تعداد بازدید: ۱۲۶۲
کد خبر: ۴۸۹۳
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۱ - 2018 13 August
زبونُم لال، زبونُم لال

رفته بودم برای گوشی موبایلم یک کاور و دلق ضد خش از موبایل‌فروشی بگیرم.


مغازه پر بود از مشتری‌های مختلف مخصوصاً دختر و پسرهای جوان! به ناچار مجبور شدم روی یک صندلی بنشینم تا کمی خلوت شود!


در همین حین پیرزنی فرتوت لنگ لنگان و نالان وارد شد! خیلی تعجب کردم! با خودم گفتم این خانم با این سن و سال توی موبایل فروشی اصلاً جور در نمی‌آید! 


به سختی روی یکی از صندلی‌ها نشست و چند دقیقه طول کشید تا نفسش بالا آمد و توانست اطرافش را ببیند! با یک تحکم خاصی عصایش را به سمت شاگرد موبایل‌فروشی نشانه رفت و گفت: آهای پسر! بیا ببینم! پسر بی‌زبان که دست و پایش را گم کرده بود جلو آمد و گفت: بفرما مادر ... امری دارید؟... در خدمتم! پیرزن نگاهی غضبناک به پسر بیچاره انداخت و گفت: اولاً مادر جان نه و طلعت خانم! مگه من چند سالمه؟! دوماً سریع برو برای من بزرگترین گوشی رو وردار بیار!!!


بعد اشاره کرد به تبلت‌های بزرگ داخل ویترین فروشگاه و گفت از این گوشی بزرگ ها!


من داشتم آرام آرام شاخ در می‌آوردم! با خودم گفتم مردم چقدر آپدیت و امروزی شده‌اند! پیرزن با این سن و سال می‌خواهد تبلت بخرد و من هنوز ذوق گوشی‌ام را دارم که توی سرش چراغ قوه دارد!!!


پسر بیچاره رفت و چند مدل تبلت در طرح‌ها و رنگهای مختلف آورد و کنار پیرزن نشست و شروع کرد از برنامه‌ها و قابلیتهایشان توضیح دادن! بعد رو به پیرزن کرد و از او پرسید: به خاطر باکلاس بودنش می خواهید خانم؟!!! 


پیرزن که از پرحرفی پسر جوان بی‌حوصله شده بود با صدای بلند گفت: من از مدل و کلاس ملاس چیزی سر در نمیارم! فقط می‌خوام اینقدر بزرگ باشه که از سوراخ دستشویی نره پایین!!!


بعد سرش را به نشانه اعتراض تکان داد و گفت: برای شوهر دست و پا چلفتیم میخوام!!!


پیرزن پس از چند ثانیه مکث، یک دفعه زل زد به من و در حالی که عینک ته استکانیش را بر روی تخم چشمش فشار می‌داد پرسید: کجا می‌تونم یه موتور برق توپ گیر بیارم؟! 


من که نسبت به عصای داخل دست پیرزن به شدت سمپاتی پیدا کرده بودم گفتم: اون طرف خیابون یه ابزارفروشی هست. هر نمونه‌ای که بخواین داره! برای چی میخواید خانم؟!


پشت چشمی نازک کرد و جواب داد: شهلا دختر برادرم داره شوهر می‌کنه. می‌خوام کادو براش موتور برق ببرم! با این همه قطعی برق روی جهازش نباشه زشته! قوم و خویشهای داماد حرف در میارن! داشته باشه حتماً لازمش می‌شه!


من ساکت نشستم و کلام نکردم! دیوونه خونه است به خدا!
قربانتان غریب آشنا


غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۱:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۵/۲۳
0
0
باهال بود
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها