تعداد بازدید: ۳۷۵۰
کد خبر: ۷۶۶۲
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۷:۳۷ - 2020 17 February

پس از پایان دوره ابتدایی در دبستان فرهنگ در سال ١٣٣٨ خورشیدی و اخذ کارنامه تحصیلی ششم ابتدایی، به اتفاق مرحوم مادرم که باسواد بود، جهت ثبت‌نام به دبیرستان احمد رفتیم و خدمت زنده‌یاد محمود توکلی که دفتردار دبیرستان بود رسیدیم. 


یادم هست که هزینه ثبت‌نام ۲۵ ریال بود. اُبهت دبیرستان کاملاً مرا که از آن خانه قدیمی مدرسه فرهنگ آمده بودم گرفت. مدرسه‌ای با کلاس‌هایی کاملاً روشن و صندلی‌های دسته‌دار تک نفره.


به هر حال از ابتدای مهرماه ١٣٣٨ به اتفاق چند نفر از هم محلی‌ها از انتهای کوچه آخوندی و لب گود آخوندی میان‌بُر می‌زدیم و از کوچه باغها عبور می‌کردیم و از کوچه باغ سروی به خیابان شهاب(طالقانی‌کنونی)ودبیرستان‌احمد می‌رسیدیم.


صبحها همه بچه‌ها براساس کلاس به صف می‌شدیم و پس از تلاوت چند آیه از قرآن کریم توسط همکلاسیمان آقای ناصر توکلی، اگر دستوری بود توسط ناظم مدرسه زنده‌یاد شمسی ابلاغ می‌شد. پس از آن تک‌تک دانش‌آموزان از نظر نظافت اعم از موی سر و پاکیزگی لباس‌ها و کوتاهی ناخن و پاک بودن دست‌ها به خصوص پشت دست چک می‌شدند و در ادامه همه با نظم و ترتیب به کلاس می‌رفتیم. هرکس موارد نظافت را رعایت نکرده بود، علاوه بر تذکر و احیاناً چند کف دستی با ترکه اناری باید به خانه می‌رفت و پس از رفع نقص به مدرسه برمی‌گشت.


در کلاس هم اگر دانش‌آموزی بی‌انضباطی داشت، معلم شخصاً ‌همراه با تذکر و چند پس گردنی، محصل خاطی را از کلاس بیرون می‌کرد. چون معمولاً مدیر یا ناظم دائم در کریدور گشت می‌زدند، متوجه دانش‌آموز اخراجی از کلاس می‌شدند و او را به دفتر برده علت اخراج را جویا می‌شدند.


در نهایت او را نصیحت کرده و تعهد به عدم تکرار می‌گرفتند و او را به کلاس بر می‌گرداندند و اگر باز تکرار می‌شد تنبیه و احضار والدین به مدرسه و حتی اخراج و محرومیت از تحصیل نیز در کار بود.


آن زمان قانون ممنوعیت تنبیه بدنی در مدارس در کار نبود. حتی در دبستان علاوه بر کف دستی، فلک هم بود و علیه فرد خاطی این شعار را می‌دادند:


تا نباشد چوب تر/ فرمان نبرد گاو    و  خر


کادر دبیرستان شامل بزرگواران زیر بود: مدیر دبیرستان زنده‌یاد سید محمود طباطبایی بود که هزاران رحمت بر او باد. ناظم مدرسه زنده‌یاد شمسی، دبیر ادبیات علی پیشوا، ریاضیات میرمنصور زارع که عمرش دراز باد، عربی و تعلیمات دینی زنده‌یاد محسن جاوید، تعلیمات مدنی زنده‌یاد ظواهری، ورزش میرحسام زارع که در قید حیاتند، فیزیک زنده‌یاد هوشنگ شریف‌زاده که نگارنده دبیری چون او ندیدم و حتی در دانشگاه هم استادی چون او نداشتم. زبان انگلیسی زنده‌یاد سیدمحمد سبحانی و زنده‌یاد سیدجواد، شیمی بنی‌هاشمی، طبیعی شامل سه کتاب گیاه‌شناسی، زیست‌شناسی و زمین‌شناسی علیخانی، و نیروی خدماتی دبیرستان زنده‌یاد وجدانی و مراد.


آب  مورد نیاز مدرسه را  با حلبی‌های ۲۰ لیتری که به دلی نفتی مشهور بود از آب‌انبار می‌آوردند و داخل مخزن سیمانی که دارای چند شیر تخلیه بود و در جایی بالاتر از سطح زمین نصب شده بود می‌ریختند. این مخزن در کنار سرویس بهداشتی قرار داشت که شامل چند چشمه بود.


نوشتار طولانی شد. هنوز خاطرات زیادی از همکلاسی‌ها و حوادث شش سال دبیرستان مانده که اگر عمری بود در شماره‌های بعدی برایتان می‌نویسم.


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها