نویسنده: آدل فابر
مترجم: گیتی ناصحی
انتشارات: نشر نی/ 200 صفحه
کتاب «کودک، خانواده، انسان» نوشتهی «ادل فبر» و «ایلین میزیش» دو نویسنده آمریکایی در حوزه فرزندپروری، خانواده و ارتباط میان والدین و فرزندان است. در واقع این کتاب حاصل تجربیات این دو خانم است که خود مادر هستند و به مدت پنج سال در یک گروه تربیت کودک شرکت کردند تا بتوانند فرزندانشان را با روشهای بهتری پرورش دهند. از آن جا که نویسندگان کتاب، روانشناس حرفهای نیستند، در این کتاب از اصطلاحات دشوار و فنی خبری نیست و نویسندگان با سادهترین زبان، تجربیات خود را در مقام مادر در دسترس خواننده قرار دادهاند.
آنها حاصل یک دورهی پنجساله کار گروهی را در این کتاب گرد آوردهاند و با طرح شکستها و موفقیتهایشان نشان میدهند که تربیت کودک، کاری ساده و پیشپاافتاده نیست.
این دو نویسنده با به اشتراک گذاشتن تجربیات خود و همچنین والدین دیگر، مدرکی رو به جلو و قانعکننده از رویکرد جدید خود ارائه میدهند و اساس کارگاههای تربیتی والدین را که متعاقباً ایجاد کردهاند بنا میکنند.
هوشمندی، طنز و توصیههای عملی از ویژگیهای بارز این کتاب ضروری است که نوع ارتباطی است که سبب ایجاد عزت نفس میشود، مسئولیت را تشویق میکند و سهم عمدهای در ثبات خانوادهی امروز دارد.
متنهای زیر برگرفته از این کتاب است:
- گفته میشود که همهی احساسات بچهها، حتی آنهایی که بار منفی دارند، بایستی به رسمیت شناخته شوند.
- صبح، سر صبحانه وقتی پسرم دیوید گفت: «آه، این تخممرغ خیلی شله!»، به جای یک نطق طول و دراز درباره اینکه او اصلاً نمیداند راجع به چه حرف میزند و اینکه تخممرغ امروزی دقیقاً همان قدر پخته که دیروزیها، به سادگی گفتم: «آهان، پس تو دوست داری تخممرغت سفتتر باشه!» این به مراتب آسانتر بود و باعث شد تا موضوع تخممرغ چندان بغرنج نشود.