تعداد بازدید: ۳۷۵۲
کد خبر: ۸۱۷۱
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۰ - 2020 14 June
نگاهی گذرا به اکران های آنلاینِ سینمای ایران
احمد علمداری گروه هنر

به راستی که لذت واقعی فیلم دیدن در تجربه‌ی حضوری سینما رفتن است. در یکی شدن با صندلی سینما، در تاریک روشنِ چهره تماشاچیان سینما...


امید است این روزهای پرادبار به زودی رخت بر بند

با آغاز شیوع کروناویروس، جهان در یک بهت عمومی فرو رفت. بسیاری از فعالیت‌های جمعی متوقف شد. از جمله فعالیت‌های فرهنگی- هنری و در این بین جشنواره‌ها و سالن‌های سینما هم از این تعطیلی‌های اجباری بی‌نصیب نماندند.


سینمای ایران در همین راستا اقدام به اکران آنلاین فیلمهایش کرد. اقدامی که تجربه‌ جدیدی محسوب می‌شد. تا اینجای کار و با احتساب فروش نسبتاً مناسب و با در نظر گرفتن چهار نفر برای تماشای هر فیلم در شبکه نمایش خانگی به رقم دو میلیون بازدید می‌رسیم که قابل توجه است.


این ارقام و اعداد بدون در نظر گرفتن آمار انتشار نسخه قاچاق فیلم‌ها در کانال‌های تلگرامی است. با در نظر گرفتن بهای بلیت پانزده هزار تومانی اختصاص یافته، به رقم فروش کلی هشت میلیارد تومان نزدیک می‌شویم که با توجه به حذف هزینه اکران فیلم‌ها در سینماها، تبلیغات محیطی و همچنین توزیع و پخش فیلمها، مناسب به نظر می‌رسد.


به همین بهانه به شرح مختصر وضعیت فیلم‌های اکران شده می‌پردازیم.


خروج، طلا، زیرنظر، مهمانخانه ماهِ نو، تیغ و ترمه و کشتارگاه!


اگر چه هر شش فیلم تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند اما در یک نقطه وجه اشتراک دارند:  زوال شتابان سینمای ایران.


سینمای ایران مدتهاست ابتکار تازه‌ای نداشته است. اغلب آثار به تکرار مکررات فیلم‌های مقبول گیشه در سال یا سالیان قبل می‌پردازند .


«طلا» و «کشتارگاه» نمونه بارزی هستند از این دست فیلمهایی که با طرح یک داستان اصلی در خلال فیلم به سایر مشکلات جامعه سرک می‌کشند اما بدون طرح هیچگونه برون رفتی از مشکلات پیش آمده، رها می‌شوند و معمولاً با یک پایان‌بندی کلیشه‌ای پیش بینی شده به اتمام می‌رسند.


«خروج» با مخاطبینش روراست نیست. دست گذاشتن بر سر پیش آمدی که ادعا می‌کند براساس یک داستان واقعی است اما فیلم نه تنها به اصل واقعیت نزدیک نمی‌شود بلکه تعبیر خودش را دارد. داستان غلو شده، بازی‌های افراطی، فیلم را تا حد یک سریال تلویزیونی مناسبتی تنزل می‌دهد و به همانند دو فیلمِ مذکور بالا با یک پایان‌بندی شعاری و بدون طرح  راه‌حلی برای برون رفت از مشکل پیش آمده رها می‌شود.

 

«مهمانخانه ماه نو» کار مشترک سینمای ایران و ژاپن،حرف تازه‌ای ندارد. فیلم با گره افکنی بر سر موضوعی شروع می‌شود که در پایان داستان، منطق درستی برای طرح آن نمی‌یابید.فیلم علی‌رغم آنچه تلاش می‌کند به یک جهان بینی مشترک میان فرهنگِ ایران و ژاپن دست یابد اما در نهایت در حد طرح دغدغه‌های جوانان باقی می‌ماند.


«تیغ و ترمه» ضعیف‌ترین فیلمی است که تا الان اکران شده است. داستانی تکراری و نخ نما شده با یک گره افکنی مضحک و حوصله سربر، بدنبال کشدار کردنِ داستان فیلم است تا از یک فیلم نیمه بلند داستانی فراتر رود.


فیلم بشدت یادآور فیلم‌های تجاری  قبل از انقلاب است و باید به دنبال مابه ازای آن در آن دوران گشت. هر چند که سینمای دو دهه اخیر ایران کم  از این قبیل فیلمها ندارد.


«زیرنظر» یک فیلم کمدی تجاری به سیاق سایر تولیدات سخیف سینمای ایران است؛ اما دست کم تکلیفش با خودش و مخاطبش مشخص است.


فیلم بساز بفروش است اما همانند سایر مدعیانِ جعلی رئالیسم مضحک سینمای ایران که کپی کار هستند، ادعایی ندارد و بیانیه صادر نمی‌کند. ولی در ابتذال خود غلت می‌زند، غلت می‌زند و غلت می زند...

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها