شما چقدر اهل هنر هستید؟ آیا از آثار هنری لذت میبرید، شاید خودتان هم دستی در هنر داشته باشید.
البته هنرمند اصلی خدا است که زیباترینها را خلق کرده و میکند و ما هرکدام به ظرفیت خود آن را درک میکنیم. اما هنر انسانی محدود به هنرهای مشخصی است مثل نقاشی و خوشنویسی و موسیقی و غیره. برای بیشتر ما پیش آمده که با دیدن یک نقاشی یا شنیدن یک موسیقی احساس خوبی پیدا کنیم.
موضوع هفته پایانی سال را به هنر و هنرمند اختصاص دادیم تا از مردم بپرسیم چقدر اهل هنر هستند و از آن لذت میبرند.
مریم رمضانی با دو دختر کوچکش را در خیابان میبینیم.
میگوید: «از میان هنرها، فقط هنر آشپزی دارم. ولی معتقدم که داشتن یک هنر از درسخواندن خیلی بهتر است؛ چون خیلی اوقات پیش میآید که ٤ سال درس دانشگاه میخوانی اما نه کار داری و نه راه درآمدی؛ اما کافی است برای یک هنر مثل خیاطی،گلدوزی و آرایشگری ٤ سال وقت بگذاری. هم سرگرم کار هستی و هم میتوانی کمکخرج خانه باشی.»
مصطفی مسعودی ٥٢ ساله بازنشسته آموزش و پرورش است. میگوید: «چون هنرمند نیستم، به هیچ هنری هم علاقه ندارم. اما معتقدم یک انسان باید هنرمند باشد؛ چون هنر انسان را بزرگ و مشهور میکند. فرقی نمیکند؛ یکی نقاش میشود، یکی شاعر و یا ... به هر حال خالق یک هنر است که هم هنرمند است؛ هم از شخصیت اجتماعی بالایی برخوردار است که از پس هزینه های زندگی خود برمیآید. »
مسعودی معتقد است هنر ذاتی است، نه خریدنی. میگوید: «آقای اکبر حدادی خودش یک آهنگر است که این هنر را از پدرش به ارث برده و پسرهایش هم در آن استعداد دارند. این آهنگر هر چیزی را که به اونشان بدهی، در عرض چند ساعت میسازد. یا مثل غلامرضا حسینی خوشصدا که صدایش را به ارث برده، یا غلامرضا محسنزاده که پسرش هم نقاشی را از او یاد گرفته است.»
ارزش انسان ز علم و معرفت پيدا شود
بیهنر گر دعوی بيجا کند رسوا شود
هر که بر مردان حق پيوست عنوانی گرفت
قطره چون واصل به دريا میشود دريا شود
شعر بالا را حبیب پاکنیت میخواند. کسی که به قول خودش از وقتی دست چپ و راست خود را شناخته، قلم به دست گرفته و خطاطی کرده. ٧٠ سال سن دارد و سرهنگ بازنشسته است. میگوید: «خدا رحمت کند پدرم را؛ خطاط بود و دوست داشت من هم خطاطی کنم. در خانوادهای متولد شدم که هنر، حرفه و پیشه اصلی بود. ٣٥ سال در ارتش خدمت کردم؛ اما باز هم هنر خطاطیام را کنار نگذاشتم. من این هنر را از پدر و اجدادم یاد گرفتم و هر جا کاغذی به دستم میرسید، روی آن خط مینوشتم. اما متأسفانه الان به دلیل لرزش دستانم دیگر خطاطی نمیکنم؛ وگرنه هیچ وقت از نوشتن خسته نشدم. برای من هنر هیچ زمانی متوقف نمیشود. »
همان طور که به عصایش تکیه داده، میگوید: «حرفهای انسان هنرمند باارزش است. همیشه گفتهام و میگویم که هنر بهتر از پول است. »
پاکنیت سه فرزند دارد که همه آنها شاغل و هنر دوستند. میگوید: « همیشه نصیحتم به آنها این است که اول با مردم سازش داشته باشید و سپس دنبال علم وهنر بروید.»
نسرین رئیسی به گفته خودش هنری ندارد. میگوید: «٢٦ سال سن دارم و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. خیلی دوست داشتم هنر خیاطی و آرایشگری یاد بگیرم؛ اما همیشه درگیر مدرسه ودانشگاه بودم.»
اوکه اصلالتاً نیریزی نیست، میگوید:« من از هنر و هنرمندان شهر شما چیزی نمیدانم؛ اما در شهرهای بزرگ تابلوهای نقاشی، سیاهقلم و رنگ روغن خیلی پرفروش است و واقعاً میتواند درآمدزا باشد. یکبار عکسم را دادم سیاهقلم کار کردند، دو روز طول کشید و ٤٠٠ هزارتومان بابت آن گرفتند.»
ستایش زیارتی ٢٠ ساله و دانشجوی معماری میگوید: «من این رشته را به خاطر کارهای عملیاش انتخاب کردم. وقتی بچه بودم آرزو میکردم هنر موسیقی را یاد بگیرم؛ اما متأسفانه خودم دنبالش نرفتم و همیشه میگفتم باید پول باشد تا هنرمند شوی. اما الان به این نتیجه رسیدم که هنر ذوق، تلاش و پشتکار میخواهد».
رضا غوری ٢٨ ساله و عاشق نقاشی است. به گفته خودش از همان بچگی عشقش خطخطی کردن بوده.
میخندد و میگوید: «در و دیوارهای اتاق و حیاط همیشه پر از نقاشیهای من بود و همیشه باعث دعوای من و مادرم میشد. آن روزها نمیدانستم این یک هنر است، هنوز هم نمیدانم که چگونه یک نفر شاعر میشود و دیگری نقاش؛ ولی این را میدانم که باید مشوق داشته باشی تا ذوق کارکردن پیدا کنی.»
