تعداد بازدید: ۴۴۸
کد خبر: ۱۲۲۲۵
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۷ - 2022 19 February
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز. (مولع = آزمند و حریص‌شده به ‌چیزی) 

شبی در خدمت پدر رحمة‌الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز (= قرآن) بر کنار گرفته و طایفه‌ای گرد ما خفته. پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای (=نماز) بگزارد. چنان خواب غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند.

گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی، به از آن که در پوستین خلق افتی.

نبیند مدعی جز خویشتن را                   که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند                    نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش

سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت شماره ۷
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها