شعری از بچههای انجمن شعر طنز شیراز دست ابراهیم زهری درد نکناااد!
در حکایت هشدار وزیر بهداشت
محمد جاوید
والله بترسید که «کووید » چموش است
کی گفته که این جانی سفاک چو موش است؟
نه رفته و گورش شده گم نه که ضعیف است
هر روز کُشد مردم و کی گفته خموش است؟
این دیو به والله پسر خاله ما نیست
اهل سخن نرم و طرفدار وفا نیست
هُشدار که بیخود نشوی ضربه فنی
چون فرصت چانهزنی و جای خطا نیست
مشغول« فلویدید» و همه غافل از این دیو
بسته است به کار خودش این تحفه دو صد ریو
نفله بکند مردم ِ سرتاسر گیتی
از چین و کره تا قطر و برمه و مالدیو
برداشتهای ماسک و تو گویی کرونا رفت
این فسقلی نکبت ِ پر ناز و ادا رفت
رفتی به سفر،گردش و تفریح و انگار
این قاتل موذی و درنده به فنا رفت
«جاوید» بگو دشمن ما پشت در ِ ماست
لبخند به او موجب خوف و خطر ِ ماست
گر ساده بگیرید و نترسید، بدانید
در صفحه اموات یقیناً خبر ِماست
نظر شما