تعداد بازدید: ۱۱۳
کد خبر: ۱۳۵۵۴
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۲۳ - 2021 13 June
گنجینه‌های ادب
نویسنده : محمود کیانوش

با نام مستعار «علیزاده طوسی»، زاده‌ ۱۲ شهریور ۱۳۱۳ مشهد. گستره آثار او علاوه بر شعر و داستان، زمینه‌های دیگری چون برگردان، نقد ادبی و داستان‌های کودکان را در بر می‌گیرد. بر همه اینها باید آثار روزنامه‌نگاری وی را نیز افزود.

او در نوجوانی به شعر گفتن و به نوشتن داستان کوتاه پرداخت و با تشویق آموزگار خود به این کار ادامه داد و نخستین داستان او در مسابقه داستان‌نویسی دانش‌آموزان سراسر کشور برنده مقام نخست شد. او به شغل معلمی پرداخت و مدیر مدرسه در یکی از روستاهای اطراف تهران شد.

او را بنیانگذار شعر کودک در ایران می‌دانند. وی از پیشگامان شعرهای منثور آهنگین است و مجموعه شعرهای آهنگینش با عنوان شکوفه حیرت در سال‌های۱۳۳۴تا ۱۳۳۸ انتشار یافت.

پس از آن مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران گرفت. نخستین برگردان او به صورت کتاب، رمان «به خدایی ناشناخته» اثر جان اشتاین بک است که در سال ۱۳۳۶ منتشر شد.

نخستین کتاب شعر او که یک شعر بلند نیمایی بود در سال ۱۳۳۹ با نام شبستان چاپ شد. وی به دنبال آن مجموعه‌ ساده و غمناک را منتشر کرد که گزیده‌ای از شعرهایش از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۱ بود. وی از اعضای شورای کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز بود.

کیانوش مدتی عضو هیئت تحریریه و همچنین سردبیر مجله صدف و چهار دوره هم سردبیر مجله سخن بود.

محمود کیانوش به دو زبان فارسی و انگلیسی می‌نوشت. وی آثار زیادی دارد  و از او سه کتاب توسط یک ناشر انگلیسی منتشر شده‌ است. کیانوش در لندن با همسرش پری منصوری که نویسنده و مترجم است زندگی می‌کرد.

او با وجود رنجوری تن و بیماری همسر، با روحی شاداب، تا پایان عمر در زمینه‌های گوناگون به نوشتن ادامه داد.

محمود کیانوش در ۲۳ دی ۱۳۹۹ در سن ۸۶ سالگی در لندن درگذشت.

مرد تنها ترانه‌­ای غمناک
در خیال لبان خاموش است


پیش از آن که­ به یاد آرد کس
در میان کسان فراموش است

مرد تنها شکوفه‌­ای تاریک
مانده بر شاخ‌سار پاییز است

نا چشیده بهار را، جامش
از زمستان سرد لبریز است

مرد تنها ستاره‌­ای مرده‌­ست
در سپهر وجود سرگردان:

نه مداری، نه گردشی روشن،
بین بود و نبود سرگردان

مرد تنها چو رهروی کور است:
باد و صحرا و او پر کاهی،

حاصلی نیست در دویدن­‌هایش،
چون به جایی نمی‌­برد راهی

مرد تنها شگفت تصویری است
دور از اصل خود، در آیینه

چشم­‌ها بی‌نگاه، لب خاموش،
از تپش­‌های دل تهی سینه

مرد تنها، تو نیمه انسانی،
نیمه‌ دیگرت زنی تنهاست

زود او را بیاب و کامل شو؛
زندگی با کمال ما برجاست

مرد تنها، زن تنها

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها