تعداد بازدید: ۶۴۹
کد خبر: ۷۳۴۱
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۴ - 2019 08 December
ماجراهای تبعه موجاز

یا درش را باز کونیدیا بستَه بَگوذارید. یعنی چَه که هی آن را باز و بستَه مَی‌کونید؟ خب آب تأمین کونید تا بستَه نشود...

استخر این وُلسوالی را مَی‌گویم.

شوما را بی خدا این دفعَه که درش را باز کردید، دیگر نگوذارید بستَه شود. موشکل آب دارد، ندانم. موشکل برق دارد، ندانم. هر چَه هست، برای مردومان این وُلسوالی بیسیار خوب است. قوندوز که بودیم، جز در تابیستان نَمی‌توانستیم در استخر پمپ (تلمبه) ننه‌ی گل محمد آب جکیده کونیم؛ آن هم بی دور از پدرش که اگر نَظاره مَی‌کرد، با همان دستَه بیلش ...

بگوذریم. حالا شادان بودیم که این وُلسوالی یَک استخر دارد که مَی‌توانیم بی جایَ گرمابَه از آن استفادَه کونیم. آخر خانَه ما کولنگی است و گرمابَه ندارد. یَک دوش آب در تشناب (توالت) آن بستَه‌ایم و یَک بوشکَه رویَ پشتَ بام گوذاشتَه‌ایم که فقط در روزهای تابیستان جیواب مَی‌دهد. 

باور کونید الآن سه ماه است یَک گرمابَه درست و حسابی نرفته‌ام و اگر بی استخر روان شوم، باید بعد از من حتماً آبش را عوض کونند.

ترسان از اینم که آب بی دست نیاورند و دوباره استخر بستَه شود...

اگر این هفته بستَه شد، بی من فوحش ندهید...
نجیب


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها