تعداد بازدید: ۱۲۱۴
کد خبر: ۶۳۱۹
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۹ - 2019 12 May

هفته پیش یکی از شهروندان در انتقادی، بلوار سرداران و خیابان قائم شرقی نی‌ریز را به «قیف» تشبیه کرده بود که خودروها از یک فضای باز به یک فضای بسته وارد می‌شوند. 


در ابتدا باید با کله رفت توی قد چنین شهروندی که چنین تشبیهات جالبی ارائه می‌کند.


عارضم به خدمت شما نه فقط این نقطه از شهر کوچک نی‌ریز که همه اوضاع مملکت ما «قیف‌توقیف» است. 


چگونه؟ می‌گویم.


قیف یک حکایت عجیبی است که کمتر بدان توجه می‌شود.


غیر از کاربردهای مهم آن در زندگی روزمره که در آشپزخانه کاربرد دارد، آن زمان مادربزرگ‌ها برای گوش‌درد بچه‌ها و بزرگ‌ترها، دود معجزه‌آسای عنبرنسارا یا جلّه یا همان فضولات خر را تجویز می‌کردند.


آنها یک عدد جلّه را با انبر روی شعله می‌گرفتند و بعد که برافروخته می‌شد یک قیف وارونه روی آن قرار می‌دادند و از ما می‌خواستند گوش خود را روی قیف بگیریم. با این کار دود جلّه‌ی در حال سوختن جمع می‌شد و از سوراخ گوش به تمام اعضا و جوارح ما وارد می‌گشت که همراه با آبریزش چشم و دماغ و سرفه شدید بود. بدینوسیله گوش‌درد و سرماخوردگی و زکام درمان می‌شد.


یکی دیگر از موارد کاربرد قیف همان تمثیل معروف است که می‌گویند: در کارهای ما ایرانی‌ها و بویژه مسئولان گرامی، یا قیف نیست یا قیر! و هیچگاه قیف و قیر با هم جمع نمی‌شود که کاری از پیش برود.  اگر هم قیف و قیر با هم مهیا شود، آنقدر دیر شده که قیر سرد می‌شود و دیگر از سوراخ قیف رد نمی‌شود.


مورد بعدی که به قیف مربوط می‌شود، «توقیف» است. برای نمونه ما روزنامه‌چی‌ها باید چارچشمی مواظب باشیم که دست از پا خطا نکنیم که اگر کنیم با کله می‌رویم توی «قیف» و می‌شویم «توقیف»! همان که زنده‌یاد حسن توفیق هم زمانی نوشت: «توفیق توقیف شد».


البته بگذریم که آنقدر اوضاع مطبوعات و گرانی کاغذ و چاپ و اینها «قیف‌توقیف» است که مطبوعات خود به خود تو«قیف» هستند که به مراتب بدتر از «توقیف» است.


«توقیف» فیلم هم که برایمان آشنا است. ماشین و موتورسیکلت و خانه و اموال هم که «توقیف» می‌شود یک بحث است.


مورد بعدی صف متقاضیان ورود به دانشگاه است که تا چند سال پیش شبیه قیف وارونه بود و دانش‌آموزان بطور زورچپان سوراخ کنکور را رد می‌کردند و وارد دانشگاه می‌شدند اما از آن طرف راحت و روان می‌رفتند بیرون و به صف اشتغال می‌پیوستند. این روزها صف پشت کنکوری‌ها خلوت‌تر است و لوله قیف گشادتر.


در صف اشتغال این قیف درست قرار گرفته و جمیع تحصیل کرده و ‌ناکرده در دهانه قیف تجمع کرده و خواهان عبور از آن هستند ولی به نظر می‌رسد گلوی قیف گرفته و کسی یارای عبور از آن را ندارد.


فکر کنم یکی از آقازادگان چاق و لب قصد عبور از این قیف خارج از صف را داشته که ناخودآگاه در گلوی آن گیر کرده و حالا نه خودش می‌تواند عبور کند و نه می‌گذارد دیگران بروند. در مجموع اوضاع تحصیل‌کرده‌ها و اشتغال هم «قیف‌توقیف» است.
امضاء: قُل‌مراد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها