تاریخ شفاهی نیریز پر است از خاطراتی که شبیه افسانه میماند. تاریخی که متأسفانه در حال محو شدن در گذر زمان است. ما برای ثبت تاریخ شفاهی قناتها و قلعههای شهر نیریز و دهستان رستاق واقع در بخش مرکزی، به سراغ دو نفر از مطلعین و مردان باتجربه رفتیم که بیش از 70 سال در این منطقه حضور داشتند و کار میکردند.
قناتهای نیریز در روزگار پر آبی
مشهدی عباس سرمدیان ازکشاورزان با تجربه و قدیمیهای نیریز است که از قناتها و قلعههای این دیار کهن خاطرات باارزشی دارد.
به گفته او که متولد سال 1314 خورشیدی است، نیریز دارای 23 رشته قنات بوده است. او اشارهای به نام آنها میکند: 1- شادابخت 2- برنجزار 3- کتان 4- خبار 5- شیخ مرغ 6- دوالو 7- ده فاضل 8- مزرو 9- خراسانی 10- جعفرآباد 11- آبادزردشت 12- مزرو شیخ 13- مزرو سیبیل 14- دهویه 15- نارویه در پلنگان 16 - تاجویه
/ نیریز دارای 23 رشته قنات بوده است
قناتهای رحیم آباد، حیدرآباد، نصیرآباد، معین آباد، حسینآباد و سورمق در دهستان رستاق قرار داشتند. این قناتها مشهور به پادریا بودند؛ به این معنا که مظهر آب این قناتها نزدیک دریاچه بختگان بوده است.
بقیه قناتها اطراف شهر نی ریز بودند.سرمدیان میگوید: «گود بسیار بزرگی در ضلع شمالی ساختمانی که امروز در بولوار شهید سلیمانی (استقلال) دارالقرآن است، یعنی حدفاصل سهراهی خیابان قائم غربی با این بولوار تا نرسیده به ساختمان هلال احمر وجود داشت. این گود مخصوص ذخیره آب برای تقویت قنات نصیر آباد بود. مالک این قنات خانم معصومه فاتح بود. کارگران ایشان زیر نظر پدرم آب قناتهای خبار و آبادزردشت را هفتهای 3 تا 4 شب روی این گود میبستند. به همین خاطر به یاد دارم که آب قنات نصیرآباد به حدی زیاد بود که بچه 7 - 8 ساله را آب میبرد. اما خوشبختانه هیچ گاه این گود با این حجم آب زیاد تلفاتی نداشت. البته کارگران نگهبانی میدادندو مواظبت می کردند. این کار فقط در فصل زمستان انجام میشد چون باغهایی که از محل این قناتها آبیاری میشدند، نیاز به آب نداشتند.»
ذرت به جای دستمزد
مشهدی عباس با اشتیاق خاطرات سالهای دورش را بازگو میکند: «مرحوم حاج آقا رضا پیلتن که مباشر سرکار خانم فاتح بود، برای تقویت این قناتها چاههایی در کنار آنها حفر کرد که هیچ کدام به آب نرسید. هر چند هر از گاهی به خانم فاتح گزارش می دادند که به آب رسید؛ ولی صحت نداشت.
پدرم به نام مشهدی ولی قَسام قناتهای خانم فاتح بود. به طور مخفف و لهجه محلی، به او «قَسُّوم» به معنای قسمت کننده میگفتند. مزد کارگران پولی نبود؛ عموماً به آنها ذرت (کُلِ ذرت)، عَلُم، جو و در عید نوروز با شروع سال نو، گندم میدادند. دستمزد هر کارگر هر 12 روز یکبار به وسیله همین غلات پرداخت میشد.
معمولاً دستمزد هر روز کار در این قناتها حدود سه کیلوگرم کُلِ ذرت بود. کارگران این ذرتها را از منزل مرحوم خانم فاتح، جایی که الآن پاساژ لاله سرخ است، تحویل میگرفتند. بعد آنها را میکوبیدند و تبدیل به آرد میکردند یا این که ذرت را نقدی میفروختند. به یاد دارم 30 من ذرت دانه شده را که حدود 100 کیلوگرم فعلی است، 4 تومان فروخته میشد.
/ قناتهای دهستان رستاق مشهور به پادریا بودند؛ به این معنا که مظهر آب این قناتها نزدیک دریاچه بختگان بوده است
آن زمان مردم عموماً از آرد ذرت و آرد جو استفاده میکردند و آرد گندم بسیار کم بود.»
آسیابهای آبی نیریز
او اشارهای هم به آسیابهای قدیمی نیریز میکند و میگوید: «ذرت، جو و گندمها در آسیابهای آبی آرد میشدند؛ از جمله سه آسیاب آبی که در مسیر قنات آباد زردشت قرار داشت. آسیاب اول، نزدیک تپه شهدا، کنار مسجد امام علی، آسیاب دوم که به آسیاب میانه مشهور بود، حدود آلاچیقهای فعلی قرار داشت و پایینترین آن در محلی قرار داشت که بعداً سیدمحمود فاطمی در آنجا باغی احداث کرد. الآن به آنجا باغ تخت هم میگویند. قنات خبار هم یک آسیاب داشت که در ضلع شرقی قلعه خواجه بود و قسمتی از برج آن هنوز وجود دارد. قنات شادابخت دارای 4 آسیاب بود. این قناتها که از ضلع غربی سیلبند کنونی شروع میشدند، تا به روبهروی قلعه اس پی آر میرسید. اسامی این 4 آسیاب، از شرق به غرب، عبارت بودند از: تکیه،کلویه،زینبی و کلانتری(1)
آسیابانان اغلب مستأجر آسیابها بودند. یکی از کسانی که مالک دو دانگ سه آسیاب آبادزردشت بود، مشهور به ملاحسین خیری بود. بخش دیگری از مالکیت این سه قنات متعلق به خانوادههای شادمانی بود.»
شاید باورش کمی سخت باشد که آب برخی قناتها به حدود مقبره خواجهاحمد انصاری فعلی میرسید؛ قناتهایی مثل حیدرآباد، نصیرآباد، رحیمآباد، معینآباد، حسینآباد که به گفته مشهدی عباس سرمدیان، بخشی از این قناتها طبق گفته خانم فاتح، وقف امام علی بود و به همین خاطر، نام باغی که از همین قناتها آبیاری میشد، نجف آباد بود. 5 درصد هم متعلق به خواجهاحمد انصاری بود. (35 سهم امام علی و 5 سهم خواجهاحمد انصاری). آقای محمدعلی پیشآهنگ معتقدند یک ششم قنات نصیرآباد وقف مدرسه علمیه امام مهدی است. واقف حاج زین العابدین خان بوده ودر سال 1263 مهشیدی وقفنامه نوشته شده است.(2)
/ 30 من ذرت دانه شده را که حدود 100 کیلوگرم فعلی است، 4 تومان فروخته میشد
سرمدیان میگوید: «کسانی مثل مرحوم خانم فاتح و میرزا آقا خان صادقی اصطهباناتی که مالک بیشتر زمینهای دهستان رستاق و آب این قناتها بودند، کار کشت، داشت و برداشت محصول را به رعیت میسپردند. رعیت شامل رئیس، گاومرد و کارگر ساده میشد. گاومرد به کسی گفته میشد که یک جفت گاو (یک بند گاو نر) داشت. رئیس مدیر گروه بود. گاومرد و کارگر هم اقدام به شخم زدن، بذرپاشیدن، تخته کشیدن، آبیاری کردن، درو و برداشت میکردند.
هر قنات چندین بند گاو داشت. چون اراضی آنها وسیع بود. سهم این گروه از محصول، یک چهارم (25 درصد) بود. البته رئیس، همه آن را به گاومرد و کارگر نمیداد و مقدار بسیار کمی به آنها میرسید. قنات نصیرآباد به تنهایی 36 گاوبند داشت. »
*****
در ادامه، برای اطلاعات بیشتربه سراغ حاج محمدعلی مظفری یکی دیگر از مردان باتجربه و 82 ساله شهرستان نیریز میرویم که از کشاورزان باتجربه و معتمد و معمرین دهستان رستاق است. او از دوران طفولیت در این منطقه شاهد همه تحولات و رویدادها بوده و اطلاعات ایشان مفید وکامل است.
نقش خانم معصومه در اداره قناتهای رستاق
حاج محمدعلی مظفری نیز ابتدا به قناتهای دهستان رستاق اشاره میکند و میگوید: «اکثر قناتهایی که در گذشتهای نزدیک به یک قرن پیش در دهستان رستاق فعال بوده و اراضی منطقه رستاق را آبیاری میکردهاند، عموماً پیشکار آنها در اطراف شهر نیریز به ویژه شرق، جنوب شرق، جنوب و جنوب غربی شهر نیریز قرار داشته است. منظور از پیشکار قنات، شروع رشته قنات و اولین چاههای حفر شده است که هر کدام به سهم خود بخشی از آب قنات را تأمین میکردهاند.»
