فاطمه زردشتی نیریزی، نیریزان فارس:
به راستی چه خواهد شد؟ آیا دوباره به آن روزهای پرشور و نشاط عید باز خواهیم گشت؟ آیا دوباره در روزهای پایانی اسفندماه مردم را با لبی پر از لبخند، مشغول خرید خواهیم دید؟
هادی سلطانی فروشنده شال و روسری است و اصلاً از بازار شب عید راضی نیست.
میگوید: خیلی بد است، خیلی خیلی بد.
ادامه میدهد: تا همین سه چهار سال پیش از شلوغی و ازدحام، خیابان قدس را میبستند
در همین مورد گپ و گفتی با مردم و فروشندگان نیریز انجام دادیم که میخوانید:
خیلی بد است، خیلی خیلی بد
و آن را یک طرفه میکردند اما حالا خودتان دارید میبینید! شلوغ نیست و با روزهای عادی تفاوت چندانی ندارد.
افزایش قیمت اجناسش را نسبت به سال گذشته حدود 30 درصد میداند و میگوید: هرسال با افزایش قیمتها استقبال و قدرت خرید مردم هم کمتر میشود، خصوصاً در شهرستان نیریز که درآمد بیشتر مردم از کشاورزی است و با این شرایط بارندگی، اوضاع کشاورزان مناسب نیست و برای خرید مشکل دارند. از دیگر مشکلات ما مغازهدارها، اجارهی بالای مغازههاست که با این بازار خراب باید کرایههای آنچنانی هم بپردازیم.
اگر سرمایهمان را در بانک میگذاشتیم به نفعمان بود!
محمد جلالی 10 سال است که در بازار کفش فعالیت دارد.
افزایش قیمت کفش را نسبت به سال گذشته بین 30 تا 50 درصد میداند و میگوید: وضعیت بازار واقعاً خوب نیست. ما امسال برای شب عید حدود یک میلیارد تومان خرید کردهایم، نزدیک به یک میلیارد تومان هم جنس از قبل داشتهایم و الان باید فروش روزانهی ما چیزی بین 40 تا 50 میلیون تومان باشد، در حالی که روزانه بیشتر از 10 میلیون تومان فروش نداریم، باور کنید با این بازار خراب اگر سرمایهمان را در بانک میگذاشتیم و سود آن را میگرفتیم به نفعمان بود. از آن طرف کرایههای باربری هم بسیار بالاست. الان دو تا کارتن کفش برای ما آمده کرایهاش شده 120 هزار تومان. بعد کسانی هم که نمیدانند میگویند کفش یک لنگهاش سود است! البته مردم هم حق دارند. دستشان خالیست و پولمان بیارزش شده. طرف دو تا بچه دارد و با خودش و خانمش میشوند چهار نفر. اگر بخواهیم هر کفش را میانگین 400 هزار تومان حساب کنیم نزدیک به دو میلیون هزینهی کفششان در شب عید میشود. خب مسلم است که مردم ندارند. ما اکثر مشتریهایمان کارمندان و حقوقبگیران هستند که البته برای همانها هم خرید زیاد آسان نیست. الان مشتری داریم که میآید و میپرسد کفش 80 هزار تومانی داری؟ در حالی که الان قیمت یک صندل خوب حدود 150 هزار تومان است.
قیمت جنسها حدود سه برابر شده
یکی از خانمهای فروشنده با سابقهای 22 ساله که ترجیح میدهد خودش را معرفی نکند میگوید: قیمت جنسها نسبت به سال گذشته خیلی بیشتر و حتی حدود سه برابر شده. الان ما حدود 400- 500 میلیون تومان جنس آوردهایم و هنوز مغازهامان پر نشده. البته مردم هم خرید نمیکنند. ترجیح میدهند اول شکمشان را سیر کنند تا اینکه لباس بخرند. لباس نو خریدن دلِ خوش میخواهد. لباس نو برای دورهمی و مهمانی است. خب وقتی در این گرانی و کرونا خبری از مهمانی و دورهمی نیست، چرا باید لباس نو بخرند؟ لباس نو میخرند که بقیه آن را در تنشان ببینند. وقتی قرار نیست کسی لباس جدیدشان را ببیند، چرا باید لباس بخرند؟
کسانی هم که میخرند که اکثراً جنس قرضی میبرند. طرف 500 هزار تومان خرید میکند و در سه قسط میپردازد! مشکل از پول ما و بیارزش شدن آن است. خودِ من! قبلاً روزی 500 هزار تومان میفروختم و با آن همه کار میکردم ولی الان روزی پنج میلیون تومان میفروشم و هیچی به هیچی... همین دیشب برای پاس کردن دو تا از چکهایم، مجبور شدم به این و آن رو بیاندازم و قرض کنم.
قدرت خرید مردم صفر شده
«آن را که عیان است، چه حاجت به بیان است؟»
این را حامد حبیبی فروشندهی لوازم آرایشی در پاسخ به سؤالم در مورد وضعیت بازار میگوید:
قدرت خرید مردم صفر شده و با توجه به اینکه قیمت لوازم آرایشی بین 50 تا 70 درصد افزایش داشته، خریدها نسبت به سال گذشته 30- 40 درصد افت کرده. ما تا همین چند سال پیش از یکی دو ماه مانده به عید، کلی رنگ مو و... میفروختیم اما حالا چه؟ خودتان دارید بازار را میبینید. مردم در تهیه خوراک و اجارهخانهاشان ماندهاند چه برسد به عطر و رنگ و کرم ضدآفتاب! نمونهاش همین چند روز پیش که بچهای برای اینکه نتوانست مادرش برایش یک لاک 15 هزار تومانی بخرد، با اُردنگی و چشمان پر از اشک از مغازه بیرون رفت.
مشتری نیست!
معصومه زحلی فروشگاه لباس بچهگانه دارد. افزایش قیمت لباس بچهها را نسبت به سال گذاشته حدود سه برابر میداند و میگوید: قیمتها گران و مشتریها کم شده. الان ما فروشمان نسبت به سال گذشته نصف شده. درآمد نیست، پول نیست. مردم هم مثلِ خود ما هزار و یک مشکل دارند. البته ما برای تأمین اجناسمان مشکل نداریم چون چک هم از ما قبول میکنند اما مشتری نیست.
دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید
جواد پاکنژاد فروشگاه لباس مردانه دارد. افزایش قیمت لباسهای مردانه را نسبت به سال گذشته دو برابر میداند و میگوید: وضعیت اقتصادی مردم خیلی خراب است و فریادرسی نیست. به قول شاعر «دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید». مردم پژمرده، پراسترس، سردرگم و البته بیپولند. اصلاً شما شور و حالی در این بازار حس میکنید؟ خیلی از مشتریانمان هستند که قیمتها را که میشنوند آه میکشند و میروند. خب اینها درد نیست؟ البته چون ما سعی میکنیم مردمداری را سرلوحهی کارمان قرار دهیم، مشتریان خاص خودمان را اعم از فرهنگیان و کارمندان داریم ولی خب مشتریان زیادی هم داریم که متأسفانه قدرت خرید ندارند.
بار شکلاتی که مرجوع شد
سجاد جلالزاده مغازهی آجیلفروشی دارد و مانند اکثر مغازهها، مغازهاش خالی از مشتری است.
افزایش قیمتها را 40- 50 درصد میداند و میگوید:
بازار را ببینید! الان ما خریدمان برای شب عید، همان خرید معمولی قبل بوده. بخریم چکار؟ الان من دو تا بار شکلات خریدهام و نصفش را مرجوع کردهام. پارسال نزدیک عید اوج کرونا بود ولی با این حال وضعیت بازار بهتر از الان بود. به قول معروف سال به سال قربون پارسال! الان ما برای خرید هم مشکل داریم. خیلی از شرکتها که جنس ندارند و خیلی از شرکتها هم که دارند، جنسها را قطرهچکانی میدهند. به عنوان مثال اگر یک تن تخمه بخواهی، بیشتر از 300 کیلو نمیدهند و در انبارها گذاشتهاند تا گرانتر شود. الان یک کیلو تخمه آفتابگردان شده 80 هزار تومان و این درحالیاست که ما آن را خدایی با 10 درصد سود میفروشیم ولی خب با این وجود باز هم مشتری نیست. کلاً از اصل قیمتها گران است. مسئولان هم که فقط حرف میزنند و از کنترل قیمت اجناس میگویند.کدام کنترل قیمت؟ مدتهاست قیمت یک تخممرغ ساده را نتوانستهاند کنترل کنند چه برسد به قیمت گوشت و مرغ و برنج و بقیه چیزها...
با آمدن عید همه عزا میگیرند!
سری به یکی از قصابهای شهر که حاضر نیست خودش را معرفی کند میزنیم. کسی که با توجه به شغلش، یک عالمه حرف توی دلش تلنبار شده.
از خرید مردم و قیمت گوشت شب عید که میپرسم میگوید:
قیمت گوشت در سال گذشته 130 هزار تومان بوده و امسال 160 هزار تومان شده اما با توجه به اینکه قیمت گوشت نسبت به بقیه کالاها، افزایش چندانی نداشته، قدرت خرید مردم بسیار کمتر شده، به طوری که ما مشتریهایمان نسبت به سال گذشته نصف و حتی کمتر شدهاند. مردم ندارند و خیلی خیلی دلشان پر است. کسی هم از دلشان خبر ندارد. یک زمانی نزدیک عید همه بشکن و بالا میزدند اما حالا با آمدن عیدخوشحال نیستند. دوست دارم یک صبح تا شب اینجا کنار من بایستید و ببینید چه خبر است. مشتری آمده که 30 هزار تومان گوشت میخواهد. بدهیم چطور بدهیم و ندهیم هم طرف با دل شکسته میرود و زیر لب لعنتمان میکند. چه آدمهای نیازمندی که میآیند و استخوانهای گوشتها را میبرند. چه آدمهای آبروداری که میآیند و گوشت قرضی میگیرند. باور کنید گاهی حتی دست و دلم نمیرود به دفتر قرضهایم نگاه کنم. ما هم ماندهایم چکار کنیم. خیلی از قصابیها با این وضعیت تعطیل کردهاند. کهرهی زنده را میگویند کیلویی 75 هزار تومان و این در حالی است که گوشتش میافتد 175 هزار تومان، یعنی صفر درصد سود برای ما. خیلی از قصابیها الان اصلاً کهره نمیکشند. خیلی وضعمان خوب است که مالیات هم به ریشمان بستهاند. به طور مثال آخر سال میآیند و میگویند یک میلیارد کارت کشیدهای مالیاتش میشود اینقدر. دیگر نمیگویند طرف اجاره مغازه دارد، اجاره خانه دارد، قسط دارد، خرج دارد. زن و بچه دارد. ما هم ماندهایم چکار کنیم. اگر بخواهیم خرج واقعیامان را دربیاوریم که باید روی این ترازو دزدی کنیم و مردم را داغ کنیم، که آن هم واقعاً وجدان آدم اجازه نمیدهد.
یک ماهی دو کیلویی شیر حدود 500 هزار تومان میشود!
داوود جعفری مغازهی ماهی، مرغ و میگو فروشی دارد. با وجود اینکه عقیده دارد بازار اصلی فروش ماهی و مرغ در سه چهار روز پایان سال است، اما باز هم خرید مردم را در چنین روزهایی نسبت به سال قبل، نصف میداند.
میگوید: مسلماً سال گذشته فروشمان نسبت به الان دو برابر بود. قدرت خرید مردم الان واقعاً کم شده. اکثر مردم توان خرید ماهی و میگو را ندارند. در اسفندماه سال گذشته ماهی کفشک کیلویی 125 هزار تومان بوده و حالا همان ماهی کیلویی 225 هزار تومان است. قیمت ماهی شوریده در اسفندماه سال گذشته 135 هزار تومان بوده و امسال260 هزار تومان است. قزلآلا که از ماهیهای پرورشی است سال گذشته 80 هزار تومان بوده و امسال 120 هزار تومان است.
به دلایل کم شدن ماهی اشاره میکند و میگوید: کمبود ماهی به دلیل شرایط آب و هوایی است. همچنین بادی که میوزد، در دریا ایجاد موج میکند و نمیشود به آسانی ماهیها را صید کرد. همین عوامل باعث کمشدن و البته گرانی ماهی شده است. این درحالی است که به خاطر بیارزش شدن پول ما قیمت ماهی در ایران روز به روز بیشتر ولی قیمت ماهیهایی صادراتی، در کشورهای حاشیهنشین خلیجفارس در این چند سال اخیر ثابت است، چون پولشان همانطور ثابت مانده. البته در کنار اینها هنوز آنطور که باید و شاید خرید ماهی و دیگر غذاهای دریایی برای مردم نیریز فرهنگسازی نشده. طرف میآید اینجا میگوییم یک ماهی 300 هزار تومان شده، میگوید چه خبر است؟ اما همان شخص حاضر است به داروخانه برود و در کمال رضایت 400-300 هزار تومان پول دوا و دکتر بدهد.
جعفری قیمت یک ماهی دو کیلویی شیر را در شب عید نزدیک به پانصد هزار تومان میداند و میگوید: البته حدود یک سوم این ماهی ضایعات است. خب مسلم است کم نیستند افرادی که وارد مغازه میشوند و بعد که قیمتها را میبینند میروند و دیگر پیدایشان نمیشود.
***
در ادامه بد ندیدیم نظر چند شهروند را در مورد قیمت اجناس و خرید شب عیدجویا شویم.
مردم با همان بادام رنگی و گردو وحاجیبادام خوش بودند
احمد شهابالدینی آمده شلوار بخرد و قیمتها را که پرسیده پشیمان شده.
میگوید: نه اینکه فکر کنید از آن شلوارهای گران 400- 500 هزار تومانیها، نه! قیمت گرفتهام، یک شلوار پارچهای ساده را میگویند 200 هزار تومان و باز هم نتوانستهام بخرم. خیلی گران است و نمیشود خرید. والا در این شرایط در همان خورد و خوراکمان هم ماندهایم. مردم سال به سال نمیتوانند گوشت بخرند. الان یک کیلو سیبزمینی را میگویند 16 هزار تومان. پرتقال را میگویند 18 هزار تومان، البته پرتقال 10 هزار تومانی هم هست و ما همان را میخوریم که از شدت ترشی نمیشود آن را خورد. والا زمان قدیم خیلی بهتر بود.پول کم بود اما ارزش داشت. دلها شاد بود و مردم با همان بادام رنگی و گردو و حاجیبادام خوش بودند.
مغازهدارها انصاف ندارند
زهرا 50 ساله میگوید:
اجناس خیلی گران است و دم عید بدتر هم میشود. همین هفتهی قبل من شش تا بشقاب را پرسیدهام گفتند 120 هزار تومان، الان همان شش تا بشقاب را میگویند 160 هزار تومان. مغازهدارها هم انصاف ندارند. میپرسم چطور در عرض یک هفته 40 هزار تومان گران شده میگویند جنس جدید آوردهایم و اینها قیمت اجناس جدید است، در حالی که اینطور نیست. خرید مردم را هم که دارید میبینید. شهر اصلاً حال و هوای عید را ندارد. مردم شاید بتوانند رو در بایستیاشان را درست کنند و چند کیلو میوه و دو تا جعبه شیرینی بخرند بگذارند جلوی مهمانشان. قیمت تخمه و آجیلهای شب عید هم که سر به فلک میزند. تازه من که همسرم بازنشسته و حقوقبگیر است.
کدام خرید؟ کدام پول؟ کدام درآمد؟
حجت بلاغی 68 ساله از دیگر کسانی است که از وضعیت بازار شبِ عید بسیار شاکی است.
میگوید: کدام خرید؟ کدام پول؟ کدام درآمد؟ پول نداریم. از کجا بیاوریم؟ نه در این سن و سال میتوانیم سر کار برویم و نه حقوق و مزایایی داریم. از آن طرف اجارهنشین هم هستیم.خرید پول میخواهد. مگر با دست خالی هم به آدم جنس میدهند؟ الان من آمدهام یک کیلو عدس و یک کیلو نخود خریدهام 100 هزار تومان شده. یک حلب روغن پنج کیلویی را میگویند 100 هزار تومان. یک دست لباس کامل و یک جفت کفش بخواهی در این شب عید برای بچه بخری دست کم میشود یک میلیون تومان. ما که سن و سالی ازمان گذشته، بیچاره جوانهایی که با دو سه تا بچه نمیدانند چکار کنند. الان درآمد یک کارگر بیشتر از 200 هزار تومان در یک روز نیست، آن هم در حالی است که دو روز کار دارد و چهار روز نه. خدا میداند این وضعیت تا کی میخواهد ادامه داشته باشد.
دعا میکنیم مهمان نیاید!
حمیده دبستانی از کسان دیگری است که قصد خرید دارد ولی به قول خودش فعلاً نمیتواند خرید کند.
میگوید: همین الان یک کفش برای پسرم قیمت گرفتهام گفتهاند پانصد و خردهای هزار تومان، با این قیمتها مگر اینکه خرید اینترنتی انجام دهیم، هرچند ممکن است کلاه سرمان برود ولی خب باز قیمتها خیلی مناسبتر است.
ادامه میدهد: تنوع جنسها بد نیست اما خب قیمتها خیلی بالاست، این در حالی است که سال گذشته قیمت اجناس خیلی کمتر بود. لباس و کیف و کفش به کنار، قیمت میوه و آجیل هم که دیگر جای خود دارد. باور کنید با این وضعیت گرانی ما دعا میکنیم کرونا همچنان باقی باشد تا کسی به خانهامان نیاید!
زهره 29 ساله برای خود و دو فرزندش خرید کرده و برای خرید مشکلی ندارد اما با این وجود قیمت اجناس را زیاد میداند.
میگوید: سال گذشته قیمت یک دست لباس برای فرزندم 200 هزار تومان بود اما حالا همان را میگویند 600 هزار تومان. البته در کل لباس بچهگانه خیلی گران است. هرچند در نیریز واقعاً تنوع اجناس هم خیلی خوب نیست. با این حال مردم مجبور به خرید هستند.