بعد از گران شدن بنزین، یک شوک سنگین به جامعه وارد شد و قشر عمدتاً متوسط رو به پایین جامعه را نگران کرد؛ نگران از آینده و افزایش دوباره قیمتها.
چند هفته قبل و در مصاحبه با فعالان اقتصادی نیریز، تأثیر گرانی بنزین بر بازار را بررسی کردیم. این هفته اما بر آن شدیم تا با مردم کوچه و بازار گفتگو کنیم و نظر آنها را در مورد تأثیر آن بر جنبههای مختلف زندگیشان جویا شویم.
به بهانه بنزین
کوروش مسروری شرکت تولید پودر سنگ صادراتی دارد. او معتقد است که خیلی چیزها به بهانه افزایش قیمت بنزین گران شده است.
میگوید: «قبل از گرانی بنزین یک جفت لاستیک خریدم که همان را بعد از گرانی بنزین ۳۰ درصد افزایش قیمت دادهاند؛ آن هم از یک برند چینی بی کیفیت که هر طور فکرش را بکنید می بینید کمترین ارتباط را با بنزین دارد.»
وی اضافه میکند: «زمانی که دلار گران شد و به ۱۸ هزار تومان رسید، من یک جفت لاستیک برای ماشین سنگین به قیمت ۱۹ میلیون تومان تهیه کردم. اما زمانی که دلار به قیمت ۱۳ هزار تومان برگشت، همان لاستیک را ۴۲ میلیون تومان خریدم. این نشان میدهد که حتی اگر بنزین به قیمت قبل برگردد، تأثیری روی کاهش قیمتها نخواهد گذاشت و چیزی که در این مملکت گران شد، دیگر ارزان نمیشود.»
مسروری به مشکلات حوزه کاری خود اشاره میکند و میگوید: «چند نفر از کارگران ما که با سرویس به محل کار میآمدند و میرفتند، حالا میگویند دیگر برایمان نمیصرفد. آنها کار را کنار گذاشتهاند و میگویند ۴۰۰ هزار تومان به هزینه رفت و آمد آنها اضافه شده است. طبیعی است کسی که با همان حقوق کارگری به زحمت زندگی میکرده و حالا مجبور است ۴۰۰ هزار تومان دیگر هزینه کند، دیگر با این گرانی بنزین شرایط برایش خیلی سخت میشود.»
او میگوید افزایش هزینهها، عملاً صادرات را به میزان زیادی متوقف کرده است: «هزینههای استاپینگ در بندر و اسکله شهیدرجایی، از جمله حمل کالا از محوطه به روی کشتی و اسکله و دیگر هزینههای دریایی آنقدر بالا رفته که دیگر برای صادرکنندگان نمیصرفد؛ عملاً جنس نمیخرند و ما فروش نداریم. صادرکنندگان ترجیح میدهند از کشورهای حوزه خلیج فارس مثل عمان و حتی مصر کالای مورد نیاز خود را تأمین کنند. فروش داخلی هم به همین شکل است؛ مردم به جای نمای خانه و ... به فکر تأمین معیشت خود هستند.»
مسروری اضافه میکند: «من حدود ۲۲ نیرو دارم که تصمیم گرفته بودم از دی ماه ۱۰ نفر از آنها را تعدیل کنم. اما فعلاً امسال را ادامه میدهیم تا ببینیم چه میشود؛ هر چند معتقدم شرایط با توجه به روند فعلی بحرانیتر خواهد شد.»
همه چیز گران است
علی حائم شغل آزاد دارد و میگوید: «هر چه میخریم گران است و بهانه آن را بنزین میکنند. همین دیروز من پیاز را کیلویی ۶۵۰۰ تومان خریدم؛ هر چند فروشنده فاکتورش را نشان داد و دیدم او تقصیری ندارد. مشکلات خیلی زیاد شده است.»
حیدر کرمیراد فرزند شهید کرمی است. او میگوید: «همه مردم درگیر افزایش قیمت بنزین هستند. هرچند مسئولان گفتند قیمتها بالا نمیرود، اما مشخص بود که واقعیت ندارد. از اول انقلاب تا حالا هر وقت بنزین گران شده، بقیه محصولات هم با آن افزایش قیمت داشته است. حالا که دیگر میگویند ممکن است گازوئیل هم گران شود که اگر این اتفاق بیفتد، شرایط بحرانی به وجود میآید. قبلاً حقوق کارمندان تا بیستم یا بیست و پنجم ماه دوام میآورد؛ ولی حالا دهم یا یازدهم ماه، دیگر تمام است.»
قدرت کم خرید
حسین موسوی مغازه کبابی دارد. او در یک قهوهخانه نشسته و مشغول صحبت کردن است. میگوید:« الان که ساعت یازده و نیم صبح است، این جا نشستهام و امیدی به مشتری ندارم. هزینهها افزایش داشته و از طرفی قدرت خرید مردم بسیار کم شده است. با این شرایط، تقلب در مواد غذایی هم خیلی بیشتر میشود.»
حمیدرضا سیفآبادی رنگ فروشی دارد. او میگوید: «قبلاً کرایه یک خاور که از شیراز برای ما رنگ میآورد، ۵۰۰ هزار تومان بود که بعد از گرانی بنزین به ۷۰۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد.»
به گفته وی چون رنگ و تینر و... از مشتقات نفت و بنزین است، به شدت افزایش قیمت داشته است.
اضافه میکند: «کسی را سراغ دارم که به دلیل سه برابر شدن قیمت بنزین، دیگر نمیتواند سوار همان موتورسیکلتش که تنها وسیله نقلیهاش است شود.»
کرایههای گران
احمد حکمتآرا معلم ورزش است. او از افزایش شدید قیمت سرویس رفت و برگشت معلمانی که در روستاهای اطراف تدریس میکنند گلایهمند است و میگوید: «یکی از اهداف گرانی بنزین مصرف کمتر آن بود؛ اما مگر میشود کسی که هر روز در رفت و آمد است و مثلاً مجبور است به روستا، باغ یا زمین کشاورزی خود برود، مصرف خود را کاهش دهد؟»
یک سرباز نیروی انتظامی اهل چهارمحال و بختیاری و مجرد که نمیخواهد خودش را معرفی کند، میگوید: «همه چیز به بنزین مربوط است و همراه با آن گران میشود. همین حالا بلیط رفت و برگشت من از ٥٠ هزار تومان به ۷۰ هزار تومان رسیده است.»
رسول ایرانی معلم است. او هم میگوید: «کرایه رفت و برگشت به روستای رودخور دو برابر شده است. مشکل این است که ما به بیچارگی عادت کردهایم. برخلاف مشاغل آزاد، در شغل ما افزایش قیمتها چیزی به حقوق کارمندان اضافه نمیکند. اصلاً چیزی اضافه نمیآید که بخواهیم خرج مسائل دیگری مثل دندانپزشکی کنیم.»
برای کشاورز نمیصرفد
اکبر محمدی شغل کشاورزی دارد. او میگوید: «گرانی بنزین تأثیر دهها برابری روی زندگی من داشته؛ دستمزد و کرایه رفت و آمد کارگر و همچنین اقلام ضروری مثل کودهای شیمیایی گران شده است.»
وی اضافه میکند: «دیگر برای کشاورز نمیصرفد؛ چون هزینههایش از درآمدش بیشتر است. اما از آن طرف محصولات کشاورزی، چند برابر قیمت سرِ زمین، در میدان به فروش میرسد.»
او معتقد است کرایهها به اندازه مواد غذایی گران نشده، از طرفی قطعات یدکی ماشینها افزایش قیمت زیادی داشته است؛ مثل فشنگی آب که به گفته محمدی قبل از گرانی بنزین ۲۵ هزار تومان بود و الان ۶۰ هزار تومان است.
محمد فنون وانت بار دارد و در شهر نیریز کار میکند. او هم از گرانی قطعات یدکی از جمله لاستیک مینالد و میگوید: «با وجودی که کرایه ما هنوز افزایش نداشته، بازار کارمان کسادتر شده و از طرفی هزینههایمان افزایش داشته است. »
محمود دیندار کارمند اداره آموزش و پرورش است. او میگوید گران شدن بنزین برای ادارهها هم مشکلساز شده و تعداد مأموریتها و سرکشیهای آنها را کاهش داده است.
گرانی بی برگشت
پوریا بیات در کار برق ساختمان و نصب دزدگیر است. او میگوید: «بعد از گرانی بنزین، قیمت کالاهای ما تقریباً دو برابر شد و کرایه حمل آن هم به شدت افزایش پیدا کرد.»
وی اضافه میکند: «هزینههای زندگی و ایاب و ذهاب هم دو برابر شده. در مملکت ما اگر چیزی گران شد، دیگر به این راحتی ارزان نمیشود. این نیست که اگر بنزین تک نرخی و ۱۸۰۰ تومان شد قیمتها هم دوباره ارزان شود؛ مثلاً اگر اجناسم ۲۰ هزار تومان گران میشود، از آن طرف تنها ۳ هزار تومان ارزان میشود.»
ابوذر شاهسونی کابینتسازی دارد. او میگوید: «توانایی و قدرت خرید مردم خیلی پایین آمده است. مشاغل تولیدی معمولاً همیشه سودشان ۵۰ درصد بوده است؛ اما حالا میبینیم که همین کارهای تولیدی ده درصد بیشتر سود ندارد؛ چون هزینهها افزایش زیادی داشته است. قدرت خرید را از مردم گرفتهاند. مثلاً کابینت یک آشپزخانه ۱۲ متری ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان میشود؛ چند نفر توانایی تهیه چنین چیزی را دارند؟»
او که مربی تیم فوتسال نیز هست، میگوید: «خانوادهها در تهیه شهریه ٢٠ هزار تومانی مدرسه فوتبالشان ماندهاند؛ چه برسد به بقیه چیزها. هزینه ٢٥ هزار تومانی یک وقت سالن فوتسال را بعضی وقتها به زور ٢ هزار تومان ٢ هزار تومان جمع میکنند. حتی مردم دیگر نمیتوانند برای سلامتی خودشان خرج کنند.»
دو باک بنزین یا یک ششم حقوق؟
خانم مرادی یکی از مشتریان بانک تجارت است. او میگوید: «همین الآن نرخ آژانسها گران شده است. همه اجناس به شکل موریانهوار بالا میرود. شاید مردم درست متوجه نشوند؛ ولی وقتی یک خرید انجام میدهی، میبینی قیمتها بخصوص در نیریز بالا است و هیچ کس روی آن نظارت ندارد. قیمت مسکن هم به طور وحشتناکی افزایش یافته است.»
یک پیرمرد ٧٠ ساله که در خیابان امام مهدی قدم میزند، میگوید: «کسانی که قیمت بنزین را بالا میبرند فکر قشر کارگر را نکردهاند؟ با این وضعیت، مردم دیگر چه بخورند؟ دو باک بنزین با یک ششم حقوق کارگر برابری میکند.»
یک خانم ٤٠ ساله که راننده سرویس مدرسه است، خودش را معرفی نمیکند؛ اما میگوید: «قبلاً گفته بودند بنزین فقط سهمیهبندی میشود و با کارت سوخت گران نمیشود. حالا هم خانوادهها هیچ هزینه اضافهای نمیدهند. چند نفر امروز تماس گرفتند و سرویس مدرسهشان را کنسل کردند. خدا را خوش نمیآید مردم را از نان خوردن بیندازند.»