ادامه شعر خدابیامرز ملایی از شماره قبل
اُوَختا بود تاید و شوما و ماشین رختشوییشون
لگن و اُو و چوبَک(*) و اُشلنگ(*) و صابون هابله
نه لولهکشی گاز بود، نه بخاری، نه شوفاژ
منقل و اجاق بود و ذغال فراوون هابله
مینشستن رو تُشَک دور اجاق گُرده(*)هم
میخُنّن(*) حیدربگ و لیلی و مجنون هابله
حالا خو تو شهر برو گشتی بزن و نگا بکن
ساختمون رنگ و وارنگ اطاق چراغون هابله
محضیکه(*) تو فصل گرما آب خُنُک داشته باشن
اُو میشد برکای شیر(*) وسط زمستون هابله
مسجِدِی محلههای قدیمی شهر نیریز
بوناشون(*) گنبدی بود و داشتن شبسّون(*) هابله
میآوردن دور کوچه هر روز ماس و دوغ و کره
پنیرِی گوسفن(*) میمَد(*) خیکخیک(*) اَ مِشکون(*) هابله
تو کوچا(*) اَ صُ تا شوْ هَمش جارِ ماس میزدن
دوغ و کشکا(*) با الاغ میمَد اَ هُرگون(*) هابله
اگه یَی(*) زمستونی بارون و برف کمتر می مَد
میمَدَن(*) تو کوچه بِرِی شُلشُله بارون(*) هابله
بِری کِه (*) گربه نیاد گوشتاشونه(*) پِنج بزنه(*)
میگُذُشتن تو زنبیل و اَ سقف دِل اوزون(*) هابله
چه میپختن اَ تو دیزیِ گِلی یَخنی کلم(*)
آش رشتهم تو دیگ و کُماجدون(*) هابله
قدیما هیچکس نبود درگیر ای تجملات
میگذشت زندگیشون ساده و آسون هابله
کتاب حافظ و سعدی رِ میگرفتن زیر کَنگ(*)
میرفتن ملّاکتو(*) یکدل و یک جون هابله
حالا خو وسیلهها همش گازی و برقی شده
دست میذارن رو دکمه و میجَکَن اَ بیرون هابله
بُلیزی(*) واز و ولنگ(*) و شلواری هَپَله هَپو(*)
اورسی(*) چسبی که هست هف هشت رو(*) مهمون هابله
قبا و پالتو و الخُلُق(*) دیه ورافتیده(*)
شده حالا ای کاپشَنی(*) تریکو و نایلون هابله
قدر آداب و رسوم خودتونو خوب بدونید
گُل بگین گُل بشنفین(*) خرم و خندون هابله
همه بیاین با واژههای محلیمون حرف بزنیم
لهجهها نره شیراز و شمال تهرون هابله
تهنوشت:
چوبَک = نوعی مواد شوینده
اُشلُنگ = گیاهى ساقه بلند که ریشه آن را خشک کرده و از پودر آن براى شستشوی گلیم و زیلو استفاده میکردند.
گُرده = کنار
میخُنّن = میخواندند
محضیکه = برای این که
برکای شیر= برکههای شیر. نام چند برکه در نیریز که دارای شیر برای برداشت آب بودند.
بوناشون = پشت بام آنها
شبسّون= شبستان
پنیرِی گوسفن= پنیرهای گوسفند
میمَد= میآمد
خیک= مشک ساخته شده از پوست گوسفند
مِشکون= شهر مشکان
کوچا= کوچهها
کشکا = کشکها
هُرگون = روستای هُرگان
یَی= یک
میمَدَن = میآمدند
شُلشُله بارون= مراسم دعای باران
بِری کِه= برای این که
گوشتاشونه= گوشتهایشان را
پِنج بزنه = چنگ بزند
دِل اوزون= آویزان
یَخنی کلم= آبگوشت کلم. همان دیزی امروز که به جای سیبزمینی از کلم استفاده میشد.
کُماجدون= دیگچه مسی
کَنگ = بغل
ملاکُتو = مکتب
بُلیزی= بلوزهای
واز و ولنگ = گشاد و باز
هَپَله هَپو = در هم و برهم
اورسی= کفش
رو = روز
الخُلُق = نوعی لباس مردانه قدیمی
ورافتیده = ور افتاده، از مد افتاده
کاپشَنی= کاپشنهای
بشنفین= بشنوید