بنیاد شهید
فكری هم برای تابلوهای عكس شهدا در سطح شهرستان كنید.
فضولی قلمراد:
ای عاغا! «تابلو» است که مسیر همه از بالا و پایین و چپ و راست دقیقن بر«عکس» شهداست. حالا شما «تابلو» و «عکس» را بگذار کنار هم میشود همان تابلو عکس.
آموزش و پرورش
خواهشمندیم درِ ورودی مدرسه زززززززززز را روغنکاری و تعمیر کنید. چون سرایدار شبها دیروقت ماشین را داخل میآورد و صبح زود در را باز میکند. حیاط بزرگ است و باعث میشود سر و صدا بپیچد و همسایهها اذیت شوند. لطفاً تذکر دهید تا رعایت کنند.
فضولی قلمراد:
ای عاغا! حالا یک درِ مدرسه را شما دیدهاید. این سازمان عریض و طویل آموزش و پرورش از بالا تا پایین خیلی سال است که نیاز به روغنکاری و تعمیر دارد.
راه و شهرسازی
شما را به خدا فکری به حال جاده بشنه کنید. این جاده لاستیکها را نابود میکند.
فضولی قلمراد:
والله گورخرها هم از این جاده گلایه دارند. بهتر است از اساس آن را تعطیل کنید تا خیال همه راحت شود.
شهرداری - شورای ترافیک
نیروی انتظامی
با توجه به استقبال مردم و خانوادهها از فضای بولوار میرزا کوچک برای پیادهروی و دوچرخهسواری، پیشنهاد میکنیم مسیر کندرو بولوار (روبرروی نانوایی بعد از میدان سرباز) را شبها ببندید تا مردم با خیال راحت و امنیت در آن مسیر از میدان سرباز تا پارک آزادی ورزش کنند.
جوابیه:
این طرح باعث شادی روح و روان مردم میشود و ممکن است از حد خودشان تجاوز کنند و زیادی شاد شوند و خدای ناکرده حرکت اضافهای انجام دهند که خوبیت ندارد. از قدیم گفتهاند: «خنده زیاد گریه میآورد». بنابراین مخالفت میشود. همان بهتر که خیال مردم خیلی راحت نباشد.
شهرداری نیریز
سطل زباله کنار چهارراه قائم خیلی بوی بد میدهد و باعث میشود موتورسیکلتها چراغ قرمز را رد کنند. در شهرهای دیگر برای اشخاصی که پشت چراغ قرمز میایستند، تمهیداتی میاندیشند که حوصلهشان سر نرود؛ ولی در نیریز این طور نیست.
فضولی قلمراد:
یا قمر بنیهاشم. شما دو تا تمهید بگو. والله ما این همه عمر از خدا گرفتیم و ٤ بار کل ایران را گشتیم از این تمهیدها ندیدیم.
نیریزان فارس
خبر «توزیع کاغذهای کشف شده بین ادارات نیریز» را باید در ستون شهر هرت چاپ میکردید؛ بیشتر مرتبط به آن ستون است. معمولاً اجناس توقیف شده از محتکرین باید وارد بازار شود تا حدودی از تورم سطح آن کم کند. ولی شهر هرت همان جایی است که کاغذ را از محتکر میگیرند و به محیطی وارد میکنند که نقش مستقیمی در بازار ندارد و اتفاقاً مصرف کننده صرف است. از محتکر میگیرند و میدهند به زیرمجموعههای دولت تا کمتر به دولت فشار بیاید؛ خندهدار است. این وسط چیزی که پیدا است، این است که این مردم نه متوجه تحریم میشوند و نه فشار تحریمها بر آنها اثر میکند.
جوابیه قلمراد:
چرا هر اتفاق ناخوشایندی رخ دهد میگویند شهر هرت؟ اتفاقاً همان بهتر که در نیریزِ خودتان اتفاق بیفتد و الکی پای این کارها به شهر ما باز نشود.
در شهر هرتِ ما که از این خبرها نیست. زندگی همه آرام است؛ نه اختلافی، نه دعوایی، نه پارتیبازی، نه رشوهای، نه احتکاری. همه به فکر هم هستند و ذرهای به حق هم تجاوز نمیکنند. دادگاهها خلوت، مسجدها شلوغ، طلاق کم، زندان تعطیل، کسی کاری به کسی ندارد، آبروی هم را نمیبرند، به هم کمک میکنند. ما اینجا فقیر نداریم. مسئولین شهر هرت از جنس مردم هستند و از بین شایستهها انتخاب میشوند. اگرچه حقوق خوب میگیرند ولی زندگی آنها از مردم پایینتر است و اگر دست از پا خطا کنند از شهر هرت اخراج میشوند. اینجا حرف اول و آخر را مردم میزنند.
نه جانم! شهر شما برای خودتان شهر هرت هم برای ما.