علی دهقانپور، مجری جوان و خوشآتیه نیریزی است که توانسته با تلاش و پشتکار، خود را در سطح مجریان رادیو و تلویزیون کشوری مطرح کند.
دهقانپور که تاکنون در چندین برنامه رادیویی و تلویزیونی مجری بوده، اکنون نیز اجرای برنامه «یزدا» برای شبکه استانی یزد و برنامه «یقه هفت» را که از شبکه آموزش صدا و سیما پخش میشود، برعهده دارد.
او که دغدغه بازیگری نیز دارد، چند تجربه خوب در سینما و تلویزیون مانند سریال حس مادری، سریال کاروان عطش، فیلمهای سینمایی عقاب صحرا، خانهای کنار ابرها و بازیگری در چند فیلم سینمایی، سریال و تلهفیلم را در کارنامه خود دارد.
علی در خرداد ماه سال ١٣٦٥ خورشیدی در نیریز متولد شد و دوران تحصیل خود را به ترتیب در دبستان شاهد، راهنمایی ولیعصر، دبیرستان امام خمینی و پیش دانشگاهی دانشمند گذراند.
با این مجری جوان گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
خودت را معرفی کن و مختصری از خودت بگو.
علی دهقانپور هستم، فرزند احمد. ساعت ۷ و نیم صبح چهارشنبه هفتم خرداد سال ١٣٦٥ در نیریز به دنیا آمدم. پدر و مادرم نیز اهل همین شهرستان هستند و با افتخار نیریزی هستم.
مدرک تحصیلی ات چه و از کدام دانشگاه است؟
از بچگی عاشق کارهای هنری بودم؛ اما زمان ما تحصیل در رشته هنر زیاد مهم نبود. آن موقع معمولاً خیلی از دانشآموزان درسخوان رشتههای ریاضی و مهندسی را انتخاب میکردند. من هم رشته مهندسی مواد، گرایش متالوژی صنعتی- رشتهای که ۵ سال از عمرم را تلف کرد- انتخاب کردم که با کار الانم سنخیتی ندارد.
از چه زمانی هنر، اجرا و بازیگری را شروع کردی؟ چگونه به صدا و سیما راه پیدا کردی؟
پدرم یک هنرمند تمام عیار و خلاق بود و به تشویق ایشان رشتههای هنری مختلفی را به قول معروف زخمی کردم. نقاشی، خطاطی، مشبک و معرق و... ولی موسیقی و نمایش، رشتههایی بود که بیشتر نظرم را جلب کردند.
در نیریز یک گروه کرال وجود داشت که سرپرستی آن را آقای نادرکامرانی برعهده داشت و چند اثر فاخر از آن گروه توسط صداوسیمای مرکز فارس ضبط و تولید شد. یک گروه موسیقی سنتی نیز داشتیم با نام «شمس الضحی» که مرحوم زندهیاد استاد سیدمرتضی مرتضوی بنیانگذارش بود و اجراهای مختلفی در نیریز داشتیم. اما سال ١٣٨٣ بود که دوست و هنرمند توانمند نیریزی، آقای محمد فروزانی خیلی اتفاقی من را برای یک تست بازیگری تئاتر معرفی کرد.
شوخی شوخی تست دادم و جدی جدی انتخاب شدم و نمایش «زنی پشتِ در» به کارگردانی آقای اسماعیل صادقیان شروع بازیگری حرفهای من بود.
سپس به یزد رفتم؛ سالها تئاترهای مختلفی بازی کردم که در یکی از اجراها در سال ١٣٨٧، یکی از کارگردانان تلویزیون یزد حضور داشت و بلافاصله پس از اتمام اجرا، از من برای حضور در یک برنامه تلویزیونی دعوت کرد و این آغاز همکاری من با صداوسیما بود.
برای ورود به این عرصه پارتی و آشنا داشتی؟ آیا هدف اولت مجری و بازیگر شدن بود؟
راستش را بخواهید بله؛ بدون پارتی که نمیشود. خدای مهربان همیشه برایم سنگ تمام گذاشته و بهترین پارتی من بوده است. اما به این افتخار میکنم که همیشه کارم ضامن کار بعدیام بوده؛ یعنی کارم را میدیدند و برای کار دیگری نیز دعوت میشدم. در ابتدا هدفم این بود که ستاره سینما شوم؛ اما اتفاقات طوری رقم خورد که به سمت مجریگری رفتم.
آیا وقتی در نیریز بودی مجریگری هم میکردی؟ از برنامههایی که در آنها اجرا کردهای، کدام یک را بیشتر دوست داری؟
اولین برنامهای که اجرا کردم، ویژهبرنامه افطار سال ۹۱ شبکه یزد بود. چون زمانی که در نیریز زندگی میکردم، هنوز مجری نبودم. از آخرین اجرای هنری من در شهرستان نیریز تقریبا ۱۵ سال میگذرد.
این شغل واقعاً پراسترس است؛ به ویژه اجرای زنده تلویزیونی. عدهای تصور میکنند که برنامه زنده واقعاً زنده نیست یا با تأخیر پخش میشود و یا قابلیت سانسور کردن دارد؛ در صورتی که اصلاً اینطور نیست. من اولین کارم را با برنامه زنده آغاز کردم.
هیچ وقت فراموش نمیکنم؛ زمانی که اعلام کردند استودیو آماده و ۱۰ ثانیه شمارش معکوس آغاز شد، صدای قلبم را میشنیدم. هنوز هم بعد از ۷ سال اجرا، هر برنامهای استرس خودش را برایم دارد؛ ولی دیگر مثل روزهای اول نیست.
من همه برنامههایم را با عشق اجرا کردهام و چون این جایگاه را بسیار محترم و شریف میدانم، تمام توان خودم را برای بهترین اجرا به کار میگیرم. اکنون دو برنامه در تلویزیون دارم؛ «یزدا» که صبحهای جمعه از شبکه یزد و شبکه سراسری شما پخش میشود و «یقه هفت» از شبکه هفت که برای من فراتر از یک برنامه است. یقه هفت جزیی از زندگی من شده و به آن عشق میورزم.
کمی از برنامه «یقه ٧» برایمان بگو
«یقه» یعنی یک قابلیت همیشگی و «هفت» یک فلش است به سمت خودمان. یقه هفت میگوید از خودمان شروع کنیم و اصلاح فردی، اصلاح جامعه را به دنبال دارد. خیلی از ما عالمانی هستیم بی مهارت. مهندس هستیم؛ ولی مهارت ارتباط با همسرمان را بلد نیستیم. پزشکیم؛ اما مهارت سفت کردن یک پیچ را نداریم. یقه هفت به دنبال مهارتها و خلاقیتها است؛ اما با زبان شیرین و طنز.
سری اول یقه هفت، اسفند ۹۷ روی آنتن رفت و با توجه به استقبال مخاطبان و مدیران سازمان صدا و سیما، سری دوم این برنامه نیز از دی ماه ٩٨ شنبه تا چهارشنبه هر هفته ساعت ۱۹ از شبکه سراسری آموزش به صورت زنده پخش میشود.
هم ترانه مینویسی، هم خودت میخوانی. چه آموزشها و موفقیتهایی در زمینه موسیقی داشتهای ؟
اولین شعرم را در سال ١٣٧٧ نوشتم؛ البته برای دل خودم. ولی سال ١٣٩٦ بود که به ترانهنویسی علاقه پیدا کردم.
شعرهای آثار معروف موسیقی را تغییر میدادم که موضوع اکثر آنها انتقادی، اقتصادی و البته طنز تلخ اجتماعی بود و خودم به جای خواننده اصلی میخواندم.
اصلاً فکرش را نمیکردم که تا این حد مورد توجه قرار بگیرد؛ به ویژه در فضای مجازی.
اولین اثری که تولید کردم، در اخبار ۲۰:۳۰، برنامه حالا خورشید شبکه ۳ و چندین بار در شبکه نسیم و جاهای مختلف پخش شد و وقتی این بازتاب گسترده را دیدم، این کار را جدیتر پیگیری کردم.
چند ترانه حرفهای نیز نوشتهام که توسط دوستان خوانندهام اجرا شده و چند کار ویژه نیز در آستانه تولید دارم که تا عید امسال روانه بازار موسیقی خواهد شد.
در زمینه موسیقی کلاس و آموزشی نداشتم؛ اما همیشه سعی کردم که از تجارب و آموزههای دوستان هنرمندم استفاده کنم.
در چه شهرهایی اجرا داشتهای؟ الان چه برنامهها و چه فعالیتهایی داری؟
یک رسته از فعالیتهای من اجرای همایشها، جشنوارهها و مراسم مختلف است. از این رو در استانها و شهرهای مختلفی اجرا داشتهام. حتی در شهرستان استهبان نیز برنامه اجرا کردهام؛ اما هنوز توفیق اجرا در نیریز عزیزم را نداشتهام.
در حال حاضر اجرا و نویسندگی دو برنامه تلویزیونی، نویسندگی یک برنامه طنز رادیویی و دوبله یک مجموعه انیمیشنی را بر عهده دارم. همچنین تولید محتوای تبلیغاتی برای شرکتها، کارخانجات و فروشگاهها در فضای مجازی را نیز انجام میدهم.
چه خاطرات تلخ و شیرینی از شهرستان نیریز و زمینه کاری خود داری؟ آیا ارتباطی هم با نیریز داری؟
یاد باد آن روزگاران یاد باد! وادی هنر سراسر خاطره است و دوران نوجوانی دورانی خاطرهساز. یادم میآید آنقدر از صبح تا شب در اداره ارشاد بودم که مادرم همیشه میگفت: لحافت را بردار و شبها هم همان اداره ارشاد بخواب!
ریشه من، خانواده نازنینم و آرامگاه ابدی پدرم همه در نیریز است. به دلیل مشغله زیاد شاید نتوانم زیاد به نیریز بیایم؛ ولی از هر فرصتی برای دستبوسی مادر و زیارت پدرم استفاده میکنم.
مجری شدن چه شرایطی میخواهد؟ آیا شده که جلو دوربین مجبور شوی سخنی به دروغ بگویی؟
این روزها هر کسی اعتماد به نفس صحبت کردن جلوی دیگران را داشته باشد، میگوید من مجری هستم و بالاخره یک جایی برای اجرا کردن پیدا میکند. اما به اعتقاد من چه گفتن، چطور گفتن و چه احساسی را منتقل کردن، چالش اصلی اجرا است.
جمله زیبایی در مورد مجریها وجود دارد که میگوید: مجری اقیانوسی از معلومات است به عمق یک وجب. یعنی مجری از همه چیز به اندازه محدود و کافی باید اطلاعات داشته باشد. مگر میشود مجری بلد نباشد حافظ و شاهنامه بخواند و مطالعات مذهبی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد؟
در مورد سؤال دوم، قویاً به شما میگویم که هیچ وقت حتی یک مورد هم نبوده. امروزه عصر ارتباطات و اطلاعات است و دروغها افشا و دروغگوها زود رسوا میشوند. تا به امروز هر چه که گفتم و هر چه در مقابل نگاه مردم انجام دادم، اعتقاد قلبی و فکری خودم بوده است.
به نظر شما تلویزیون برای آشتی مردم با خودش باید چه کار کند؟
سؤال شما این گونه القا میکند که مردم با تلویزیون قهر هستند و یا صدا و سیما از مردم جدا است.
به نظر من اصلاً این طور نیست. بارها شده مردم در خیابان از من پرسیدهاند شما مجری تلویزیون هستید؟ آیا کسی تلویزیون میبیند؟ و من جواب دادهام پس شما از کجا میدانید من مجری هستم؟ چند درصد از مردم ایران احسان علیخانی یا علی ضیاء را نمیشناسند؟ از کجا با آنها آشنا شدهاند؟
سریال پایتخت، ستایش و کیمیا را کسی ندیده؟ مسابقات فوتبال پرسپولیس و استقلال را از کجا تماشا میکنند؟ برنامه عصر جدید را از کجا پیگیری میکنند؟ تاکنون دورهمی و خندوانه را در تلویزیون ندیدهاند؟
آیا صاحبان کالاها و خدمات آنقدر ساده هستند که در رسانهای که مخاطب ندارد میلیاردها تومان هزینه تبلیغات کنند؟
تلویزیون طیف گستردهای مخاطب دارد که باید برای همه سلیقهها مطابق با قوانین و موازین کشور تولید محتوا کند.قطعاً در کارهای هنری شما نمیتوانید رضایت صد در صد مخاطبان را جلب کنید؛ چرا که سلایق متفاوت است.
به اهدافت رسیدهای؟ موفقیت در مجریگری برایت در چه تعاریفی خلاصه میشود؟
در کودکی آرزو داشتم این سه جمله را در رادیو یا تلویزیون بگویم: ۱- «ساعت ۷ صبح اینجا ... است، صدای جمهوری اسلامی ایران» ۲- «اذان مغرب به افق...» ۳- «آغاز سال ... هجری خورشیدی.» تا سال ١٣٩٣ همه را گفته بودم.
اصلیترین رکن هنر مخاطب است. هنر بدون مخاطب به چه دردی میخورد؟ موفقیت در اجرا یعنی جذب حداکثر مخاطب و محبوبیت نزد اقشار مختلف مردم.
الگویت چه کسی بوده و کار کدام یک از مجریان را استاندارد میدانی؟
اوایل دوست داشتم مانند شهاب حسینی باشم. حتماً میدانید که ایشان اول مجری بودند و بعد بازیگر شدند. ولی این روزها الگوی منحصر به فردی ندارم. از هر کسی چیزی یاد میگیرم و سعی میکنم رنگ خاص خودم را داشته باشم.
خدارا شکر مجری خوب کم نداریم؛ ولی جناب شهیدیفر، منصور ضابطیان و عادل فردوسیپور را بیشتر دوست دارم.
چقدر خودت را موفق میدانی؟مشوق تو چه کسی بوده است؟
خدارا شکر موفق هستم؛ چون به هر چیزی رسیدهام. ثمره لطف خدا، تلاش و پشتکارم بوده و سالم به این نقطه رسیدهام. البته نمیگویم خیلی موفقم؛ ولی از خودم راضی هستم. شاید سرعت رشدم میتوانست بیشتر باشد؛ اما خوشحالم که برای موفقیت زیرآب کسی را نزدم، چاپلوسی و پاچهخواری نکردم و به کسی تهمت نزدم. همیشه خدا را به خاطر دادهها و ندادههایش شکر میکنم.
بهترین مشوق من کسانی بودند که قصد سنگاندازی داشتند و میخواستند شکستم را ببینند؛ واقعاً از آنها سپاسگزارم.
از موفقیتهایت بگو
بازیگر برگزیده جشنواره سراسری تئاتر آیات
بازیگر اول جشنواره فیلم ایثار
بازیگر دوم جشنواره تئاتر یزد (دو دوره )
بازیگر سوم جشنواره تئاتر یزد
بازیگر دوم جشنواره تئاتر بسیج
گزارشگر برگزیده رادیو در جشنواره تولیدات مراکز صدا و سیما
اگر زمانی قرار باشد کار اجرا را کنار بگذاری، دوست داری چه کاری انجام دهی؟
خیلی کارها هست که دوست دارم انجام بدهم. تدریس، بازیگری، نویسندگی ،گویندگی رادیو، دوبله یا حتی حضور پررنگتر در فضای مجازی. البته جدیداً به تدوین نیز علاقهمند شدهام و به زودی یادگیری آن را شروع خواهم کرد.
برخی میگویند خوشتیپ بودن در اجرای تلویزیون اهمیت زیادی دارد؛ درست است؟ خوشتیپ بودن برای اجرا را در چه چیزی میدانی؟
قطعاً ظاهر و چهره بیتأثیر نیست؛ ولی هیچ جنس زیبای بیکیفیتی هم مشتری ندارد. اگرهم خریدار پیدا کند، دوامی نمیآورد و زود بنجل میشود. مجری باید مناسب شأن مردم و طبق ارزشها و هنجارها و به دور از تجملگرایی، زیباترین تصویر را از خودش به نمایش بگذارد. همان طور که ظرف زیبا، طعم یک غذا را دلنشینتر میکند، تصویر زیبا نیز کلام را نافذتر میکند.
به نظر شما اگر کسی بخواهد اجرا را شروع کند، نیازی هست که دوره آن را سپری کند؟
بله، قطعاً باید مهارتهای لازم را کسب کند. البته من خودم در شروع کارم دوره آموزشی ندیدم؛ ولی سالها بود که تئاتر کار میکردم و خیلی از تمرینهای بین تئاتر و اجرا از لحاظ بدن و بیان به هم نزدیک هستند. یکی از آسانترین کارهای دنیا نفس کشیدن است؛ اما شاید خیلیها ندانند که نفس کشیدن مجری، بازیگر یا خواننده، با نفس کشیدن معمولی فرق دارد.
وقتی قرار باشد جور دیگری نفس بکشیم، چطور میتوانیم سایر قوانین و ملزومات این شغل را بدون آموزش و کسب مهارت انجام دهیم؟