تعداد بازدید: ۹۹۱
کد خبر: ۶۸۳۱
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۰ - 2019 25 August
خدابیامرز استاد احمد ملایی نور بباره به قبرُش

ادامه شعر خدابیامرز ملایی از شماره قبل


اُوَختا بود تاید و شوما و ماشین رخت‌شوییشون 


لگن و اُو و چوبَک(*) و اُشلنگ(*) و صابون هابله 


نه لوله‌کشی گاز بود، نه بخاری، نه شوفاژ


منقل و اجاق بود و ذغال فراوون هابله 


می‌نشستن رو تُشَک دور اجاق گُرده(*)هم 


می‌خُنّن(*) حیدربگ و لیلی و مجنون هابله 


حالا خو تو شهر برو گشتی بزن و نگا بکن 


ساختمون رنگ و وارنگ اطاق چراغون هابله 


محضیکه(*) تو فصل گرما آب خُنُک داشته  باشن


اُو می‌شد برکای شیر(*) وسط زمستون هابله 


مسجِدِی محله‌های قدیمی شهر نی‌ریز


بوناشون(*) گنبدی بود و داشتن شبسّون(*) هابله 


می‌آوردن دور کوچه هر روز ماس و دوغ و کره


پنیرِی گوسفن(*) می‌مَد(*) خیک‌خیک(*) اَ مِشکون(*) هابله 


تو کوچا(*) اَ صُ تا شوْ هَمش جارِ ماس می‌زدن 


دوغ و کشکا(*) با الاغ می‌مَد اَ هُرگون(*) هابله 


اگه یَی(*) زمستونی بارون و برف کمتر می‌ مَد 


می‌مَدَن(*) تو کوچه بِرِی شُل‌شُله بارون(*) هابله 


بِری کِه (*) گربه نیاد گوشتاشونه(*) پِنج بزنه(*)


می‌گُذُشتن تو زنبیل و اَ سقف دِل اوزون(*) هابله 


چه می‌پختن اَ تو دیزیِ‌ گِلی یَخنی کلم(*) 


آش رشته‌م تو دیگ و کُماجدون(*) هابله 


قدیما هیچکس نبود درگیر ای تجملات 


می‌گذشت زندگیشون ساده و آسون هابله 


کتاب حافظ و سعدی رِ می‌گرفتن زیر کَنگ(*)


می‌رفتن ملّاکتو(*) یکدل و یک جون هابله 


حالا خو وسیله‌ها همش گازی و برقی شده


دست می‌ذارن رو دکمه و می‌جَکَن اَ بیرون هابله 


بُلیزی(*)  واز و ولنگ(*) و شلواری هَپَله هَپو(*) 


اورسی(*) چسبی که هست هف هشت رو(*) مهمون هابله 


قبا و پالتو و الخُلُق(*) دیه ورافتیده(*)


شده حالا  ای کاپشَنی(*) تریکو و نایلون هابله 


قدر آداب و رسوم خودتونو خوب بدونید 


گُل بگین گُل بشنفین(*) خرم و خندون هابله 


همه بیاین با واژه‌های محلی‌مون حرف بزنیم 


لهجه‌ها نره شیراز و شمال تهرون هابله 


ته‌نوشت:
چوبَک = نوعی مواد شوینده


 اُشلُنگ = گیاهى ساقه بلند که ریشه آن را خشک کرده و از پودر آن براى شستشوی گلیم و زیلو استفاده می‌کردند.


 گُرده = کنار

 می‌خُنّن = می‌خواندند

 محضیکه = برای این که 


 برکای شیر= برکه‌های شیر. نام چند برکه در نی‌ریز که دارای شیر برای برداشت آب بودند.  


 بوناشون = پشت بام آنها

 شبسّون= شبستان


 پنیرِی گوسفن= پنیرهای گوسفند

 می‌مَد= می‌آمد


 خیک= مشک ساخته شده از پوست گوسفند


 مِشکون=  شهر مشکان

 کوچا= کوچه‌ها

 کشکا = کشک‌ها


 هُرگون = روستای هُرگان

 یَی= یک

 می‌مَدَن = می‌آمدند


 شُل‌شُله بارون= مراسم دعای باران

 بِری کِه= برای این که
 گوشتاشونه= گوشت‌هایشان را

 پِنج بزنه = چنگ بزند


 دِل اوزون= آویزان


    یَخنی کلم= آبگوشت کلم. همان دیزی امروز که به جای سیب‌زمینی از کلم استفاده می‌شد.

کُماجدون= دیگچه مسی


 کَنگ = بغل

 ملاکُتو = مکتب

  بُلیزی= بلوزهای


 واز و ولنگ = گشاد و باز

 هَپَله هَپو = در هم و برهم 

 اورسی= کفش


 رو = روز

 الخُلُق = نوعی لباس مردانه قدیمی


 ورافتیده = ور افتاده، از مد افتاده

کاپشَنی= کاپشن‌های


 بشنفین= بشنوید


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها