/ وقتی پرستاری را انتخاب میکنی، باید زمان، جسم و خانوادهات را وقف آن کنی
/ بیمار در اتاق عمل و زیر بیهوشی بارها جان داد و دوباره برگشت
/ نمیشود همه توقعات ما از دولت باشد. خیرین باید به بخش درمان کمک کنند
از پیشکسوتان حرفه پرستاری است. از اوایل افتتاح بیمارستان شهدای نیریز به مدت ٢٧ سال در آن مشغول فعالیت بوده و مدتها ریاست دفتر پرستاری را بر عهده داشته و اکنون بازنشسته شده.
به مناسبت روز پرستار با او همنشین شدیم و از پرستاری و خاطرات او پرسیدیم.
«بعد از انقلاب فرهنگی جزء اولین کسانی بودم که وارد این رشته شدم. در حال گذراندن طرحم در استهبان بودم که برای افتتاح بیمارستان نیریز به دستور آقای دکتر علی دیانت مدیرعامل بهداری فارس در آن زمان، به نیریز آمدم و با همکاری پرسنل دیگری که سابقه همکاری با آنها را داشتم، مانند آقای بهروز رختابناک، اتاق عمل را افتتاح کردیم. سپس با همکاران دیگری از جمله خانم جهانتاب شاهسونی که سابقه کار در جاهای دیگر را داشت، کار در اتاق عمل را شروع کردیم. محبوبه داوودی و رقیه طاهری هم از پرستاران آن زمان بودند. من اوایل در اتاق عمل بودم و بعد هم رئیس دفتر پرستاری شدم.
سال ١٣٦٥ با حقوق ٣٧٠٠ تومانی استخدام شدم. آن زمان پرسنل از خودگذشتگی زیادی داشتند و بدون توقع و با جان و دل کار میکردند. الان هم پرستاران با تمام توان مشغول به کار هستند.
هرچند جوان جامعهی امروز کلاً تغییر کرده و همه به دنبال کار راحت و درآمد بالا هستند و این به همه شغلها مربوط میشود نه پرستاری به تنهایی. اما تفاوت اینجاست که در شغل پرستاری راحتی وآسایش وجود ندارد.
وقتی پرستاری را انتخاب میکنی باید زمان، جسم و خانوادهات را وقف شغلت کنی. نکته دیگر اینکه در این شغل، ما با یک شخص بیمار روبرو هستیم نه یک فرد خوشحال.
پرستاری علاوه بر شغل، یک رسالت است و حتی اگر جایی هم کار نکنی، به درد خانواده و اطرافیانت میخورد.»
او خاطرات زیادی از دوران خدمتش دارد:
«چند سال پیش یک تریلی حامل تعداد زیادی اتباع خارجی در آبادهطشک توقیف شده بود. همه آنها مبتلا به وبا بودند. مردم که متوجه شده بودند آنها وبا دارند، حتی اجازه پیاده کردن آنها را هم نداده بودند. در نهایت آنها را به نیریز منتقل کردند.
من و چند تن از پرستاران همکار یک سری وسایل آماده کرده و از فرماندار وقت خواستیم سالنی نزدیک به بیمارستان برای ما آماده کند تا به مداوای بیماران بپردازیم. اما متأسفانه با ما همکاری نشد و ما در یک سالن بیرون از شهر تمام این افراد را درمان کردیم. روند درمان این اتباع بیگانه به لطف خدا خوب پیش رفت و ما آنها را سالم به فرمانداری تحویل دادیم تا به کشورشان برگردانده شوند.
دیگر خاطرهام مربوط میشود به جوانی که چاقو به قلبش اصابت کرده بود. زمانی که او را به بیمارستان رساندند، خانم دکتر بستانیان همان لحظه در بخش اتفاقات قفسه سینه او را باز کرد و ماساژ قلبی داد و سپس بیمار را به اتاق عمل منتقل کردند و ادامه درمان ...
شاید این ماجرا در چند دقیقه اتفاق افتاد؛ اما برای پرسنل اتاق عمل به اندازه سالها گذشت؛ چون بیمار در اتاق عمل و زیر بیهوشی بارها جان داد و دوباره برگشت.»
دیگر خاطره این پرستار پیشکسوت برمیگردد به زمانی که مردم به جدایی آبادهطشک از نیریز اعتراض کردند. در آن زمان تعداد زیادی از مجروحان حادثه به بیمارستان نیریز منتقل شدند. وی میگوید: «یادم میآید آن روز از صبح تا شب یکسره در اتاق عمل بودیم و همه زخمیهای آن حادثه بدون اعزام یک نفر به شهرهای اطراف، در شهر نیریز عمل و مداوا شدند.»
وی ادامه میدهد: «در گذشته با توجه به امکانات و پرسنل کم، تعداد عملهایی که انجام میشد به نسبت زیاد بود و پزشکان همشهری خبرهای از جمله دکتر قطبی، زندهیاد دکتر خوشنیت و دکتر هوشداران پایان هفته در بیمارستان به درمان بیماران میپرداختند. »
میرزازاده خاطرهای تلخ از یک شیفت شب میگوید: «یک شب یکی از همکارانم به نام آقای ابراهیم پاکدل در بخش اتفاقات وارد اتاق بیمار میشود تا دارو را به سرم او تزریق کند. اما بیمار بلافاصله ست سرم را از داخل آن بیرون آورده و در چشم همکارم فرو میکند که ایشان متأسفانه در این حادثه چشم خود را از دست داد و ما دلیل این کار مریض را نفهمیدیم.»
آخرین خاطره میرزازاده مربوط به ماه رمضانی است که همراه همکارانش سرشب وارد اتاق عمل میشوند و به دلیل اورژانسی بودن چند عمل، تا اذان صبح کار میکنند و فردای آن روز بدون سحری روزه میگیرند.
میرزازاده در پایان میگوید:
«از کسانی که میخواهند این رشته را انتخاب کنند میخواهم قبل از انتخاب پرستاری، ابتدا این حرفه را بشناسند و در مورد آن تحقیق کنند.
درخواست دیگر من از مسئولان و خیرین شهرستان است که تمام تلاش خود را برای ارتقاء بیمارستان نیریز از نظر کیفی و کمی انجام دهند. این نیست که همه توقعات ما از دولت باشد و منتظر بودجههای دولتی بمانیم.
در خیلی از کشورها خرید تجهیزات و کمک به بیماران خاص از طریق NGOها (نهادهای غیر دولتی) صورت میگیرد.
در جامعه امروز خیلی هزینههای غیر ضروری انجام میشود و اگر مردم سعی کنند این هزینهها و نذورات صرف کمک به بیمارستان شود، ثوابش هم بیشتر است.
این را هم باید در نظر بگیریم که بیمارستان نیریز در مسیر اتصال چند استان قرار گرفته و میطلبد که امکانات آن خیلی بیشتر از اینها باشد.
در انتها از تمامی همکارانم پوزش میخواهم که فرصت کم مجال آن را نمیدهد تا از همه آنها اسم ببرم و خاطرات خوب گذشته رابیان کنم».