شعری از بچههای انجمن شعر طنز شیراز تشکر از ابراهیم زهری (مدظلهالعالی) که اشعار را ارسال میفرمایند!
مردها برفرض اگر مریخیاند
از تفاوت زن بود اهل ونوس
بشنو اینک وصف زنها را که بعد
از بلا دیدن نیفتی در فسوس
هر یک از آنها به انبوهی کِرِم
نام خود را مینهد شمسالشموس
در عروسیها زِ وضع و تیپشان
یک عروسی بینی و صدها عروس
وای از آن وقتی که یک زن میکند
پشت فرمانِ سخنگفتن جلوس
گر دوتا گردند بیشک میرسد
پچپچ گفتارشان تا شهر طوس
میکنند اخبار را تحلیل و پخش
از دیار خویش تا اوضاع روس
بعد از آن نوبت به غیبت میرسد
تا سپیده موقع بانگ خروس
چه عذابی میکشند از دستشان
طفلکی رانندههای اتوبوس
جیب شوهر را به یک آن میکنند
مثل جارو خالی از پول و فلوس
گر محل نگذاشتی شاکی شوند
با کمی تعریف هم گردند لوس
البته یک عده هم مثل گُلند
خارجند آنها از این بحث و بحوث
گفتم این را که نگردد یک زمان
همسر آینده از شعرم عبوس!!
(تاریخ شعر: دوران مجردی)
نظر شما