بعضی مردمان وُلسوالی نَیریز یَک جوری تحریم سیزدهبیدر را دَور بَزدند که دَولت ایران نَمیتواند تحریمهای اَمریکای پیدرسوختَه را دَور بَزند.
در حال کندَهکاری قنات شادابخت با چَشمان خودم نَظاره کردم مردک با پَیکان از راه آسیاب خبار و پشت گورابها آمد و مَثال تانک از تپَهها بالا بَرفت تا خودش را بی «لَیکوخر» بَرساند.
یَک موتِرسیکلت در جایی دیگر زن و بچهاش را پیاده بَکرد و خودش از کوه راست بالا بَرفت. زن و بچهاش هم هر کدام از راهی دیگر تحریمها را دَور بَزدند و ندانم آخر سر بی هم رَسیده کردند یا نه.
آخر نَدانم چَه اصراری دارند که سر مرگ و زیندَگانی خودشان لجبازی مَیکونند. حتماً باید زور چماق بالای سرشان باشد؟
یا بعضی از همین مسجدها که یواشکی بی داخل آن روان مَیشوند و در را از داخل بستَه مَیکونند که نماز بَخوانند. مگر نَمیشود یَک چند وقتی نماز را در خانَه خواندَه کرد؟
والا در افغانیستان با وجودی که کَرونا شیوع زیادی پَیدا نکرده، نگرانیشان از شما مردم بالاتر است.
آنقدر نَگرانند که اگر یَک مریض مشکوک بی کَرونا گرفته کونند، در و پنجره شفاخانَه را شکسته و فرار مَیکوند.
ندانم؛ شاید مردمان این وَلایت آنقدر موشکَلات و نَگرانی دارند که کَرونا بی چَشمانشان چندان بزرگ نَمیآید.
بی نظرم همینها #با_هم_شَکستش_مَیدهند...
نجیب