در زمان جنگ جهانی اول، به سبب بروز نابسامانی در مملکت و نفوذ عوامل خارجی در شئونات کشوری، شرکت نفت که زیر نظر انگلیسیها اداره میشد، به بهانه حفاظت از تأسیسات نفتی اعم از خطوط لوله، تلمبهخانهها، چاههای نفت و پالایشگاه آبادان و راهآهن «درخزینه» و «بندر معشور» (ماهشهر) تصمیم به تأسیس پلیس ویژه گرفت که نام آن «South Persian Rifles» یا نیروی تفنگداران جنوب ایران بود که به پلیس جنوب یا اسپیآر معروف شد.
اعضای تشکیل دهنده «اسپیآر» ایرانی [و هندی] بوده و تحت نظر افسران انگلیسی آموزش دیده و کار میکردند. نحوه بهکارگیری نیز به صورتی بود که هر کدام از خوانین و یا ملاکین بزرگ که میتوانست یکصد نفر سوارکار ماهر با اسب (معادل یک گردان) تأمین کنند، آنها را به سرپرستی فردی راهی شرکت نفت میکردند. سرپرست نیز با درجه «یاور» معادل سرگرد امروزی ارتش مسئول رسیدگی و ساماندهی افراد تحت امرش بود. پليس جنوب كه علاوه بر حفاظت از تأسيسات نفتی نقش مهمی در حفاظت از منافع انگلستان در دوران جنگ جهانی اول در ايران داشت، در سال ١٩١٦ میلادی مطابق ١٢٩٤ خورشیدی طی جنگ جهانی اول در مناطق جنوبی كشور تشكیل شد. پس از خاتمه جنگ و انحلال پلیس جنوب، بعضی از افسران که شایستگی و لیاقت خویش را نشان داده و اندكی انگلیسی نیز میدانستند به عنوان کارمند در شرکت نفت استخدام شده و از افراد ژاندارم نیز تعدادی به عنوان کارگر جذب شركت شدند. پلیس جنوب سرانجام در سال ١٣٠٠ خورشیدی در پی اعتراضات مردم منحل شد. (پایگاه مدیریت موزهها و مرکز اسناد صنعت نفت)
نیروهای انگلیسی اسپیآر در زمان جنگ جهانی اول به علت سوقالجیشی بودن نیریز و قرارداشتن بر سر راههای کرمان، یزد، بندرعباس، شیراز و اصفهان اقدام به ساخت این قلعه از جنس سنگ، خاک و ساروج در این شهر کردند که آثار آن هنوز پا برجاست.
این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۷۹ با شماره ثبت ۳۲۸۷ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. (ویکیپدیا)
قلعه فرنگیان نیریز به اسم بریگاد شامل ٣٥٠ نفر به مدت هفت یا هشت سال در نیریز مستقر بود. وجود این قلعه و نیروهای بیگانه در نیریز همواره بازتابهای اجتماعی به دنبال داشت.
از جمله یک روز یکی از سپاهیان قلعه (که ظاهراً هندی بوده) برای فردی نیریزی مزاحمت ایجاد میکند.
محمدابراهیمخان ضیغمالایاله فرزند جعفر فرزند محمدباقر که صاحب تفنگچی و چریک بوده، وقتی از ماجرا مطلع میشود، فوری میرود و آن فرد را گوشمالی میدهد.
زمانیکه فرمانده بریگاد باخبر میشود، از ضیغمالایاله گله میکند و میگوید: دولت انگلستان از کار شما ناراحت میشود.
ضیغمالایاله به فرمانده میگوید: اگر لازم شد اهالی نیریز قلعه S.P.R را تخریب میکنند و افراد آن را از بین میبرند.
و باز هشدار میدهد و میگوید:
اگر حاجت افتد به خیل سوار
به هم بشکنیم قلعه اسپیآر
شادروان میرزا محمدرضا عمان (١٢٤٩ - اسفند ١٣٢٠ خورشیدی) فرزند حاجیمیرزا آقا فرزند لطفاله شاعر و خوشنویس نیریز غزلی در وصف محمدابراهیمخان ضیغمالایاله به شرح زیر سروده است:
تو ای خان فرزانه مرد خدای
که هم پارسایی و فرمانروای
پلنگان و شیران به کوه اندرند
همه نام ضیغم به مردی برند
فرنگی چو بنمود گردنکشی
تو او را به خواری به بندی کشی
زدی کُند و زنجیر بر پای او
نمودی سیه دین و دنیای او
بدادی به فرماندهاش این پیام
که «نیریز» را شیر باشد کنام
به دقت نگه کن به رفتار خویش
پلنگافکنان را مپندار میش
ادیبانه بنگر به کردار خویش
منه پای قدرت ز اندازه بیش
که آرش کماندار این سرزمین
بشد کشته در راه ناموس و دین
اگر حاجت افتد به خیل سوار
به خاک افکند با روی اسپیار
بفرمود فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
«اگرجز به کام من آید جواب
من و گرز و میدان افراسیاب»
یقین دان که مردان این سرزمین
فزون از نهنگند هنگام کین
گر «عمان» ز وصف تو دم میزند
یکی از هزاران رقم میزند
پانویس
این سرگذشت را شادروان احمدقلی ضیغمی نیریزی (١٣٠٨ - ١٣٩٦ خورشیدی) شاعر و نویسنده و فرزند محمد فرزند محمدابراهیم خان ضیغمالایاله فرزند جعفر فرزند محمدباقر برای نگارنده بیان کرد.