تعداد بازدید: ۸۱۸
کد خبر: ۷۰۴۷
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۲ - 2019 06 October
شعردونی
سروده استاد احمد ملایی
خدا بیامرزتت، نور به قبرت بیاد
نَ نِی*  ز اغیو* چه وِرّاجه *
رِچِنه دراز* و حَلّاجه *
یَی‌رو* اُمَد* تو مدرسه 
وَض* درس بَچَّشه* بپرسه 
مِگِه* او اِقَد* ورّاجی کرد 
هرچی پَمّه* داش* حلّاجی کرد
هی* حرف می‌زد هی او* می‌خورد 
سرِ ما تو نَنین* تو* می‌خورد
میگو*  بَچَم به درسُش* نِی‌رسه* 
توخونه هم او وِی نِی‌تونه بِسه*
صُ تا پَسی* اَزوش* می‌گم* 
اَذّا*  نَده بَرَم بِشَم*
میگَوُش* می‌یونی* خُدی نخواسه* 
میگه بوونَم* دلُم خواسه* 
تی پا* زده اوخوری* شِکِسّه* 
اُوَخ* رفته یَی گوشِی نِشِسّه*
می‌گَوش بچه چرا اَدَسّی*
زدی اوخوریِ یَی‌فِی* شِکِسی*
میگه خواسم بی‌نَم* داخلوش اُوِه*
وَ اگه اُوِه خیلی هم رُوِه*
میگم جِکَن شو* درسوته بوخون* 
شد سر شوم* موقِی*  اَذون *
می‌فَمی* چی‌چی* میگم ننه 
مَل نِی‌ذره نِی‌گه با منه*
میگوش خرت و پرتا* گیرونه* 
آدم باید قدر بُدونه* 
مث اُوختا* خو، نی‌دیه ننه* 
که یَی بار ولِنگی* هندونه
 با چاربا* بیَرَن* دَم در خونه 
قیمتش هم باشه یَی وقه* جو دونه* 
می‌فَمی چی‌چی میگم ننه 
مَل نِی‌ذره نِی‌گه با منه
بواش* هم‌خو هیش وَخ* نی*  اَ تو خونه *
تو صفِ روغن یا صف نونه *
 
پی‌نوشت:
نَ نی: مادرِ
زاغیو: نامستعاری است برای کودکان تا کسی به آنها چشم زخم نزند 
وِرّاج: کسی که زیاد حرف می‌زند 
رِچنه‌دِراز:پرچانه 
حلّاج: در اصطلاح عامیانه کسی که زیاد توضیح و تفسیر می‌کند
یَی‌رو: یک روز اُمَد: آمد وَض: وضع 
بَچشِه: بچه‌اش را مِگه: مگر (نمی‌دانی) 
اِقد: آنقدر (خیلی) پَمّه: پنبه
داش:  داشت هی: دائم
او: آب نَ نین: گهواره 
تُو: تاب می‌گو: می‌گفت
دَرسُش: درسش نی‌رسه: نمی‌رسد 
وِ‌نی‌تونه بِسه: نمی‌تواند بایستد
صُ تا پَسی: صبح تا عصر اَزُوش: به او 
می‌گم: می‌گویم اَذّا: اذیت 
بَرَم بِشم: به قربان فرزندم بروم
میگَوُش: می‌گویمش می‌یونی: می‌مانی، مردود می‌شوی
خُدِی نخواسّه: خدای نخواسته 
بُوونم: بمانم، ‌مردود شوم دِلُم خواسه:دلم می‌خواد 
تی‌پا: لگد او خوری: پارچ آب 
شِکِسّه: شکسته اُوَخ: آن‌وقت 
یَی گوشِی نِشِسّه: یک گوشه‌ای نشسته
اَدَسی: از روی عمد یَی‌فِی: یکدفعه 
شِکَسی: شکستی خواسم: می‌خوا ستم
بی‌نَم: ببینم داخلوش اُوِه: داخل آن آب هست؟
رُوه:  آبکی است؟ جِکَن‌شو: پاشو 
دَرسوته بخون: درست را بخوان 
سَر شوم: هنگام غروب مُوقِی: هنگام   
اذون: اذان می‌فَمی: می فهمی چی‌چی: چه 
مَل نِی‌ذره نِی‌گه با منه: محل نمی‌گذارد و نمی‌گوید با من است 
خِرت و پرتا: وسایل و چیزها گیرونه: گران است 
قدر بُدونه: قدر بداند مث اُوختا: مثل آن‌وقتها 
خو نی دیه ننه: که نیست مادر یَی بار و لنگی: یک بار و نیم 
چاربا: الاغ بیَرَن: بیاورند
یَی‌وقه: یک دوم چارک جو دونه: دانه جو 
بواش: باباش هیش وَخ: هیچ وقت 
نی: نیست اَتوخونه:داخل خانه 
نونه: نان است
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها