مردی که عشق را در کوه می‌جوید

محمد صادق رجبی گروه ورزش

/ تا امروز نزدیک به ٢٠٠ عضو داشته‌ایم.
/ دو مشکل بزرگ روحی برایم پیش آمد که طبیت و کوه باعث شد آنها را به فراموشی بسپارم.
/ تنها در کوه بودم که گرگ به من حمله‌ور شد.
/ این روزها در طبیت بازتاب نور برخی از زباله‌ها مانند کبریتی است در انبار باروت.

جمعه هر هفته ساعت ٥ مینی بوس را روشن می‌کند و در شهر دور می‌زند تا همنوردانش را جمع کند.

در گروهش همه سنی دیده می‌شود از نوجوان گرفته تا میانسال.

در مینی‌بوس شرایط عضویت درگروه را نوشته.

در هنگاه کوهپیمایی همیشه نفر آخر است که اگر کسی توان کمتری داشت یا مشکلی برایش پیش آمد همراهیش کند.

علی رهبر ٦٩ سال سن دارد و از بچگی به طبیعت و کوه علاقه داشته است.

وی می‌گوید: ورزش‌های گروهی و تیمی را فقط در مدرسه انجام می‌دادم و بیشتر به کوهنوردی و طبیت علاقه‌مند بودم.

رهبر که بازنشسته اورژانس ١١٥است بیان می‌کند: شاغل هم که بودم با همکارانم به کوه می‌رفتیم. نزدیک به بیست سال پیش به صورت دوستانه تیم کوهنوردی را راه‌اندازی کردم. اعضای اولیه تیم را همکارانم با خانواده‌هایشان تشکیل می‌دادند.

تا سال١٣٩٠به همین سبک کوهنوردی می‌کردیم اما در سال ٩٠ به پیشنهاد آقای جوکار رئیس سابق ورزش و جوانان گروه را رسمی ثبت و عضو گیری را شروع کردم.

رهبر ادامه می‌دهد: تا امروز نزدیک به ٢٠٠ عضو داشته‌ایم ولی هر هفته نزدیک به ٢٠ تا٣٠ نفر برای کوهنوردی می‌آیند. ولی اگر برای طبیعت‌گردی به خارج از شهرستان برویم بیشتر می آیند.

او که ازکوه‌های آباده‌طشک تا داراب را رفته بیان می‌کند: ٣٠ سال پیش که کوهنوردی را جدی پیگیری کردم همه راه‌ها را بلد نبودم ولی با پرسیدن از قدیمها و رفتن همراه آنان یاد گرفتم. بعضی از را‌‌ه‌ها را هم خودم به تنهایی رفتم و یاد گرفتم.

درحال حاضر که گروه دارم، اگر بخواهیم به جایی برویم که تا به حال نرفته‌ایم و یا من راه آن را دقیق بلد نیستم، پیش از این که گروه را ببرم خودم می‌روم.

او که عاشق کوهنوردی است می‌گوید: من در دوران زندگی‌ام دچار ناراحتی قلبی شدم و دکتر گفت باید یا کوهنوردی کنی یا پیاده‌روی. من به کوهنوردی ادامه دادم و در حال حاضر بهترم. همچنین دو مشکل بزرگ روحی برایم پیش آمد که طبیت و کوه باعث شد آنها را به فراموشی بسپارم.

از خاطره تلخش در کوهنوردی ‌می‌گوید: در دورانی که به خاطر کرونا نمی‌توانستم همراه گروه به کوه بروم خود به تنهایی کوهنوردی می‌کردم.

یک روز که تنها درکوه بودم و می‌خواستم داخل یک حفره را نگاه کنم از درون حفره گرگ به من حمله‌ور شد. اگر چوب مارگیری به همراه نداشتم گرگ من را کشته بود. این یکی از بدترین اتفاقات در طول دوران کوهنوردیم بود.

وی می‌افزاید: توصیه می‌کنم هیچ وقت به تنهایی به کوهنوردی نروید چرا که ممکن است دچار حادثه شوید و کسی نیست که شما را نجات دهد. من کسانی را می‌شناسم که به تنهایی به کوه رفتند و در آنجا دچار سکته قلبی شدند و از دنیا رفتند.

او به کسانی که علاقه به کوهنوردی دارند می‌گوید: گروهمان تقریباً خانوادگی است و از دختر، پسر، زن و مرد در‌ آن عضویت دارند. پس اگر بخواهند می‌توانند با ما به کوه بیایند.

رهبر به کوهنوردان و کسانی که تفریحی به کوه می روند یادآوری می‌کند: زباله‌های خود را در طبیعت نریزید و آن را زشت نکنید. در حال حاضر که طبیت سبز است بازتاب نور در برخی از زباله‌ها مانند کبریتی است در انبار باروت که اگر شعله‌ور شود نمی‌توان جلودار آن بود.

وی بیان می‌دارد که کوهنوری یک عشق است و او یک عاشق.