انتخابات ریاستجمهوری ایران با همه فراز و نشیبها پایان یافت. بر این انتخابات آن رفت، و نتیجه آن شد که همه میدانیم. اکنون عدهای سرخوش از پیروزیاند. این سرخوشی را پیش از این هم مردم، کم تجربه نکردهاند. از انتخابات دوم خرداد ٧٦ که خاتمی پیروز شد تا ٨٤ که احمدینژاد بر کرسی نشست و تا ٩٢ که روحانی در رقابتی نزدیک مبارزه را برد. هر کدام از اینها ٨ سال کشتی ریاستجمهوری را پیش بردند. هرچه بودند و هرچه کردند، امروز شرایطی دیگر بر زندگانی مردم حاکم است. شاید در بیشتر زمینهها ما دیگر فرصت آزمون و خطا نداریم. مهلتها به خط پایان رسیده و باید کاری کرد کارستان و طرحی انداخت که کشور و زندگانی مردم را نجات داد و آنان را از سرخوردگی نجات داد. این همه البته عزمی ملی میطلبد.
ایران در زمینه محیط زیست و آب در مرز بحران و ورشکستگی است و فریاد بحران آب از همهجا به گوش میرسد.
جمعیت جوان در حال پا گذاشتن به میانسالی است و پشت سرش زاد و ولد معنیداری اتفاق نیفتاده. این یعنی جمعیت ایران تا ٢٠ سال دیگر جوهره سالمندی به خود میگیرد و از افراد مولد آن کاسته میشود.
انرژی هستهای و تلاش برای بهره بردن از آن به رویارویی نابرابر و فرسایشی بین ایرانِ تنها و قدرتهای بزرگ بدل شده است. قدرتهای جهانی و کشورهای منطقه و حتی روسیه و چین هم بدشان نمیآید که زانویشان را از گلوی ایران برندارند و ما را در برزخ هستهای نگه دارند. اکنون کشور ما به رغم شایستگیهای فراوان و فرصتهای خدادادی، در بسیاری زمینهها از کشورهای همسایه عقب مانده.
تورم و رکود و تحریم همزمان سالهاست که اقتصاد کشور را بیمار کرده و مردم را زجرکش میکند.
مهاجرت نخبگانی که در این شرایط به شدت به آنها نیاز داریم، همچنان ادامه دارد و روز به روز شدیدتر میشود.
و .... بیکاری، گرانی مسکن، سیل مجردین دختر و پسر، و آسیبهای اجتماعی.
راحتترین کار این است که بنشینیم و به زمین و زمان ناسزا بگوییم و همدیگر را مقصر این وضعیت بخوانیم و تمام.
اما این راه حل نیست و فقط درمان را به عقب میاندازد.
اکنون که همه ارکان نظام یکدست شده، باید اصولگرایان از اسب سرخوشی پایین بیایند و برای هر کدام از این آسیبها و بحرانها کاری کنند. شاید بد نباشد چندسالی هم مشکلات را بر گردن دولت قبلی بیندازند اما آخر چه. آیا دهان مردم با این کارها شیرین میشود؟ همان اشتباهی که روحانی هم مرتکب شد و در ٤ سال اول مشکلات کشور را بر گردن پیشینیان خود انداخت.
در مقابل، اصلاح طلبان هم از لاک سرخوردگی بیرون بیایند و برای نجات کشور از هیچ کاری دریغ نکنند.
باید از ظرفیت همه ایرانیان از پیر و جوان، زن و مرد، چپ و راست، و از داخل و خارج استفاده کرد.
اگر آقای رئیسی که اکنون رئیسجمهور است بتواند وعدههای انتخاباتی خود را عملی کند، بخش مهمی از مشکلات مردم حل میشود و امید به زندگی ایرانیان بر میگردد. ولی اگر به هر دلیلی نتواند، دیگر حساب مردم با کرامالکاتبین است. باید همه ما برای موفقیت او و دولتش که حالا دولت همه مردم است دعا کنیم و جلو تضعیف آن را بگیریم.
شاید صدای حقیر هیچگاه به مقام محترم رهبری نرسد، اما در این شرایط اگر آن مقام بزرگوار فراخوان دهند، و همه نیروها از چپ و راست را به میدان بخوانند، زندانیان سیاسی را عفو کنند و در نقش رهبر کشور، شرایط دوستی و صلح را برای همه فراهم کنند، دریچه امید در دلهای همه گشوده میشود.
مردم دیگر توان جنگ و دعوا و این همه فشار اقتصادی را ندارند.
نظر شما