فرماندهی انتظامی
یک اتوبوس دائم سر چهارراه حسینیه محله سادات به طرف سالن ورزشی پارک میکند و کاملاً دید گردش به راست را از مسیر سالن ورزشی به طرف مدرسه دانشمند میگیرد. از ساعت ٤ صبح نیز در حال گاز دادن و روشن کردن است.
یک اتوبوس قدیمی دیگر نیز سر کوچه شماره٩پارک میشود و دید کوچه را میگیرد و این نیز خطر آفرین است.
یک اتوبوس دیگر نیز دقیقاً جلو سالن ورزشی محله سادات کنار دستشوییهای بوستان پارک میشود و بچهها وقتی با هیجان به سمت خانه حرکت میکنند، با بوق ممتد خودروها مواجه میشوند؛ زیرا دید ندارند و هر لحظه امکان هر اتفاقی وجود دارد. از شما تقاضا دارم به طور جدی پیگیری کنید.
جوابیه:
به نظر میرسد اگر ما به جای برخورد با این همه اتوبوس و راننده و شاگرد شوفر که جز دردسر ندارد، با شما برخورد کنیم مشکل حل میشود. به شما اخطار میدهیم به جای بر هم زدن نظم و امنیت ساکنان این منطقه اتوبوسنشین، دید خود را عوض کنید و مقداری چشمهای خود را شستشو دهید. شاعر میگوید:
چشمها را باید شست/ جور دیگر باید دید/ اتوبوس چه کم از لکسوس دارد
آموزش و پرورش
سؤالیه:
چرا در تعدادی از دبیرستانها مدیر و معاونان فقط فکر میکنند وظایفشان شروع جلسه امتحانی است و بعد از آن به بهانه پاسخ دادن به بخشنامه به دفتر میروند؟ لطفاً به مدیران مدارس متوسطه و کادرشان تذکر دهید زمان امتحان فقط در دفتر ننشینند و با تلفن همراهشان بازی نکنند و فقط معلمها را مسئول برگزاری امتحان ندانند. خودشان هم زحمت بکشند و در جلسه حضور داشته باشند.
جوابیه:
وضعیت آنطورها هم که میگویید بحرانی نیست. فقط چند مورد بازی Clash of royale داشتیم که همکاران محترم توانستهاند تا مراحل پایانی پیش بروند. سهچهار مورد هم بازی PINOUT داریم، ٧-٨ مورد هم بازی جاده ناممکن. ضمناً طبق بررسیهای بازرسی اداره، اخیراً میزان اقبال همکاران به بازی کلشآوکلنز در حال افول است که نشان می دهد نقشههای استکبار جهانی چون همیشه شکست خورده.
سؤالیه:
کاش در آستانه روز معلم، مدیران و معلمان تصمیم بگیرند هزینه ناچیز هدیه روز معلم و برگزاری جشن آن از طرف این مدیریت را به هموطنان سیلزده تقدیم کنند تا شاید آلامی باشد بر دردهای این هموطنان.
جوابیه:
ای عاغا! همه جای دل خودمان سیلزده است. این سیل گرانی همه را سیلزده کرده. عنقریب است که باید برویم بیرون شهر چادر بزنیم هلال احمر با هلیکوپتر برایمان غذا بیاورد. سگهای زندهیاب را هم بیاورد مواظب ما باشند.
شهرداری نیریز
سؤالیه:
اگر در پیادهروی خیابان قدس، حد فاصل میدان پانزده خرداد و میدان شهید رجایی که پر ترددترین پیادهروی شهر و محل عبور اکثر شهروندان و مسافران میباشد قدم بزنید، ملاحظه میکنید که موزائیک فرش آن زیبنده شهرمان نیست.
جوابیه:
شما که جواب را میدانید چرا میپرسید؟ خب در متن سؤال هم مشخص است که دلیل خرابی موزائیکهای این خیابان عبور اکثر شهروندان از این پیاده رو است. حالا ما درست کنیم خرج اضافه است. با این حجم رفت و آمد چهار روزه خراب میشود.
سؤالیه:
دست مریزاد به شهردار و مسئولان شهرداری که منبع آب را برداشتید. اما خدا خیرتان بدهد، حداقل یک نماد زیبا برای آنجا بگذارید؛ نه یک باغچه گل.
فضولی قلمراد:
اَی گل گفتی. حداقل مجسمه یک ملکیدوز در حال ملکیدوزی را میگذاشتید؛ به یاد ملکیدوزهایی که در این بازار بودند و حالا نیستند.
سؤالیه:
لطفاً از صاحبان خانههای قدیمی و خشتی در بافت فرسوده شهر بخواهید آنها را تخریب کنند تا راه مردم باز شود.
فضولی قلمراد:
ای عاغا!
طرف حاضر نیست از ملک بیابان خود کمی کم کند تا راه مردم باز شود آنوقت توقع دارید بیایند خانه خشتی خود را خراب کنند؟ دنیا خراب شده مرد! میفهمی؟ خراب!!!
منابع طبیعی
علفهای کوه در کمینند و منتظر آتش! برای اطلاعرسانی و پیشگیری چه برنامهای دارید؟
فضولی قلمراد:
همچین میگویید که آدم فکر میکند این علفها سرباز دشمن هستند و میخواهند به ما حمله کنند. بابا اینها طبیعت خداوند است. علفها باید بگویند آدمها در کمینند و احتمال دارد ما را بسوزانند.
راه و شهرسازی - نماینده مجلس
میخواهم بپرسم هر روز این همه تصادف در گردنه لایرز یا جاده آبادهطشک میشود. نشد یک بار روزنامه بخریم و از تصادف خبری نباشد. ببینید چه راهی برای کم کردن این همه تصادف وجود دارد.
جوابیه:
یکی از راهها نخریدن روزنامه است. اینطوری اعصابتان راحتتر است.
راه دیگر این است که بتوانیم از محل بودجههای ملی و استانی، این راهها را دوطرفه ...
نه اصلاً ولش کن. همان روزنامه را نخرید بهتر است.