تعداد بازدید: ۱۰۵۱
کد خبر: ۵۹۵۵
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۷:۳۴ - 2019 24 February
شعردونی
غلام‌رضا خان آراسته
چون که نی‌ریزان، زِ درآید 
درِ گفت و شنود بگشاید 
پیشتر زان نوشته‌های دگر 
گویم از شهر هرت ما چه خبر 
او بگوید خبر بود بسیار
یک خبر نه،‌ که مجمع‌الاخبار 
همه چیزی بود به نی‌ریزان 
همه با قاعده، همه میزان 
هرچه آنجا زِ خشک و تر باشد 
در جریده از آن خبر باشد 
تو چرا زان همه زِ نی‌ریزان 
شدی از شهر هرت خود پرسان 
گفتمش شهروند آنجایم 
همه جایش بُود رَدِ پایم 
بی‌بی من عزیزِ شیرین‌نام 
که به دیدار او شوم آرام
او در این شهر هموطن باشد 
پس همین شهر شهرِ من باشد 
شهرِ من، شهر بی‌بیِ قند است 
قیمت قند بعد از این چند است 
کَلْ‌کلِ او چقدر شیرین است 
گرچه تحسین و یا که  نفرین است 
کَلْ‌کَلَش با گلاب دانی چیست 
این دگر در تخصص بی‌بی‌ست 
ای خدا از سرِ گلاب به دَر
برود فکر رفتن شوهر 
ورنه بی‌بیِ ما شود تنها 
خبری هم نشد زِ مش‌موسا 
*****
خوشا آن هنرمند نیکوسرشت 
که او ماجراهای بی‌بی نوشت 
ندانستم آخر که ایشان کی است 
بود آشنا چون که با بی‌بی‌است 
اگر می‌شناسید آن خوب را
نویسنده طنز محبوب را
به ایشان بگویید ای نیک‌خو
سلام مرا هم به بی‌بی بگو

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها