تعداد بازدید: ۷۹۸
کد خبر: ۷۷۶۴
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۸ - 2020 08 March
ماجراهای تبعه موجاز

چند وقتی است نَظاره مَی‌کونم زولَیخا دارد تغییر چَهره مَی‌دهد و مَثال من مَی‌شود. آن روز طاقت نیاوردم و گفتَه کردم: این ریش و سَبیلها چَه است در آوردی؟ نکوند داری تغییر جنسیت مَی‌دهی؟


عصبانی شد و با جارو یَک پسی کلَه‌ای بی من بزد و گفتَه کرد: مگر نَمی‌دانی گفتَه کرده‌اند بی سلمانی‌ نروید؛ کرونا دارد؟ مرا مسخره مَی‌کونی؟ اصلاً قیافه خودت را در آیَنه نَظاره کرده‌ای؟


گفتَه کردم: اتفاقاً این روزها زیاد قیافه خودم را در آیَنه نَظاره مَی‌کونم. چون مورتب دستهایم را شوسته مَی‌کونم و خودم را در آیَنه مَی‌بینم. دیگر دارد از قیافه خودم حالم بی هم مَی‌خورد.
کم کم دارد یادم مَی‌رود آخرین باری که در این وَلایت داشتیم زیندَگانی عادی خودمان را مَی‌کردیم چَه زمانی بود. ما بدبخت بیچاره‌ها که مجبوریم بی سر کار روان شویم. اما این روزها عَده زیادی خودَشان را قرنطینَه کرده‌اند. مَی‌گویید نه، ٩ ماه دیگر که صَدایش در آمد نَظاره کونید.


‏اگه کرونا ناراحت نَمی‌شود، یَک مقدار هم چهارشنبه سوری کوشته بدهد. اصلاً بی نظرم امسال عید هم نداریم. اگر فرهاد خواننده قدیمی این وَلایت زنده بود، الآن خواندَه مَی‌کرد: 
بوی الکل ، بوی وایتکس، بوی ضد عفونی...


ولی بیدون شوخی، آخرین باری که داشتیم زیندَگانی‌مان را مَی‌کردیم کی بود؟


یاد همان افغانیستان بی خَیر؛ الآن که دیگر قرارداد صلح را هم امضا بَکرده‌اند. کاش مَی‌توانستم بی همان وَلایت خودم برگردم.


اگر احمد ظاهر زیندَه بود، الآن خواندَه مَی‌کرد:


سرزمین من...   شسته شسته از خفایَه(*)


سرزمین من...   پر ز صلح و باوفایَه


سرزمین من...


سرزمین من ...   عشق و دوستی جای جایَه


سرزمین من...   پر ز شور و اشتیاقه سرزمین من...


*- خفایه= پنهان‌کاری


نجیب


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها