اما این وسط شاید زیادی دور از انصاف باشد افزایش هفتاد درصدی قیمت ماکارونی؛ آن هم در شرایطی که به دلیل افزایش قیمت زیاد برنج در این یکی دو سال اخیر، ماکارونی به دلیل قیمت پایین، جایی ویژه در سبد خانوادههای کمدرآمد داشت... و در کنار آن افزایش قیمت نان؛ نانی که قوت روزانه مردم است.
علیاکبر علیزاده برمی عضو کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی با اشاره به موضوع گرانی آرد و ماکارونی در کشور میگوید:«یکی از علل گرانی آرد در کشور، عامل خارجی یعنی جنگ روسیه و اوکراین است؛ زیرا حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد گندم جهان از اوکراین و روسیه تأمین میشود و به علت این جنگ، کمبود گندم در سراسر جهان مشاهده میشود. عامل دیگر، عامل داخلی است. یعنی افراد رانتخوار و سوء استفادهگری که از یارانههای دولت در جهت منافع خودشان استفاده میکنند. یعنی دولت گندم را به قیمت ۱۱۵۰۰ تومان از کشاورز میخرد و در قالب یارانه به صورت رایگان به نانوا میدهد تا به دست مردم برسد.»
عضو کمیسیون کشاورزی مجلس میگوید: «حتی برخی از صنایع آردهای یارانهای را دریافت میکنند؛ اما محصول خود را در بازار با قیمت آزاد میفروشند. به همین دلیل مجلس و دولت قصد دارند با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، به تمامی این رانتها پایان دهند.»
نمیدانیم! ولی ای کاش تدبیری دیگری اندیشیده شده بود. تدبیری که برای جلوگیری از رانتخواری در کشور، تا این حد به مردم عادی و قشر متوسط و ضعیف جامعه فشار وارد نمیشد.
مردم معترضاند و بیگمان نقلِ این روزهای هر مجلسی، گرانی آرد، ماکارونی و نبود کالاهای اساسی است.
اصلاً جنس نیست که بدانیم افزایش قیمت داشته یا نه!
سجاد کیوانی با وجود این که مغازه دارد، از افزایش قیمت اجناس بیاطلاع است!
میگوید: «اصلاً جنس نیست که بدانیم افزایش قیمت داشته یا نه. دو هفتهای میشود که اجناسی مانند شکر، روغن و ماکارونی موجود نیست. همانی هم که موجود بوده، به خاطر هجوم مردم در همان یکی دو روز اول تمام شده. کلاً ملت ما همیناند؛ وقتی ببینند یک چیزی کم شده، تقاضای بیشتری میکنند. افزایش قیمتها هم که روزانه و ثانیهای است. هرچه میخری، میبینی فردا قیمتش زیادتر شده. البته نظارتی نیست، نظارت هم که باشد تأثیری ندارد. قیمتها از کارخانه زیاد شده، وگرنه ما که همان قیمت روی جنس را به مصرفکننده میفروشیم.»
نظارت تأثیری ندارد...
این را فاضل درستی در مورد وضعیت کالاها میگوید.
میگوید: «قند و شکر گران شده. روغن کمیاب است و ماکارونی به ندرت در شهر پیدا میشود. علاوه بر این باید شاهد افزایش قیمت دیگر کالاهای مصرفی نیز باشیم؛ خصوصاً اجناسی که با آرد درست میشوند مانند کیکها، بیسکوییتها، پفک و...»
او که در میدان شهید رجایی سوپرمارکت دارد، در مورد واکنش مردم میگوید: «مردم آن قدر در این یکی دو سال اخیر شاهد افزایش قیمت روزانه جنسها بودهاند که دیگر کماکان این موضوع برایشان یک چیز عادی شده. فشارها را تحمل میکنند و چیزی نمیگویند. البته نه این که نظارت نباشد، هست! همین دیروز به مغازه ما آمدند و قیمت اجناس و خصوصاً نان را بررسی کردند. ولی چه فایده؟ این کارها تأثیری ندارد.»
ماکارونی باید گران میشد!
مجتبی هاشمنیا که ابتدای خیابان امام خمینی مغازه دارد، گرانشدن ماکارونی را یک امر طبیعی میداند.
گرانشدن آرد، بیمه کارگران کارخانجات، گران شدن آب، برق و... از دلایلی است که مجتبی هاشمنیا به آن اشاره میکند و به این جمعبندی میرسد که قیمت ماکارونی باید افزایش پیدا میکرد.
او که در مغازهاش ماکارونی موجود نیست، میگوید: «نیست! دو سه روز پیش مردم همه ماکارونیها را خریدند و در انبارهایشان گذاشتند. خیلیها لازم هم ندارند؛ اما به خاطر افزایش قیمت میخرند و میگویند حداقل برای چند ماهمان میشود. البته الان به جز کمبود شکر و روغن و ماکارونی، برنج هم رو به اتمام است و کارخانهها زیاد عرضه نمیکنند.»
اوضاع خوبی نیست...
ایمان کاویانی کاسب میدان 15 خرداد است. او در مورد افزایش روزانه اجناس این چنین میگوید: «اوضاع خوبی نیست و روزانه افزایش قیمت داریم؛ بهطوریکه ماکارونی 700 گرمی را که 8 هزار تومان میخریدیم، الان باید بخریم 22 هزار تومان. در کنار آن، برنج هم افزایش قیمت شدیدی داشته. برنج 310 هزار تومانی شده 360 هزار تومان و همچنان هم در حال افزایش قیمت است. روغن بسیار محدود است و کارخانهها ماده اولیه ندارند تا بتوانند تولید کنند. قیمت پوشک بچه به شدت افزایش داشته است. الان یک تاید 15 هزار تومانی شده 25 هزار تومان. هزینهها زیاد و درآمدها کم است. مردم هم چارهای ندارند و مجبورند بخرند. قیمتها را میپرسند، سر تکان میدهند، چهار تا لیچار میگویند و میروند.
مردم مجبورند!
یوسف حیدری مسئول نان فانتزی آنا است.
از قیمت نانها که میپرسم، میگوید: «فعلاً که زیاد نشده. والا واریزی آردهایمان بیست و پنجم هر ماه است و همان موقع نرخ آردهای جدید مشخص میشود. گفتهاند قرار است نانها گران شود؛ ولی هنوز هیچ چیز مشخص نیست. البته آنطور که شنیدهایم، بنا نیست قیمت آردهای دیگر تغییر کند و تنها مشکلشان با نان فانتزی است که مسلماً اگر این شایعات عملی شود، ضربه بدی به این قشر زده خواهد شد. مردم هم در این چند روزه اخیر مدام از افزایش قیمتها پرسیدهاند که میگوییم هنوز گران نشده. البته مردم هم مجبورند بخرند. مثال مردم ما به کسی میماند که راننده او را تک و تنها در جاده خطرناک طبس پیاده میکند و به او میگوید یا پیاده شو و یا کرایه را ده برابر بده و آن شخص هم به ناچار کرایه ده برابری را متقبل میشود. الان وضعیت نان فانتزی و دیگر کالاهای ما شده همین. مردم به نوعی مجبورند بخرند. البته متأسفانه برخی از همکاران ما در چند وقت اخیر آردهایشان را احتکار کردهاند. به عنوان مثال برای یک هفته نانواییاشان را تعطیل کردهاند و باید پاسخگو باشند که در این یک هفته سهمیه آردشان را چه کردهاند؟ این در حالی است که ما در این مدت و حتی در ایام تعطیل نیز باز بودهایم و الان به دلیل کمبود آرد و به دستور جهاد کشاورزی، آرد نان لواش را با آرد خودمان مخلوط کردهایم تا بتوانیم نان مورد نیاز مشتری را به دست آنها برسانیم.
افزایش قیمتها کار درستی نیست
میثم سپهریان از دیگر کسانی است که مغازه نان فانتزی دارد.
از قیمت نان میگوید و این که تا به حال در برخی شهرستانها افزایش قیمت داشته و در نیریز نه.
افزایش قیمت نان را کار درستی نمیداند و میگوید: «200 تا کیسهی آرد میخریدیم سیزده میلیون و نیم که الان همان را باید بخریم 135 میلیون تومان؛ یعنی به عبارتی ده برابر. خب این درست که قیمت نان به همان مقدار افزایش مییابد، اما مسلماً به همان نسبت قدرت خرید مردم کم میشود، مشتریهای ما کم میشود و عملاً فاتحه نان فانتزیها خوانده است. البته موضوع تنها آرد هم نیست. برق و گاز خیلی گران شده، بیمه یک فروشنده ماهانه یک میلیون و دویست هزار تومان بوده و حالا شده یک میلیون و هفتصد هزار تومان. دستمزد کارگران زیاد شده و قرار بر این است که زیادتر هم بشود. شاید باور نکنید؛ اما به طور مثال بسیاری از کسانی که به مغازه مراجعه میکردند و کارت نداشتند، وقتی 250 تومان مابقی پولشان زیاد میآمد و ما پول خرد نداشتیم، مصر میشدند آن پول را بگیرند. منظور من این است که حتی 250 تومان هم برایشان مهم بود و ارزش داشت؛ حالا چطور توقع دارید این افراد 5 تا نان بخرند سی چهل هزار تومان؟
کارگرهایی بودند که وقتی برای کار به شهر میآمدند، با دو تا ساندویچ فلافل که جمعاً 28 هزار تومان میشد خودشان را سیر میکردند. اما حالا همان دو تا ساندویچ دست کم پنجاه شصت هزار تومان میشود. در این چند سال خیلی چیزها از سفره مردم حذف شده؛ از گوشت و مرغ گرفته تا آجیل و میوه و... یک نان مانده بود که الان برای همان هم مردم باید تنشان بلرزد. میگویند یارانهی نان میدهیم. شما این را در نظر بگیرید که قبلاً با 45 هزار تومان یارانه میشد 60 تا نان ساندویچی تهیه کرد؛ اما حالا قیمت همان 60 تا نان ساندویچی میشود 450 هزار تومان. علاوه بر اینکه این پول تنها برای نان ساندویچی نیست و مردم باید با آن نان لواش و ... را نیز تهیه کنند. از طرف دیگر، این کار علاوه بر ضربه زدن به ما، ضربه بدی نیز به فستفودیها وارد میکند. مشتریهایشان مسلماً کاهش پیدا میکند و از آن طرف کارگران، پیکها و... کم میشود و در نهایت عده زیادی از کار بیکار میشوند. تصمیم درست این بود که حداقل آرد و نان را دو برابر کنند تا این حد به مردم فشار وارد نشود؛ نه این که یک بسته نان بشود سی چهل هزار تومان. باور نمیکنید خیلی از افراد نیازمند بودند که حتی نداشتند چهار پنج تا نان بخرند و ما هر طور بود آنها را راه میانداختیم؛ ولی حالا با این قیمت نان، دیگر به آنها هم نمیشود کمک کرد.»
نخرند تا ارزان شود!
جلوی عاملان اصلی را بگیرند
م. که مغازهی فستفودی و ساندویچی دارد، از مردم ناراضی است.
میگوید: «به قول گفتنی مردم ما بی تفاوت شدهاند! به جای اینکه وقتی یک چیزی گران میشود، مثل کشورهای دیگر آنقدر آن را نخرند تا ارزان شود، برعکس بیشتر به سمت آن هجوم میآورند. روزی که گفتند پراید شده 200 میلیون تومان، به جای این که هیچکس آن را نخرد، همه برایش صف کشیدند؛ نان هم همینطور. آدم نمیداند اصلاً این مسئولان چه در ذهن و فکرشان میگذرد. من که فکر میکنم بیشتر میخواهند واکنش مردم را ببینند. به نظر شما اگر نان گران شود، ما دیگر میتوانیم کاسبی کنیم؟ همین پیش پای شما یک نفر آمده قیمت یک کتلت را پرسیده، گفتهام 14 هزار تومان؛ و راهش را کشیده و رفته. حالا فکر کنید قیمت همین کتلت بشود 30-25 هزار تومان. مگر دیگر قشر متوسط میتواند ساندویچ بخورد؟ واقعاً شما اینجا نیستید تا بدانید در مغازههای ما چه خبر است. طرف با سه تا بچهاش میآید یک ساندویچ کتلت میگیرد و آن را بین سه تا بچهاش تقسیم میکند؛ چون پرداخت همان 14 هزار تومان هم برایش سخت است. همین یکی دو روز پیش پیرزنی از روستا آمده بود و در حالی که از مسئولان مملکت ناراحت بود، هزار تومان هزار تومان از کیفش درآورد تا بتواند برای ناهار ظهرش یک کتلت بخرد، که دست آخر هم دو هزار تومان کم آورد و من از خیر آن دو هزار تومان گذشتم. نمیدانید که چه خبر است. نمیدانند که چه خبر است! خیلیها فکر میکنند اگر قیمت نان ساندویچی و ... افزایش داشته باشد، همان قیمت نان به ساندویچ و... اضافه میشود؛ در صورتی که این گونه نیست. مثلاً اگر قیمت ساندویچ کتلت 14 هزار تومان باشد، قیمت همان کتلت 25 تا 30 هزار تومان میشود. چرا؟ چون در کنار آن آردی که برای تهیه کتلت و فلافل به کار میرود، گران میشود. روغن، روغنی که الان اصلاً در بازار نیست گران میشود. خیارشور شده کیلویی 45 هزار تومان! خب اینها همه هزینهبر است. تنها راه نجاتش هم نخریدن مردم است. واقعیتش را بخواهید، ما به دلیل شغلمان نمیتوانیم نخریم؛ اما اگر مردم دو ماه نان ساندویچی و ماکارونی نخرند چه میشود؟ مطمئناً اوضاع بهتر از این میشود.»
دارند همه را از نان خوردن میاندازند
حجتا... جعفری از دیگر فستفودهایی است که فروش عمده مغازهاش از ساندویچهای فلافل است.
میگوید: «آنطور که شنیدهایم، هنوز قیمت نان تغییر نداشته. اما قرار است از اول خرداد نان را با قیمت جدید به بازار عرضه کنند که خب مسلماً ما نیز ساندویچها را با قیمت جدید به دست مشتری میدهیم. اما چیزی که هست، با افزایش قیمت نان، ما نیز ریزش مشتری زیادی خواهیم داشت.خصوصاً اینکه عمده مشتریان ما مشتری ساندویچ فلافل و از قشر متوسط و ضعیف جامعه هستند و مسلماً برایشان پرداخت قیمتهای جدید مشکلساز میشود. مگر اینکه یارانهها را به حدی بالا ببرند که به مردم زیاد فشار وارد نشود که آن هم فکر میکنم با وجود افزایش قیمت همه کالاها و نه تنها نان و ساندویچ، امکانپذیر نیست. البته آنطور که ما شنیدهایم، در آیندهای نه چندان دور قیمت بقیه نانها نیز افزایش مییابد. مردم به هر سختی که باشد، نان لواش، صبحانه و... را تهیه میکنند؛ اما نان فانتزی را نه! پیش خودشان میگویند گران است نمیخریم، نمیخوریم. »
او هم از افزایش دیگر کالاها ناراضی است.
میگوید: «مسلماً با افزایش قیمت آرد و نان فانتزی، قیمت ساندویچها خیلی بیشتر خواهد شد و محدود به همان قیمت نان نیست. الان روغن و دیگر چیزها گران شده و یک بسته کاغذ ساندویچ از سی هزار تومان به 50 هزار تومان افزایش یافته است. اصلاً معلوم نیست دارد چه میشود. با این کارشان دارند همه را از نانخوردن میاندازند. میگویند افزایش قیمت آرد و نان به خاطر قاچاق آرد است. خب بروند جلوی عاملان اصلی را بگیرند؛ نه منِ ساندویچ فروش که در ماه نهایتاً یکی دو گونی آرد لازم دارم. ضرر اصلی را هم متأسفانه ما میبینیم. »
در ادامه برای پیگیری مطالبات مردمی تصمیم گرفتیم مصاحبهای با آقای بصیری مدیر جهادکشاورزی انجام دهیم. اما ایشان حاضر به پاسخگویی نشد و با بیان این که: «از وزارتخانه کتباً به ما گفتهاند در این شرایط مصاحبه نکنید!» از مصاحبه انصراف داد.