تعداد بازدید: ۱۴۹۲
کد خبر: ۵۸۴۲
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۲ - 2019 03 February
اسماعیل میری از استهبان

عمرولیث صفاری در جنگی شکست خورده، اسیر شده و در میان جمعی از لشکریان پیروز، به بند کشیده شده بود.


لشکریان، مقداری گوشت در دیگ آب جوش انداخته بودند تا پخته شود و شام خود و عمرولیث کنند. سگی رهگذر، سر در دیگ کرد و پوزش سوخت. در این هنگام، قلاده دیگ بر گردنش افتاد و گریخت!! عمرولیث لبخندی زد و گفت:


صبح، آشپزخانه مرا هزار شتر می‌کشیدند! و شب، سگی با خود می‌برد!


با پیروزی انقلاب و تأکید بر اجرای دستورات نورانی اسلام، همگان فکر می‌کردند برای همیشه، بساط دزدی وحیف و میل برچیده می‌شود. اتفاقاً این ذهنیت نیک تا پایان جنگ تحمیلی (٩ سال بعد از پیروزی انقلاب) و حتی چند سال بعد از آن نیز تحقق یافت و جامه عمل پوشاند.


همه باور داشتند دیگر دوران رضا شاه سپری شده که تیمورتاش وزیر دربار و معتمد درجه اول شاه، به جرم اختلاس زندانی شد و یا اینکه کار فساد و رشوه‌خواری، چنان در دولت اقبال و شریف‌امامی ‌بالا گرفت که علی امینی با شعار مبارزه با فساد به قدرت رسید و قانون معروف «از کجا آورده‌ای» را به تصویب رساند.


همه نگاه‌ها، افق روشنی را در خصوص حفظ و حراست از اموال عمومی و ثروت خدادادی مردم توسط مسئولان نوید می‌داد!! و حقیقتاً این امیدواری تا پایان جنگ وحتی چند سال بعد نیز، بر گستره ایران سایه افکنده بود!


به مرور زمان اما، فاصله‌ها از ارزشها،  دورتر و دورتر شد و این ارزشها که نمودی از انسانیت بود، جای خود را با پول و ثروت‌اندوزی، آن هم به هر طریق مشروع و غیر مشروع عوض کرد!


از آن زمان به قول فریدون تنکابنی، نویسنده کتاب با ارزشِ «پول تنها ارزش و معیار ارزشها» دیگر پول نه به عنوان وسیله داد و ستد، که به عنوان برترین ارزش و شاید تنها ارزش! خودرا نمایان ساخت. پول به عنوان نیرویی که ارزشهای دیگر را بی‌ارزش می‌کند، آنها را از مسندشان به زیر می‌کشد و جانشان را می‌گیرد، مورد قبول قرار گرفت! 


زمانی که پول و ثروت‌اندوزی آن هم از راه غیر‌متعارف صورت گیرد، معبود و معشوق و مقصد و مقصود آدمیان می‌گردد و جمعی به خاطر آن زندگی می‌کنند و در راه آن زندگی را فدا می‌نمایند. در این پروسه غیرانسانی، طبقات ضعیف جامعه روز به روز ضعیف‌تر گشته و فاصله‌ها و گسل عظیم طبقاتی روز به روز عمیق‌تر می‌شود؛ اما، برای این عده چندان مهم نیست!!!


با کمال تأسف باید بگویم، این سنگ بنای بد «دست‌درازی به ثروتهای خدادادی مردم» نه از جانب توده‌های مردم، که از سوی جمعی از مسئولان گذارده شد و این دیوار کج، همچنان در حال بلند شدن و ارتفاع گرفتن است! هرچند هرازگاهی، اهرمهای نظارتی و برخوردکننده، تمایل به حذف این پروسه خطرناک دارند ولی متأسفانه این جریان،  مانند سرطان بر تار و پود جامعه اداری و همچنین اخلاقیات جامعه، چنان ریشه دوانده که مبارزه با آن کار ساده‌ای نیست و هرکسی توان آن را ندارد!!


با پایان جنگ، وفور درآمدهای نفتی عده ای را قلقلک کرد که: بادها، خبر از تغییر فصلها می‌دهد، ما نیز بیاییم بر این امواج سوار شده و کامی ‌بیش از حق و حقوق خود بگیریم. همین انگیزه شیطانی، به مرور زمان و به دلیل ضعف یا عدم استقرار اهرمهای نظارتی، این قبیل افراد را واداشت تا پا از گلیم خویش دراز کنند.


آرام آرام، چنان وضعیتی حاکم شد که این قماش، خود و فرزندانشان، بیت‌المال و سفره انقلاب را کمترین سهم خود دانسته و می‌دانند!
آیا دوباره تاریخ در حال تکرار است؟!


خروجی چنین رویکرد غلطی، این می‌شود که در جامعه  فعلی ماهی نیست که صدا و سیما و شبکه‌های اجتماعی، خبر از اختلاس ندهند!

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها