مشایخی از پیشکسوتان عرصه بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بود. چهرهای مشهور که گرچه آخرین حضورش جلوی دوربین سینما به سال ۹۵ برمیگردد، اما دوربینهای زیادی تصویر او را تا پایان عمر ضبط کردند. آخرین تصویر او، پیام تبریک نوروز ۹۸ است که کمی قبل از پایان سال ۹۷ برای خبرآنلاین ضبط شد و پس از آن تمام طول تعطیلات نوروز ۹۸ را به دلیل نارسایی ریه و قلب در بیمارستان عرفان تهران بستری بود، تا آخرین روز تعطیلات عید یعنی ۱۳ فروردینماه که در همین بیمارستان درگذشت.
جمشید مشایخی سابقهای طولانی در بازیگری دارد. او در نیمه دوم دهه سی روی صحنه نمایش رفت و با تلهتئاترهای کارگردانان بنامی چون «رکنالدین خسروی»، «عباس جوانمرد» و «علی نصیریان» پا به تلویزیون گذاشت. گرچه مشایخی با فیلم کوتاه «جلد مار» ساخته «هژیر داریوش» پا به دنیای سینما گذاشته بود، اما اولین حضور او در یک فیلم بلند را «ابراهیم گلستان» رقم زد؛ با فیلم «خشت و آینه» که یکی از متفاوتترین آثار سینمایی زمان خود بود. فیلمهای دوم و سوم او، بازی در شخصیتهایی کاملا متضاد هم بود. دو فیلم که از مشهورترین آثار سینمای ایران هستند. «گاو» اثر «داریوش مهرجویی» و «قیصر» ساخته «مسعود کیمیایی». دو فیلمی که برخی منتقدان به پیروی از پرویز دوایی، آنها را شروع موجنوی سینمای ایران دانستهاند.
یک سال بعد مشایخی در مقابل دوربین برادران میناسیان، هراند و سلیمان قرار گفت و نقشی به یادماندنی در فیلم «طلوع» بازی کرد و دو سال بعدش در سال ۱۳۵۱ با بازی در فیلم آوانگارد «چشمه» اثر «آربی اُوانسیان» نشان داد که بازیگر نقشهای متفاوت و سخت است. پس از آن، او بازهم نقشهای متفاوتتری را بازی کرد؛ مرد بیرحم فیلمهای «شازده احتجاب» ساخته «بهمن فرمانآرا» و «ماهعسل» به کارگردانی «فریدون گله» شد و نقش یک مرد سیاس با ظاهری کمعقل را در «نفرین» ساخته «ناصر تقوایی» به زیبایی تمام اجرا کرد. مشایخی با «سوتهدلان» اثر «علی حاتمی» و بازی در نقش مردی که بار خانواده روی دوش اوست و همه احترامش را دارند، چنان زیبا درخشید که این نقش تا پایان عمر او با فیلمهایی که بازی کرد، همراهش بود.
گرچه مشایخی پس از انقلاب در آثار سینمایی و تلویزیونی بسیاری ظاهر شده، اما هیچکدام به اندازه «رضا خوشنویس» سریال «هزاردستان» ساخته «علی حاتمی» او را سر زبانها نیانداخت. او در این سریال با مهارت تمام، چهار نقش کاملا متفاوت را از یک شخصیت بازی کرد؛ رضای عیاش، رضای آزادیخواه، رضای هنرمند و رضای آشفته.
بازی در نقش «کمالالملک» در فیلمی به همین نام ساخته «علی
حاتمی»، برای کارنامه مشایخی یکی از ماندگارترین آثارش شد؛ همچون آثاری که
در پیش از انقلاب بازی کرده بود و همیشه جزو مهمترین آثار هنری او ماندند.
مشایخی
بازیگری سختکوش و متفاوت بود. او در طول دوران زندگیاش ثابت کرد که از
پس نقشهای دشوار برمیآید. هنرمندی بود بیتعارف، که همیشه و هرجا حرف دلش
را میزد. همین حرفهایش هم در سالهای اخیر چندباری او را به خبر روز
تبدیل کرد. مثلا انتقادش به «عزتالله انتظامی» در جشن منتقدان سینمای
ایران در سال ۹۶ و گفتههای او در برنامهای تلویزیونی درباره خودکشی تختی
که باعث شد تا بابک تختی پس از سالها سکوت، در گفتوگویی طولانی درباره
مرگ پدرش صحبت کند.
مشایخی در این سالها در بستر بیماری بود، اما دوربین از او جدا نشد. چه زمانی که در برنامههای تلویزیونی حضور یافت، چه وقتی خودش پیامی تصویری می فرستاد و چه زمانی که هنرمندان در بیمارستان برای عیادتش میرفتند و عکسی از حضورشان در کنار او ثبت میشد. او که چهره درخشان تصویرهایی است که با هنرمندی تمام خلق کرده، در قاب دوربینهایی قرار میگرفت که دوستش داشتند و میخواستند در کنار او ثبت شوند.