از وضع خوراکیها نگم براتون که افسردگی میگیرین...
آبمیوههایی که ته یخچال التماسمون میکردن و کسر شأنمون بود بخریمشون الان مایه فخر فروشی شدن...
اونموقعها دویست سیصد بعد شدن هفتصد و همینطور سیر صعودی دارن ماشالاشون باشه...
کیک پونصدی پیدا کنی باعث مسرت میشه ولی این همون آرامش قبل از طوفانه!
بازش کنی اندازه چارتا هِل پوک کف دستن...
تنها دلخوشیمون به تیتاب و هایبای بزرگوار بود که پونصد موندن. وقتی مد نبود و درست وقتی که همه خوراکیها به ما پشت کردن و گرونتر میشدن و این دو عزیز تا آخرین قطره پوست با تورم مبارزه کردن اما سرآخر شکست رو پذیرفتن و دو برابر شدن...بازم دمشون گرم برعکس امثال تاینیها دنیا پرست و نامرد نبودن!
از چیپس دیگه نگم براتون! چیپس میخری اندازه کیف مدرسه باز میکنی چارتا سیبزمینی سوخته اون ته چشمک میزنه که با دست میتونی بشماریشون!
تا آرنج میکنی تو پاکت یه دونه میاری بالا وسطش آبیه!
معلوم نیست با جوهر خودکار سرخ کردن یا روغن؟
به قول کمدین خوب کشور حسن ریوندی «رفته رفته خوراکیها آب رفتن و باد چیپس بیشتر شد»...
خلاصه نگم براتون ولی ربع ساعته دارم میگم براتون.
تا غرغر سازندهای دیگر خدانگهدار شما.
علیرضا اشکبوسی