شهرهای مهم مانند تبریز، اصفهان و مشهد که در مخالفت با مشروطه بود خواندند. در پایان جلسه روی پارچه چلوار بزرگی تقاضا کردند که شاه از مشروطه چشم بپوشد. همگی آن را مُهر کرده به شاه دادند. شاه هم در بالای چلوار نوشت:
«حجج اسلام سلمهم ا... تعالی. عزم ما همه وقت به تقویت اسلام و حمایت شریعت بوده و هست. حال که مکشوف داشتید تأسیس مجلس منافی قواعد اسلام است و حکم حرمت دادید و علمای ممالک محروسه هم کتبی و تلگرافی تأیید نمودهاند، ما هم از این خیال به کلی صرف نظر کرده و دیگر عنوان چنین مجلسی نخواهد شد. ولی به توجهات امام عصر در نشر عدالت دستور لازم می دهیم. شما هم از این عزم خسروانه به رعایت حقوق رعیت و اصلاح مفاسد به قانون دین اسلام تمام طبقات را آگاه سازید.» (همان: 116)
سه ماه بعد در روز ۱۴ شوال ۱۳۲۶ مهشیدی برابر با ۲۸ بهمن 1287 خورشیدی شاه دستخطی به شرح زیر خطاب به علمای دینی صادر نمود:
شماری از مشروطهخواهان دستگیرشده در باغ شاه با غُلوزنجیر بر دستان و گردنها
«پیوسته در نظر ماست که دین مبین اسلام را حفظ کنیم. اکنون که نامشروع بودن مشروطه را فتوا دادهاید ما هم به کلی از این عزم صرفنظر کردیم. تعلیمات لازمه را برای بسط عدل داده ایم. جنابان عالی از این نیت ملوکانه در انبساط عدالت و حفظ حقوق رعایا بر حسب قوانین شرع تمام طبقات را مستحضر خواهید داشت.» (همان: 117)
اما سران مشروطهخواه تبریز قیام کردند تا به سوی تهران حرکت و آنجا را فتح کنند. محمدعلی شاه پیشدستی کرد و برای آن که سپاه تبریز به تهران نرسد به تیپ قزاق به فرماندهی کلنل لیاخوف فرمانده کل قزاقخانه دستور داد به سوی تبریز حرکت کند. رضاخان هم در بین این قزاقان بود. روز ۱۹ مهر ۱۲۸۷ خورشیدی قزاقها آماده حرکت شدند. کلنل لیاخوف از نیروهای نظامی بازدید کرد و نطقی ایراد و رجزخوانی بسیاری کرد. فرمانده قزاقها گفت:
«تخت شاه در معرض خطر است. مردم تبریز گروهی از اوباشان را گرد آورده، تفنگ و توپخانه دولت را به چنگ آوردهاند. آگهی جنگ را به شاه داده و از اطاعت مأمورین دولت سرباز زدهاند. آنها میکوشند که دوباره شاه را به بازگشت مشروطه ناگزیر نمایند. این مشروطه حقوق و مزایای بریگاد قزاق را محدود و ناجور میسازد و عمل کنترل را بر دستمزد شماها برقرار مینماید. مشروطیت بدترین دشمن شماهاست. شما بر ضد این دشمن باید تا آخرین قطره خون بجنگید. شاه بختیاری، سیلاخوری و دیگر لشکریان خود را بر ضد تبریزیان گسیل فرموده، کار آنان به وضع بدتری گراییده است. هنگامی که من شاه را در موقعیتی بس ناروا و سخت دیدم، خدمتگزاری بریگاد قزاق را به او پیشنهاد نمودم. من دانسته و فهمیده بودم که بریگاد در جنگ امتیاز خود را مینمایاند. فقط به روبرویی قزاق است که دشمن خود را باخته دستخوش نومیدی میگردد. این نخستین پیکار شما نیست، شما با بسیاری از این گونه رزمها تاکنون سر و کار داشتهاید و در جنگ لیاقت و ظرفیت خود را استوار ساختهاید؛ ولی پیروزی در این جنگ علیه مشتی شورشیان ترسو، نام و شهرت شماها را جاویدان خواهد نمود و گیتی را دچار شگفتی خواهد کرد. برای اینکه در دوران جنگ و رزمگاه در تنگنا نیفتید من برای شما خوراکهای سرد حاضر و آماده کردهام. شما باید بدانید که در بازگشت پیروزمندانه از پول و سایر انعامات از طرف پادشاهان روسیه و ایران سرشار و برخوردار خواهید شد. هر آنچه دارایی و ثروت در درون دیوارهای تبریز باشد همه از آن شما خواهد بود. شما باید بدانید که دست یافتن به تبریز یا شکست، برای شما امری حیاتی و مماتی است. اگر فتح نمودید مشروطیت از پای به در خواهد افتاد؛ اگر برد با هواداران مشروطه باشد بریگاد متلاشی شده خود، زنان و کودکانتان دربهدر و گرسنه خواهید ماند. این نکته را فراموش نکرده مانند شیران بجنگید. یا شما یا مشروطیت!!» (همان: 124 و 125)
اعدام تنی چند از مشروطهخواهان به دست قوای قزاق در تبریز
علاوه بر حرکت قزاقان به سوی تبریز، به دستور محمدعلی شاه سپاهیان دیگری از ولایات و شهرهای دیگر به تبریز فرستاده شدند. فرماندهی کل این نیروها به عینالدوله شاهزاده ضد مشروطه واگذار شد.
تبریز ماهها در محاصره قرار گرفت به طوری که مردم از لحاظ غذا به سختی افتادند، عدهای از گرسنگی مردند، عدهای در درگیری نظامی با قزاقان و دیگر سپاهیان و فوجهای نظامی کشته شدند. البته تعداد زیادی از نظامیان دولتی نیز کشته شدند تا اینکه سرانجام مشروطهخواهان به دفاع از تبریز پرداختند و از شهرهای رشت، اصفهان، لار، شیراز، همدان، مشهد، استرآباد (گرگان)، بندرعباس و بوشهر قیام کردند. ایل بختیاری نیز با مشروطهخواهان همراه شد و به سوی تهران حرکت کرد. این نیروها توانستند تهران را تسخیر کنند. محمدعلی شاه سراسیمه به سفارت روس پناهنده شد. مردم از سفارت روس خواهان تسلیم شاه گردیدند اما سفیر مخالفت کرد. مذاکراتی بیش از یک ماه بین سران مشروطه و سفارت روس انجام شد تا اینکه در سوم شهریور ۱۲۸۸ خورشیدی قراردادی شامل ۱۱ ماده بین نمایندگان دولت مشروطه و محمد علی میرزای مخلوع امضاء شد. در این موافقتنامه قرار شد که محمدعلی میرزا جواهرات سلطنتی را پس بدهد، دولت پرداخت تمام قروض او به بانکها را قبول کند و در مقابل محمدعلی میرزا تمام املاک خود را به دولت واگذار نماید. دولت سالانه یکصدهزار تومان حقوق برای محمدعلی میرزا برقرار نماید. قرار شد محمدعلی میرزا در روسیه اقامت کند. دولت روس نیز متعهد شد که مواظبت کند که او فعالیت سیاسی نداشته باشد. به موجب این موافقتنامه محمدعلی میرزا در هشتم مهر 1288 خورشیدی برابر با 15 رمضان 1327 مهشیدی (30 سپتامبر 1909) از بندر انزلی راهی روسیه شد و از آنجا به بادکوبه رفت. از بادکوبه با قطار مخصوص به وادسا که از طرف دولت روس برای اقامت او تعیین شده بود رهسپار گردید.
متأسفانه مشروطه به معنای واقعی محقق نشد؛ یعنی دستیابی به حکومتی که شاه سلطنت کند نه حکومت و کشور با انتخاباتی کاملاً آزاد به شیوهای پارلمانی اداره گردد.
مهمترین عوامل شکست مشروطه را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
1 - تندروی مشروعه خواهان که نماد بارز آن اعدام شیخ محمد بهشتی ملقب به ملک المتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل روزنامه نگار بود.
2 - تندروی مشروطه خواهان که اعدام شیخ فضل الله نوری نماد آن بود.
3 - اختلاف بین مشروطه خواهان پس از پیروزی (مشروطه دوم)
4 - شروع جنگ جهانی اول و اشغال ایران
سواران بختیاری در مشروطیت و فتح تهران
5 - ضعف دولت مرکزی و سر برداشتن تجزیهطلبانی مانند شیخ خزعل در خوزستان، سیمیتقو در کردستان و آذربایجان غربی، میرزا کوچک خان در گیلان، پسیان در خراسان و ... که تمامیت ارضی و ملی را به شدت تهدیدکرد.
6 - اشغال جنوب کشور توسط پلیس جنوب (S.P.R) انگلیس و روس ها در شمال
با روی کار آمدن پهلوی اول و دوم دولت مرکزی تقویت و تجزیهطلبان سرکوب شدند اما توسعه سیاسی به فراموشی سپرده شد و ایران به دموکرسی و حکومت قانون نرسید.
منبع:
نیازمند، رضا ( 1399) رضا شاه از تولد تا سلطنت، تهران: انتشارات حکایت قلم نوین
آیتاله شیخ فضلاله نوری - آیتالله سید عبدالله بهبهانی- آیتالله سید محمد طباطبایی
ستارخان و باقرخان از رهبران مشروطهخواهان تبریز