ادامه میدهد: «هنر به هنرمند روحیه میدهد. یادم نمیرود بهترین ساعتهای مدرسه من کلاسی نقاشی بود؛ چون مورد تشویق معلممان قرار میگرفتم. الان هم وقتی تصویری از نقاشیام را روی بوم میآورم وتمام میشود، حس میکنم چه کار خارقالعادهای انجام دادهام و واقعاً لذت میبرم».
او از میان هنرمندان نیریزی الیاس فخاری را میشناسد و میگوید: «من وقتی کارهای سفالیاش را میبینم، ذوق میکنم. کارش هم ذوق وهنر است و هم منبع درآمد.»
در ادامه، نظر تعدادی از مربیان هنر را هم جویا شدیم.
سمیه شبانی حدود ٥-٤ سال است رشته موسیقی کودک را تدریس میکند. میگوید: «مردم شهرمان هنر دوست هستند؛ اما هنر و هنرمند آن طوری که باید و شاید در نیریز جایگاهی ندارد. علیرغم این که نیریز یک شهر تاریخی است، به آن درست بها داده نشده است. »
او معتقد است برای این که مردم به سمت هنر کشیده شوند، باید تبلیغ شود و هنر را به مردم نشان داد.
وی اضافه میکند: «راه دوری نرویم؛ هنوز خیلی از مردم شهرستان نمیدانند در نیریز به کودکان هم موسیقی آموزش داده میشود. ما باید در این راستا فرهنگسازی کنیم. مسئولان باید حمایت کنند تا فضا برای اجرای کنسرت مهیا باشد. این باعث میشود هم خود هنرجو تشویق شود، هم خانوادهها پیشرفت کار فرزندانشان را ببینند و هم اطلاعرسانی شود تا مردم بدانند چه کلاسهایی در چه مکانهایی برگزار میشود.»
شبانی در ادامه میگوید: «هنر موسیقی در سطح شهر خیلی ضعیف و فقط در حد برگزاری چند کلاس است. به نظر من خیلی از مردم علاقه دارند خودشان و یا فرزندشان آموزش ببینند؛ اما بعضیها اطلاعی از کلاسها ندارند و برخی هم به دلیل مشکلات مالی سراغ هنر نمیروند. »
زهرا کیوانی مربی رشته فرش دستبافت ایرانی (صنایع دستی) است ؛ وی که بازنشسته آموزش و پرورش است میگوید: «هنر کلید فهم زندگی است و حد و مرز نمیشناسد و باید آنچه در ذهن داری در دستانت بیاوری تا زیباترین نقش را خلق کنی. »
این بانوی کارآفرین ادامه میدهد: «هنر فرشبافی در دنیا و جهان اصالت دارد و از جمله هنرهایی است که با آموزش آن زود به درآمد میرسی. سالهای قبل استقبال خیلی خوبی از این رشته میشد؛ اما الان به دلیل وضعیت بد اقتصادی، مردم ثبت نام نمیکنند؛ چون خرید دار قالی و وسایل مورد نیاز آن برایشان سخت است».
از نظر کیوانی، هنر نردبان ترقی است. او که ١٥ سال تجربه آموزش فرش و تابلو فرش دارد، میگوید: «بیکاری مردم، به علت نداشتن مهارت است. اگر کسی هزینهای کند و هنری را یاد بگیرد، میتواند برای خودش درآمدزایی داشته باشد. هنرجو داریم که فرشهای خیلی زیبایی بافته. ما میتوانیم این فرشها را به خارج کشور صادر کنیم و پول خوبی هم بابت آن میدهند».
کوثر کامرانی که حدوداً ٦-٥ سالی است نقاشی آبرنگ تدریس میکند، میگوید: «بعد از چند نمایشگاهی که برگزار کردم، متوجه شدم افراد عادی هم به هنر گرایش پیدا کردهاند و علاقه نشان میدهند. میتوان گفت این روزها هنر در شهرستان به جایگاه بهتری دست پیدا کرده».
از نظر کامرانی، نیریز هنرمندان خیلی خوبی دارد؛ اما به دلیل عدم حمایت مسئولان و مردم و مشکلاتی که سر راهشان قرار گرفته، کمتر به میدان میآیند.
وی میگوید: «مثلاً در رشته ما اگر تعداد نمایشگاهها در شهرستان بیشتر شود تا مردم بیایند و آثار را ببینند، استارت خوبی برای گسترش و پیشرفت هنر زده میشود. دومین مشکل هم نبود مربیان متخصص است».
علیاکبر زهریزاده که ٣٥ سال مشغول آموزش هنر در آموزشگاه است هنر را نیاز روز میداند و میگوید: «هنر دنبالهرو کار خداوند است. یک هنرمند هم میتواند مثل خالق زمین و آسمان نمونههایی از زیبایی شب، روز و طبیعت را بر روی لوح یا کاغذ بیافریند».
او معتقد است هنر باید به کودک آموزش داده شود تا چشمش را به روی زیباییهای دنیا باز کند و به دنبال آنها برود. چرا که هنر علاوه بر آرامش روح میتواند به آدم شخصیت بدهد و جایگاه اجتماعی او را بالا ببرد.
ادامه میدهد: «من هنرمندانی داشتم که در این آموزشگاه، هنری را آموزش دیدند و الان به جایگاههایی رسیدهاند که در سطح شهر فعالیت دارند و کارهایشان ارزشمند است و حتی از طریق آن امرار معاش میکنند. مثل آقایان بابک معصوم، حسین ایثارگر، مجتبی کافی و حسین علیمردانی».