/ معمولاً دستمزد هر روز کار در این قناتها حدود سه کیلوگرم کُلِ ذرت بود. کارگران این ذرتها را از منزل مرحوم خانم فاتح، جایی که الآن پاساژ لاله سرخ است، تحویل میگرفتند
به گفته ایشان، مرکز دهستان رستاق، حیدرآباد بود. او قناتهای دهستان رستاق از بخش مرکزی نیریز را به شرح زیر نام میبرد:
«1- قنات نصیرآباد: مالک قنات نصیرآباد مرحوم امیرحسین خان فاتح معروف به معاونالدیوان بود. البته من هیچ وقت ایشان را ندیدم. اراضی این قنات را بیشتر همسر ایشان خانم معصومه فاتح اداره میکرد. به یاد دارم مدتی این قنات خشک شد؛ اما خانم فاتح کارگر گرفت و روی آن کار کردند و مجدداً فعال شد.
2- قنات لایحنا
3- قنات دهویه (دهویه ابتدا سکنه نداشت؛ اما به تدریج برخی کشاورزان در آنجا ساکن شدند.)
4- قنات حیدرآباد: مالک قنات حیدرآباد، در ابتدا حاج کلانتر، بعد فرجا... مختاری مشهور به فرج حاج کریم و میرزا آقا خان صادقی اصطهباناتی بودند. این قنات، حدود 130 هکتار زمین کشاورزی را آبیاری میکرد.
5- قنات حسین آباد (حسین آباد حاجی اکبری و حسین آباد قدیم)
حسین آباد قدیم ده داشت؛ ولی حاجی اکبری ده نداشت. البته حاجی اکبری در دوران خیلی گذشته قلعهای داشته ولی به مرور زمان تخریب شده است. در دوران نوجوانی ما قسمتی از دروازه ورودی آن باقی مانده بود. محمدخان خزاعی باغ بسیار بزرگی در حسین آباد قدیم داشت. باغ نجفآباد هم از آب قنات نصیرآباد آبیاری میشد.
6- قنات علیآباد: علی آباد دو قلعه داشت؛ یکی به نام علیآباد رئیس عبدالحسین و علیآباد خان.هر دو قنات علی آبادرا میرزا آقاخان صادقی خرید.»
مظفری از این که چرا به روستای علیآباد لقب شور (قلعه شور) داده اند، اظهار بی اطلاعی میکند. میگوید آب قنات علیآباد شیرین بود و دلیلی نداشت که وجه تسمیه آن به خاطر آب باشد. قنات علیآباد تا حدود 15 سال پیش آب داشت. قناتهای رئیس عبدالحسین، نصیر آباد و حسینآباد هم آب داشت.
7- قنات حسین آباد سورمق که تا 45 سال پیش آب داشت.
مزرعه عباس آباد جدا بود و در مالکیت خانواده فاتح بود. قناتی هم نداشت. همین طور محمودآباد. محمودآباد و عباس آباد ده و قنات نداشتند.
8- قنات هُمآباد: بیش از 70 سال پیش و دورانی که من بچه بودم آب داشت. 60 سال پیش و قبل از آن کشت میشد؛ ولی بعداً خشک شد. ده و قلعه هم نداشت.
/ سه آسیاب آبی در مسیر قنات آباد زردشت قرار داشت
9- رحیمآباد: اراضی آن هم مرز حیدرآباد و نصیر آباد است. رحیم آباد ده نداشت.
10- معین آباد: آب داشت و مالک آن وحیدی بود. وحیدی برای اراضی و قنات رحیم آباد دهی درست کرد. اما به تدریج خراب شد. معین آباد بین حیدرآباد و نصیرآباد قرار داشت و سمت شمال آن به حسینآباد حاج اکبری میرسید.
11 - دولت آباد قنات داشت ولی ده نداشت.
12 - قنات حاجیآباد
قناتهای دهویه، لایحنا و حاجیآباد که کوهی هستند و هنوز آب دارند و فعالند.»
به گفته حاج محمدعلی مظفری، عمق قناتها معمولاً از 90 متر شروع میشد و به تدریج کاسته میشد تا در مظهر قنات که به صفر میرسید.
روایتی از قلعهها
او به قلعههای دهستان رستاق نیز اشاره میکند:
1- حسینآباد (دو قلعه)
2- حیدرآباد دو قلعه (نو و کهنه)
3- نصیرآباد یک قلعه بزرگ داشت که تا سال 1357 سکنه داشت.
4- قلعه معینآباد
5- قلعه علیآباد. علیآباد دو قلعه داشت؛ یکی به نام علیآباد رئیس عبدالحسین و دیگری علیآباد خان. علیآباد را میرزا آقاخان صادقی خرید. قلعه رئیس عبدالحسین در زمان جوانی ما مخروبه و خالی از سکنه شده بود.
6- قلعه سورمق که سکنه داشت و مال فاتح بود.
/ خبار هم یک آسیاب داشت که در ضلع شرقی قلعه خواجه بود و قسمتی از برج آن هنوز وجود دارد. قنات شادابخت دارای 4 آسیاب بود
7- قلعه حاجیآباد که بخشی از مالکیتش متعلق به خانواده حامی و بعدها شاهسونیها و استهبانیها بود.
8 - قلعه فخرآباد که مال محمد خان خزاعی بود.
حاج محمدعلی میگوید: «سیدمحمد رستاقی که پدربزرگ و جد مادری من بود، منزلش در نصیرآباد بود. نوههای او تعدادی بلوک گذاشتهاند که یادگاری از خانه او باقی بماند. او سیدی با نسب بود. جدش سیداسماعیل بود. مردم به جد او اعتقاد زیادی داشتند. مردم به جد سیداسماعیل قسم میخوردند و هنوز سر قبر او آش نذری میپزند. خانه او درست روبهروی ساختمان شرکت تعاونی روستایی نصیرآباد و ضلع شمال شرقی زمین قلعه نصیرآباد بوده است.»
میرزا محمدعلی مظفری ادامه میدهد: «مادرم سید بود که 40 سال است فوت شده. او دختر سیدمحمد بود. همین حالا هم یکی از نوههایم حافظ قرآن است. قبر سیدمحمد در آرامگاه خواجه احمد انصاری بوده؛ ولی متأسفانه سنگ قبرش مفقود شده است.»
اصلاحات ارضی و اثرات اجتماعی آن
به گفته مظفری، اصلاحات ارضی از سال1341خورشیدی در این منطقه شروع شد: «ابتدا قانون اصلاحات ارضی در نصیرآباد اجرا شد. 25 سهم از 60 سهم حیدرآباد هم شامل اصلاحات ارضی شد. نصیرآباد کاملاً تقسیم شد.فخرآباد و سورمق هم تقسیم شد. ملکی که مرحوم جهانگیرخان در عباس آباد داشت، ارتباطی با نصیرآباد نداشت و ازطریق چاه تلمبه آبیاری میشد. عباس آباد هم تقسیم شد و فقط باغ نجف آباد برای خانم فاتح باقی ماند. حسین آباد نیز تقسیم شد. علیآباد شور هم فقط دهش ماند و کل اراضی تقسیم شد. معین آباد نیز همه آن تقسیم شد.»
میرزا محمدعلی مظفری درباره تأسیس انجمنهای ایالتی و ولایتی (انجمن شهر و روستا) میگوید: «انجمن ده هم اینجا تشکیل شد. اعضای آن خان علی تاتی و شکرا... شاهسونی و خودم بودیم. انجمن بعد از اصلاحات ارضی برپا شد. قبل از آن حاکمیت همه قلعهها و ساکنان در دست مالکان بود و آنها همه کاره بودند. معجزنما مالک بود و مردم هیچ اختیاری نداشتند. اعضای انجمن ده با هم مشورت میکردند. ما با انجمن ده روستاهای مختلف، حتی با انجمن ایج و دیگر جاها جلسه میگذاشتیم و مشورت میکردیم. البته بعد از اصلاحات ارضی من کدخدا هم بودم همچنین نماینده انجمن های رستاق و پیگیر همه امور عمرانی بودم. بطور غیرسمی بعنوان نماینده اصلاحات ارضی مسئول حل اختلاف بین دهقانان بودم.»
او ادامه میدهد: «سهم رعیتها که کار کاشت، داشت و برداشت را انجام میدادند، یک چهارم (چهار یک - 25 درصد) بود. مالک، آب و زمین را تأمین میکرد و سه قسمت از محصول را میبرد و یک قسمت میماند.
گروهی شامل رئیس، گاودار و رعیت، کار کشت و داشت و برداشت را انجام میدادند. منطقه تعداد زیادی رئیس داشت. حیدرآباد به 8 قسمت تقسیم شده بود و 8 رئیس داشت و هر رئیس دو بند (جفت) گاو داشت.
