در ٣٢ سال گذشته هر سال یک نام داشته و شعاری مطرح شده تا مبنای کار مسئولان دولت و نظام قرار گیرد. این که چقدر این نامگذاریها و شعارها به نتیجه رسیده نیاز به تحلیل دارد اما این که در این فاصله ٣٢ ساله، ١٩ بار شعار سال مربوط به اقتصاد، تولید و مصرف بوده نشان میدهد که به عقیده مسئولان نظام، اقتصادِ ما همچنان مشکل (و بلکه بحران) دارد و نیازمند کار جدی است. بویژه این که از سال ١٣٩٠ (سال جهاد اقتصادی) به بعد، تقریباً همه سالها عناوین و شعار با مضمون اقتصادی دارد.
کاش از همان ابتدا به جای شعار سال میگفتند «برنامه سال» و واقعاً برنامه محور پیش میرفتند و در حد «شعار» و بنر و بیلبورد باقی نمیماند تا در پایان دهه چهارم و ابتدای دهه پنجم انقلاب شاهد صف مرغ، زبالهگردی، بیکاری فزاینده، تورم بالای ٥٠ درصد و حذف گوشت از سفرههای مردم نبودیم.
در سرمقاله هفته پیش، مدیرمسئول از موانع تولید و اشتغال نوشت. از جمله: کمبود سرمایه شامل زمین، آب، پول و مواد اولیه/ نیروی کار ماهر، با تجربه، کارآمد و سختکوش / تکنولوژی روز / فساد گسترده اداری و اقتصادی / دولتی بودن بخش زیادی از اقتصاد به رغم خصوصیسازی و برون سپاریها / کاهش تقاضا برای محصولات تولید شده / تورم و گرانی و کاهش شتابان ارزش پول ملی/ وامهای گرانقیمت بانکها / تحریمهای گسترده که صادرات و واردات را با مشکلات بسیاری روبرو کرده است.
همه اینها درست و بجا اما اینها را چه کسانی باید اصلاح کنند؟ مدیران جامعه.
به نظر میرسد چاره پشتیبانی از تولید و رفع موانع آن را باید در جای دیگری جست و یک گام عقبتر رفت.
یک بار در پایان یک میزگرد تلویزیونی، مجری برنامه از میهمان پرسید: چه آرزویی داری؟
میهمان گفت: من همیشه در دعاهایم یک مسئله را زیاد تکرار میکنم و اگر این دعا مستجاب شود، خیلی مشکلات ما حل میشود و اینقدر مردم در زحمت و رنج نخواهند بود و آن این است که «خدایا! بهترینهای ما را بر ما حاکم کن»
به نظر میرسد جان کلام همینجاست و مشکل اصلی مملکت ما نبود یک نظام شایستهسالاری در کشور است تا بهترینها بالا بیایند و نخبگان عهدهدار امور شوند.
متأسفانه ضعف مدیریت در کشور ما تبدیل به یک مشکل تاریخی شده است. دیوانسالاری ایران در بیشتر اوقات پذیرای مدیران ضعیف و ناکارآمد و حذف کننده مدیران لایق و توانا بوده است. میرزا آغاسی پذیرفته میشود اما میرزا ابوالقاسم قائم مقام حذف و نابود میگردد. میرزا آقاخان نوری بر کرسی صدراعظمی مینشیند و میرزا تقی خان امیرکبیر از صدر به ذیل کشیده و مقتول میشود. دکتر مصدق زندانی و حذف میگردد و سپهبد فضلالله زاهدی به جای او مینشیند. این یعنی پذیرایی از پخمگان و حذف نخبگان.
باید همه آرزو کنیم که «بهترینهای ما بر ما حاکم شوند». آنگاه بنشینیم و شاهد تحقق شعارهای سال باشیم.
چنین باد