داستان
فیلمی از زنی به نام پروانه (طناز طباطبایی) در حین شنا در استخر در فضای مجازی منتشر میشود. حالا هاشم (امیر آقایی) شوهر پروانه و برادرش حجت (جواد عزتی) به دنبال انتقام گرفتن از کسی که این فیلم را منتشر کرده هستند، اما …
این فیلم در ١٥ بخش از جشنواره فیلم فجر نامزد سیمرغ شد که در نهایت ٧ جایزه را از آن خود نمود: امیر آقایی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، طناز طباطبایی بهترین بازیگر نقش مکمل زن، اسماعیل علیزاده بهترین تدوین، آرش قاسمی بهترین صداگذاری و میکس، مهدی صالحکرمانی بهترین صدابرداری، حمید نجفیراد بهترین تیزر یا آنونس تبلیغاتی و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران.
نقشآفرینان:
جواد عزتی
طناز طباطبایی
امیر آقایی
علی شادمان
مهلقا باقری
مهدی حسینینیا
آبان عسکری
پانتهآ بهرام
علیرضا داوودنژاد
شنای پروانه
دوستداران سینمای مستند با «محمد کارت» آشنا هستند، جوان شیرازی که در نخستین فیلم بلند داستانیاش سعی کرده بهجای فهرست کردن مشکلات اجتماعی و ژست دغدغهمندی، شخصیت محوری بسازد که از میان دنیای چرک و خشن پیرامونش راه خود را به سمت رستگاری هموار میکند. در ادامه نقد این فیلم را میخوانید.
بیننده در عین حال که دوست ندارد هرگز در موقعیت قهرمان منفرد فیلم قرار گیرد، اما با قلب و احساسش همواره تصمیمات او را اطاعت میکند.
شنای پروانه با اینکه رگههایی از ژانر گانگستری را به همراه دارد، بیشتر شبیه فیلمهای اجتماعی جنوب شهری چند سال اخیر سینمای ایران است؛ با این تفاوت که برخلاف اغلب آن آثار، در اینجا کارگردان در خلق اتمسفر و محله موفق بوده است.
شنای پروانه با یک اتفاق شوکهکننده و مهم آغاز میشود.
فیلمی از شنای شخصیت پروانه (با بازی طناز طباطبایی) در استخر، در حال دستبهدست شدن است و شوهر گنده لات او، هاشم (با بازی امیر آقایی) تاب تحمل چنین رخدادی را ندارد و با خشونت تمام همسرش را به قتل میرساند. این قتل سر آغاز تمام پریشانحالیهای حجت (با بازی جواد عزتی) است.
شنای پروانه شروع خوب و اتفاقات پایانی بسیار قابلتوجهی دارد اما اگر نویسندگان میتوانستند در میانه راه بر بار معمایی فیلم بیفزایند، ذهن مخاطب بیش از این درگیر اتفاقات میشد.
نخستین فیلم بلند محمد کارت از فیلمنامه سه پردهای پروپیمانی بهره میبرد که مدام یک گره داستانی کوچک را به گره بزرگتری پیوند میزند و با خلق شخصیتهایی باور پذیر سعی دارد به ما نشان دهد تمام عطشهای یک بودن در قلمرو گانگسترها به لبخند دختر بچهای نمیارزد و آن اقتدار پوشالی دیر یا زود فرو خواهد ریخت.