/ خبار هم یک آسیاب داشت که در ضلع شرقی قلعه خواجه بود و قسمتی از برج آن هنوز وجود دارد. قنات شادابخت دارای 4 آسیاب بود
رئیس مالک گاو بود؛ اما رعیت با گاوبند، کار شخم، تخته کشیدن، آبیاری کردن و درو کردن را انجام میداد. هر گروه یک رئیس و سه رعیت داشت. سهم چهاریک که به این گروه داده میشد، رئیس یک چهارم از آن را به سه رعیت میداد. اصلاحات ارضی همه این رعیتها و رئیسها را مالک زمین و آب کرد. در اصلاحات ارضی سهم همه مساوی بود؛ چه رئیس و چه رعیت وچه گاوران. تا پیش از این، زندگی رعیتها بسیار فقیرانه بود و از خیلی از امکانات محروم بودند. خانههایشان شبیه کومه بود. کومهها شبها مملو از دود بود. باید بگویم قبل از اصلاحات ارضی، رعیتها خیلی محروم بودند؛ چون مالک هیچ چیز نبودند و اگر مالک آب و زمین با رعیتی بد میشد، میگفت از اینجا برو. او هم باید میرفت؛ چون هیچ مالکیتی نداشت. هر کس برای مالک کار نمیکرد، از قلعه و منطقه اخراجش میکردند. اصلاحات ارضی درِ روشنایی بر مردم گشود و رعیتها را نجات داد. اصلاحات ارضی حکومت خوانین را برچید.»
اصلاحات ارضی در سه مرحله از سال 1341 تا 1351در کشور اجرا شد. نتایج یک گزارش بیانگر آن است که در این سه مرحله جمعاً 522/701/1 خانوار یعنی 58 درصد از کل خانوارهای روستایی از قانون اصلاحات ارضی بهرهمند شدند.(3)
/ گروهی شامل رئیس، گاودار و رعیت، کار کشت و داشت و برداشت را انجام میدادند
وی میگوید: «مالکانی که باقی مانده بودند، خودشان کارگر میگرفتند و کشت میکردند. رعیتها تحت عنوان دهقان صاحب آب و زمین شدند. کشاورزی دهستان رستاق شور و نشاطی داشت؛ چون آب خیلی خوب بود. دامداری هم رواج داشت. اوایل دهه 1350 خورشیدی در اولین سالی که شرکت تعاونی اقدام به خرید گندم دهقانان کرد من در یک هکتار زمین، 11 تن گندم برداشت کردم.»
/ اصلاحات ارضی در سه مرحله از سال 1341 تا 1351در کشور اجرا شد. نتایج یک گزارش بیانگر آن است که در این سه مرحله جمعاً 522/701/1 خانوار یعنی 58 درصد از کل خانوارهای روستایی از قانون اصلاحات ارضی بهرهمند شدند
مظفری میگوید: «البته روی قناتها مقنی کار میکرد و دستمزد مقنی را مالک پرداخت میکرد. بسیاری از مقنیها اهل آبادزردشت بودند. به جای مزد، به مقنی ها کُلِ ذرت میدادند. مالکان معمولاً در روستا حضور نداشتند و مباشرهای آنها املاکشان را اداره میکردند. در واقع رئیس و رعیت سر و کارش با مباشر بود. »
او به وضعیت آموزشی و تحصیلی منطقه نیز اشاره میکند: «در کل منطقه رستاق هیچ مدرسهای وجود نداشت؛ اما میگفتند در حاجیآباد ملایی به نام ملادرویش بوده که مکتبخانه داشته است. برای اولین بار مدرسه شبانه را در همین روستای نصیرآباد راه انداختند که معلم آن جناب آقای منصور خلقا... بود و بعداً کارمند بانک کشاورزی شد. بعد از آن، سپاه دانش آمد وکلاس در نصیرآباد برگزار میشد. سپاهیان دانش در همه روستاهای رستاق مستقر شدند و کلاس تشکیل دادند و بچه ها به مدرسه رفتند . سپاه بهداشت هم به نصیرآباد آمد. اما برنامه عمران روستایی در نصیرآباد اجرا نشد. فقط یک خانه بهداشت ساخته شد و بقیه را مردم ساختند. مقداری دارو توسط سپاهیان دانش برای بیماریهای معمولی تجویز میشد. مدتی هم یک پزشک هندی آوردند که پزشک خیلی خوبی بود.»
پی نوشت:
1 - پیش آهنگ، محمد علی(1399)سنگ نوشتهها و قناتهای نیریز، شیراز: انتشارات سته بان، ص 73
2 - همان: ص 88
3 - ازکیا، مصطفی(1369)جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی ایران، تهران: مؤسسه اطلاعات، ص 117