/ اگر در نیریز آزمایش کسی مثبت نبوده چرا مراکز آموزشی و مدرسهها تعطیل کردهاند
/ ویروس بیماری کرونا از راه ترشحات دهان و بینی منتقل میشود
/ مسئولان باید خطرات بیماری را به مردم بگویند وآگاهیهای لازم را به آنها بدهند
/ اگر راههای پیشگیری را رعایت نکنند و بیماری فراگیر شود همه شغلها مختل میشود
/ پزشکان به دنبال کشف واکسن کرونا هستند
کانالهای تلویزیونی و شبکههای مجازی پر شده از اخبار بیماری کرونا. هنوز دقیق مشخص نیست این بیماری تا چه اندازه در کشور ما شیوع پیدا کرده است. تعطیلی مدارس و فضاهای آموزشی، نبود وسایل بهداشتی چون ماسک و مواد ضدعفونی، خبرهای راست و دروغی است که به سرعت در فضای مجازی دست به دست میشود. اینها بهانهای شد تا گشتی در سطح شهر بزنیم و نظر مردم نیریز را در مورد این بیماری و راههای پیشگیری آن جویا شویم.
لازهم به توضیح است این گزارش زمانی تهیه شد که هنوز مورد ابتلا به کرونا در نیریز اعلام نشده بود.
اجل خودش را مقصر نمیکند
معصومه حیدری ٨٠ سال سن دارد. همان طور که روی سکوی مغازهای نشسته میگوید: «من تلوزیون زیاد میبینم. میگویند بیماری شبیه آنفلوآنزا آمده. اصلاً برایم مهم نبود و توجهی نمیکردم؛ تا امروز که پسر بزرگم آمد و گفت خیلی رعایت کن، ماسک بزن و جایی نرو. همه جا را تعطیل کردهاند. گفتم تا بانکها را مرخص نکردهاند، من را به بانک برسان که کار دارم.»
همان طور که چادر قهوهای گلریزش را مرتب میکند، میگوید: «من تنگی نفس دارم؛ ماسک که بزنم، نفسم میگیرد. بهداشت را هم همیشه رعایت میکردم. حالا یا ویروسی میشوم و میمیرم، یا زندگی میکنم. از قدیم میگویند وقت مرگت که رسید، درد و مریضی نمیشناسد. اجل هیچ وقت خودش را مقصر نمیکند.»
بیماری با برچسب کشورچین!
رضا معتقد است کرونا را چینیها به کشور ما منتقل کرده وآنها با خوردن غداهایی از جمله سوپ خفاش و مار ناقل این بیماری شدهاند. میگوید: «علائم این بیماری مثل سرماخوردگی است. پس باید مسائل بهداشتی و شخصی را رعایت کنیم.»
او میگوید: «من ترسی از کرونا ندارم. اما از این حرفهای مسئولان در عجبم که میگویند در نیریز آزمایش کسی مثبت نبوده. خب اگر نیست، پس چرا مدارس، باشگاهها و فضاهای آموزشی را تعطیل کردهاند؟ حتی دیشب هم که برای نماز مغرب به مسجد ولیعصر رفته بودم، برایم جالب بود شرکت کنندهها کمتر شده بودند و اکثراً در دستدادن مراقب بودند. یعنی اینقدر در دل مردم ترس ایجاد کردهاند.»
امکانات بیمارستان نیریز کم است
زهرا هاشمی رعایت مسائل بهداشتی را مهمترین راه پیشگیری از بیماری کرونا میداند و میگوید: «نه مسئولان دلشان برای ما و بچههای ما سوخته و نه از دست کسی کاری ساخته است. امکانات بیمارستان نیریز در مقابل ترسی که در دل مردم انداختهاند جوابگو نیست؛ خدا خودش رحم کند.»
او که بیشتر از هر چیزی نگران نوههایش است، میگوید: «هیچکس درست توضیح نمیدهد؛ اما آن طور که میگویند این بیماری تا الان در کودکان دیده نشده. به هر حال میگویند کرونا ویروس جدیدی است که از طریق تماس دست آلوده به چشم، بینی و دهان منتقل میشود. استفاده از ماسک و شستشوی دستها، از راههای پیشگیری به حساب میآید.»
مردم را نمیترسانند
خودش را مادر محمدامین معرفی میکند و میگوید: «این بیماری مربوط به دستگاه تنفسی است و علائمش عطسه، سرفه، تنگی نفس و... است و چون از راه ترشحات دهان و بینی منتقل میشود، مهمترین راه پیشگیری آن این است که نباید با کسانی که مشکوک هستند دست بدهیم یا روبوسی کنیم. باید حداقل فاصله را رعایت کنیم و ماسک بزنیم. جاهای عمومی و آلوده دست نکشیم و به طور مداوم دستهایمان را با آب و صابون بشوییم؛ چون راه انتقال این ویروس خیلی راحت است.»
او که دو فرزند دارد، میگوید: «من خودم مسائل را رعایت میکنم و به فرزندانم نیز آموزش میدهم و نهایتاً فعلاً از خانه بیرون نمیروم.»
مادر محمدامین به گفتههای مسئولان اعتماد دارد و میگوید: «اگر آمار را درست اعلام نمیکنند، به خاطر این است که رعب و وحشت در دل مردم ایجاد نکنند. من خودم با وجود اطلاعاتی که از این بیماری دارم و مسائل بهداشتی را رعایت میکنم اصلاً ترسی ندارم.»
وی در عین حال اضافه میکند: «اگر جای مسئولان بودم، روی مرزهای خارجی و به خصوص چین خیلی کار میکردم و اطلاعرسانی را بیشتر میکردم تا به امید خدا این بیماری کاملاً از بین برود.»
داروخانهها ماسک فیلتر دار ندارند
عبدالرضا منوچهری که اطلاعاتش در مورد بیماری کرونا را از طریق تلویزیون شنیده، میگوید: « علائمش مشخص نیست؛ اما این طور که تلویزیون میگفت، خطرش از آنفلوآنزا کمتر است. من خودم با استفاده از ماسک و شستشوی مرتب دستها، بهداشت فردی را رعایت میکنم. همچنین سعی میکنم در جمع حضور پیدا نکنم و یا مسافرت نروم. »
او که ٥٧ سال سن دارد و بازنشسته است، ادامه میدهد: «شبکه سلامت را به طور مرتب نگاه میکنم و حرفشان را قبولدارم. مسئولان نیز دائم از طریق رسانهها اطلاعرسانی میکنند. اما الان مشکل ما این است که ژلهای الکلدار و ماسکهای فیلتردار در داروخانهها موجود نیست.»
منوچهری اضافه میکند: «اگر جای مسئولان بودم، خطرات بیماری را به مردم میگفتم تا آگاهیهای لازم را در مورد این بیماری بدانند. »
گرانفروشی ممنوع!
خانمی که تمایل به معرفی خود ندارد، میگوید: «آن طوری که من در مورد این بیماری شنیدم، میگویند از آنفلوآنزا کمخطرتر است و بیشتر افراد مسن که دارای مشکل دیابت و ناراحتی قلبی هستند، این بیماری را میگیرند. اما ما نیز باید رعایت کنیم. من خودم مرتب از دستکش و ماسک استفاده میکنم و سعی میکنم در این مدت برای یک سرماخوردگی یا بیماری کوچک به مطب دکتر و بیمارستان نروم. »
او که معلم بازنشسته است میگوید: «در خانه برای بچهها غذای گرم درست میکنم و مرتب تأکید دارم که دستهایشان را بشویند. به نظر من مسئولان باید دستکش و ماسک را در اختیار مردم قرار دهند؛ نه این که آنها را در داروخانهها تلنبار کنند و یا گران بفروشند. ماسکی را که قبلاً ١٠٠ تومان بود، الان با قیمت ١٠٠٠ تومان میفروشند. »
خودشان را قرنطینه کنند
صدیقه محمدی ٢٩ ساله معتقد است این بیماری از راه تماس بدنی منتقل میشود و باید هر بار بعد از بیرون رفتن یا دست دادن، دستها را با مایع شستشو داده و قبل از آن، دستمان را به چشم، بینی و دهان نزنیم؛ چون بیشترین راه انتقال همین نقاط است.»
محمدی که ساکن یکی از روستاهای بخش پشتکوه است، وحشتی از این بیماری ندارد و میگوید: «به نظر من خیلی از مردم رعایت نمیکنند. اگر همه مردم سعی میکردند دید و بازدیدها، مسافرتها و مهمانیهای غیرضروری را حذف و خودشان را قرنطینه کنند، راهکار خوبی برای مبتلا نشدن به این بیماری بود.»
ادامه میدهد: «مسئولان همیشه بعد از بروز مشکلات یاد راهکار میافتند. مثلاً راهکاری به مدارس داده بودند که قابل اجرا نبود و مدارس تعطیل شد. از مربیان خواسته بودند که سطح محیط مدارس، میز، دستههای در و... را هر روز با مواد ضدعفونیکننده تمیز کنند که هم هزینهبر و وقتگیر بود و هم نیاز به نیرویی برای این کار داشت. به نظر من مسئولان باید زودتر از اینها این مسئله را متذکر میشدند؛ نه الان که خیلی دیر شده و اگر مردم رعایت نکنند همه کارها و شغلها مختل میشود.»
بیماری کرونا شایعه است
پیرمرد ٦٥ سالهای که نمیخواهد خودش را معرفی کند، میگوید: «در مورد این بیماری هرچه شنیدم شایعه است؛ این مریضیها هم، همه سرماخوردگی و آنفلوآنزا است. »
او همان طور که پلاستیک خریدهایش را نشانم میدهد، میگوید: «همه چیز را گران کردهاند و دروغ تحویل مردم میدهند. مگر ندیدید وزیر بهداشت هم درست حرفش را نمیزد و به صورت خیلی سربسته در مورد این بیماری سخن میگفت؟»
پزشکان به دنبال کشف واکسن هستند
محمدحسن صمدی شنیده که بیماری کرونا یک آنفلوآنزای شدید است و بیشترین تأثیرگذاریاش را روی سنین بالای جامعه دارد و علائم آن حالت تهوع، سرگیجه، تب و لرز و گلودرد است.
او از روشهای پیشگیری، به شستن مرتب دستها، استفاده نکردن از حوله مشترک، استفاده از دستمالکاغذی در زمان سرفه و عطسه، استفاده از ماسک و خوردن خوراکیهای گرم مثل فلفل و نوشیدن عرق نعنا نام میبرد و میگوید:«این که مدارس تعطیل شدهاند، به دلیل بار روانی بود که مردم جامعه با آن روبرو هستند و ترسشان از این است که این بیماری در بین بچهها شایع شود. الان هم پزشکان به دنبال کشف واکسن آن هستند.»
صمدی که ٥٠ سال سن دارد، میگوید: «من اگر جای مسئولان بودم، امکانات بهداشتی را رایگان در بین مردم توزیع و اخبار را درست اعلام میکردم. حالا هم امیدوارم که با تلاش و همکاری مردم، هرچه زودتر این بیماری ریشهکن شود .»
ترس ندارم؛ اما نگرانم!
لیلا بیماری کرونا را یک ویروس انتقالدهنده میشناسد و از مهمترین راههای پیشگیری آن، به رعایت بهداشت فردی اشاره میکند. میگوید: «من خودم تمام سعیم را میکنم که رعایت کنم. چون مرتب بیرون هستم. اگر بگویم از خانه بیرون نمیروم که به این بیماری منتقل نشوم دروغ است؛ چون به هر حال رفت آمد داریم و قابل کنترل نیست.»
ادامه میدهد: «این قدر استرس و اضطراب به مردم وارد کردهاند که همه سعی میکنند از هم فراری باشند و بهداشت را با وسواس رعایت کنند. »
لیلا میگوید: « اگر جای مسئولان بودم، مسئله را با صداقت شفافسازی میکردم و با مردم صادق بودم. نه اینکه الان که ٤٠ روز از آن گذشته، مردم را به وحشت انداختهاند. البته من خودم ترسی ندارم؛ اما ناراحتم. نه به خاطر خودم؛ به خاطر عزیزانم. اگر یکی از آنها به این بیماری منتقل شود؛ برایم زجرآور است.»
محمد زارعی نوجوان ١٥ ساله، بیماری کرونا را مثل سرماخوردگی میداند و میگوید: « هیچ ترسی ندارد و با رعایت اصول بهداشتی همه چیز درست میشود.»
ادامه میدهد: «اگر جای مسئولان بودم، قبل از این که در دل مردم استرس ایجاد کنم، لوازم مرتبط باپیشگیری این ویروس را بین بچههای مدارس توزیع میکردم و اول به آنها آموزش میدادم. »