تعداد بازدید: ۲۳۸۳
کد خبر: ۸۲۶۵
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۴ - 2020 05 July

بی‌بی گوشی‌اش را گذاشت زمین و همانطور که خودش را باد می‌زد گفت:

- نه ننه، هرچی فرکُشه می‌کنم ایطو نیشه...

نگاهش کردم...

- باز چی شده بی‌بی؟

- میگم گوشی‌ام بری یکی خوبه که صب تا شو بیشینه بری طرفُش پیام بده!

- جااااااااان؟؟؟؟ چی شد بی‌بی جون؟ طرفِش؟

بی‌بی پشت چشمی نازک کرد...

- ها، نپه چی‌چی؟ اقد استیکر عاشقانه تو ای گروها میذَرن... منم خو نه که نیتونم استفاده کنم، فقط نیگا می‌کنم و آه می‌کشم...

لبخندی زدم...

- به به... باریکلا بی‌بی جون، می‌بینم پیشرفت کردین و اصطلاحات جدید یاد گرفتین...

بی‌بی بادی به غبغب انداخت...

- ها نپه چی‌چی فرک کردی، فقط خودت بلدی لفظ قلم حرف بزنی و کَلاس بذری؟

چیزی نگفتم که مِن و مِن کرد...

- چیزی میخواین به من بگین بی‌بی؟

- نع...

سرم را انداختم پایین که گفت:

- میگم گلاب..‌.

- جونم بی‌بی؟

- ای گوشیا الان چنه؟

- کدوما بی‌بی؟

گوشی توی دستش را بلند کرد...

- هینا، مث مال من...

- نمیدونم والا بی‌بی، ولی با این وضعیت دلار، باید خیلی گرونتر شده باشه...

- مثلن چن؟

- میگم نمی‌دونم بی‌بی، می‌دونم گرونتر شده، ولی نمی‌دونم چن... چطور مگه؟

- گفتم اگه بشه یکی مث هینا بری مش موسام بوسونیم.

- مش موسی بی‌بی؟ اون برا چی؟ اصلن مگه اون بلده از گوشی استفاده کنه؟

- خو یادُش میدم ننه، میه من روز اول بلد بودم؟

- چی بگم والا بی‌بی، حالا می‌خواین بهش بگین ببینین چی می‌شه.

- نه ننه، ماخام هیطو که منه سولپیلیز کردن، منم اونه سولپیلیز کنم...

 - ولی آخه شما پول دارین بی‌بی؟

- پول چی چیه ننه؟ خدا روزی رسونه... حالا تو پوشو یَی کاری کن.

- چکار کنم بی‌بی؟

- شمارِی ای یارو رِ بیگیر، گوشی رِ بده دس من...

- کدوم یارو بی‌بی؟

- هی جمشید پسر مُشالا که مُبایل فروشی دره...

- آها... باشه چشم بی‌بی...

شماره را گرفتم، گوشی را دادم دست بی‌بی و گلاب به رویتان رفتم دستشویی... وقتی آمدم تو، بی‌بی اخمهایش توی هم بود...

- چیزی شده بی‌بی؟

- تا جون تو بیو بالا...

- واااا... ینی چی بی‌بی جون؟

- ینی هی که شُنفتی...

سرم را انداختم پایین که خودش دلش تاب نیاورد...

- اومَدم زنگ زدم بری ای یارو جمشیدو، نه گذوشته، نه وردُشته میگه، مُبایل دو مِلیونی شده سه مِلیون و سیصد تومن...

- خب بی‌بی؟

- خو و گولِی برنو... خو چی چیه دختر؟ هنو دو سه ماه نیس  ایه بری من اسَدَن، میه چه خوَله؟ والا سرِ گردَنه ام ایطو نی...

- خب حالا گناه اون چیه بی‌بی؟

- گنا او چی چیه؟ هنو دو سه ما نی، اقد کشیده رو گوشیو، دره قیمت خون ننه بواش میگه، دُرُسه من پیرزنی‌ام، دیه بلانسبت خر خو نیسم، بجِی یَی چی تو همسیه‌گری کمتر بگه، بین چقد کشیده روش، زیادتر دره میگه...

- بی‌بی تقصیر اون بدبختم نیس به‌خدا، مشکل از اصل اقتصاد خراب کشورمونه، از قیمت دلاره، از اون بالاییاس، نه این بدبختا...

بی‌بی چیزی نگفت و همانطور که از سرِ جایش بلند می‌شد گفت:

- باشه تا با ای قیمت برم ازُش بوسونم...
*****

- دو سه روزی که گذشت بی‌بی دلش طاقت نیاورد...

- ننه...

- بله بی‌بی جون؟

- پوشو شمارِی ای جمشیدو رِ بیگیر...

- کدوم جمشید بی‌بی؟

- هی جمشید موبایلی نه، نپه کی دیه؟

- چکارش داری بی‌بی جون؟

- تا جون تو درشه... نِشِسه منِ استنطاق میکنه، یَی چی که میگنُت بوگو چشم، اقدم حرف مفت نزن دختر...

- چشششم بی‌بی...

شماره را گرفتم و رفتم توی آشپزخانه تا دوباره بی‌بی غرغر راه نیندازد که چرا نشسته‌ام و به حرفهای او گوش می‌کنم...

از آشپزخانه که آمدم بیرون بی‌بی رنگ رویش قرمز شده بود...

- حالتون خوبه بی‌بی؟ 

- نعععع... چه حالی؟ چه روزی؟ چه کشکی؟

- چی شده بی‌بی؟

- وووووی رو من سیا بشه، چیطو دره میشه؟ زنگ زدم بینم میشه هو گوشیو رِ یَی چی پولُش بدم، یَی چی‌ام قِسی، اول خو میگه نیشه، بعدم میگه تو هی دو روز سیصد هزار تومن اومده رو گوشیو، شده سه مِلیون و شیشصد تومن، وووووی، دود اَ کلِی آدم بُلَن میشه، خدایا توبه...

- خب شما چی گفتین بی‌بی؟

- چی‌چی بگم دختر؟ چی‌چی بگم؟ گفتم نیخوام خو...

- چی بگم والا بی‌بی، خوب کاری کردین...
*****

جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم که بی‌بی با توپ پُر آمد تو... اخمهایش توی هم بود و تیرش میزدی خونش در نمی‌آمد...

- بی‌بی جون خوبی؟

- نع، نع، نع، اَ کی تالا دکتر شدی که هی حالِ منِ می‌گیری گلابی؟

- وا... بی‌بی جون، میخواین براتون آب بیارم...

- دختر میگم خو نه، تیرناحق بوخورم من شالا خدا کنه، یَی دقه زبون اَ دهن بیگیر بلکه اعصاب من بیا سرِ جاش...

- چشم بی‌بی، ببخشید اصلن...

ساکت نشستم که دوباره دلش طاقت نیاورد...

- ینی صد رَمت اَ شَرِ هرت... من نیفَمم ماخا چیطو بشه...

نگاهش کردم که ادامه داد...

- خدا وروشون دره، خدا اَ سروشون نگذره، هنو یَی هفته نی بری ای جمشیدو زنگ زدم قیمت گوشیو رِ گرفتم گف سه و شیشصد، به هر ذلیلی بوده، خردِی پولی روبرا کردم حالا رفتم گوشیو رِ بوسونم میگه تو هی یَی هفتو شده چار ملیون...

- یه چیزی بگم بی‌بی؟ ولی با این افزایش قیمت دلار و طلا طبیعیه....

- ماخام صد سال سیا طبیعی باشه... من نیفمم ماخا دیه ای گیرونی تا کجا پیش بره؟ حالا ای گوشیو سرُش بوخوره، دختر و پسرِی دم بخت بدبخت بویه چکار کنن؟ میه میشه دیه دختر شووَر بیدی؟ میه میشه دیه جاهاز بوسونی؟ کاشکه دیه نی‌گفتن جوونا بویه تا ۲۸ سالگی عاروسی کنن...

چادرش را زد زیر بغلش و از جایش بلند شد...

- کجا بی‌بی حالا؟

- درم می‌پکم... درم روانی می‌شم... برم بینم یکی نیس اَ داد ای مردم برسه؟

سرم را انداختم پایین... همین...

گلابتون


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها