تعداد بازدید: ۹۸۵
کد خبر: ۶۴۹۹
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۲۵ - 2019 16 June
شعری از بر و بچ انجمن شعر طنز شیراز با تشکر از ابراهیم‌ زهری ساکن‌الشیراز نی‌ریزی‌الموطن!

در نماز از ابتدا تا انتها شک می‌کنم
من وضو دارم؟ ندارم؟ هی چرا شک می‌کنم؟
بعد نیّت می‌روم در فکر وام بانکی‌ام
اینکه شد سودش معادل با ربا، شک می‌کنم
رشته افکار واهی می‌کِشد گرداب‌وار
توی کشتی هم به کارِ ناخدا شک می‌کنم
پیش رویم صحنه‌های بد رقم آید ولی
ساکن سجاده‌ام، در سینما شک می‌کنم
با پر مرغی مرا شیطان نوازش می کند
نقطه ضعفم را که فهمید ازکجا، شک می‌کنم 
قلقلک‌هایش تمرکز را بگیرد در نماز
خنده‌ام می‌گیرد و ضمن دعا شک می‌کنم
در قنوتم خواهم از حق گنج‌های بیشمار
از تلورانس دلار و نرخ‌ها شک می‌کنم 
دست خود را می‌فشارم روی جیبم سفت و سخت
با وجود اینهمه دزد و گدا شک می‌کنم 
من خدا را در بهشت مهربانان دیده‌ام
در وجود دوزخ پر اژدها شک می‌کنم
یک پرستوی مزاحم در خیالم می‌دَود
ای پرستو سمت ما فعلاً نیا شک می‌کنم
شک سرآغاز یقین است و یقین در بطن شک
از خیالی بودن این ماجرا شک می‌کنم 
نه خدا فهمید و نه بنده چه گفتم در نماز
از نمایش‌های انسان با خدا شک می‌کنم

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها