بیتردید یکی از مهمترین نیازهای امروز کشور، کارآفرینی و ایجاد شغل وکسب وکار است.
سرمایهگذاری مثل سنگی است که داخل آب استخری انداخته میشود و موجهای آن همه استخر را فرا میگیرد.یعنی علاوه بر سرمایهگذار، سایر مردم هم بطور مستقیم و غیرمستقیم بهرهمند میشوند.
درآمدزایی موجب ایجاد امید و نشاط اجتماعی برای سرمایهگذار و اطرافیان، بالا رفتن شانس ازدواج برای جوانان مجرد، دوری از یأس و سرخوردگی، محکم شدن بنیان خانواده و کم شدن اختلافات زناشویی، بالا رفتن سطح سلامت جسمی خانواده، ایجاد اعتبار اجتماعی برای اعضای خانواده، رونق بیشتر در بازار (اعضای این خانواده بیشتر خرید میکنند)، کاهش آسیبهای اجتماعی چون: اعتیاد، طلاق، فساد، خودکشی و غیره، بهبود روشهای تربیتی فرزندان، و در کل بالارفتن کیفیت زندگی میشود. علاوه برآن درآمد ملی بالا میرود و رونق اقتصادی ایجاد میگردد.
ایجاد شغل و کارآفرینی از نظر دنیوی نتایج فوقالعادهای دارد و از نظر معنوی بهترین خدمت به خلق است و بالاترین عبادات.
عبادت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
در ایران وضعیت اشتغال نامطلوب است. دولت با همه امکاناتی که دارد، نمیتواند غول بیکاری را به زانو درآورد و از صف متقاضیان کار کم کند. عقلانیترین کار این است که دولت خود را کنار بکشد و برای کارآفرینان و فعالان اقتصادی راه را باز کند.
«باز کردن راه» به معنی برداشتن موانع دست و پاگیر اداری و غیر اداری بر سر راه کارآفرینان است که این نوشته به همین موضوع میپردازد.
قوانین و مقررات و منفیبافیهای برخی دستاندرکاران، از جدیترین موانع ایجاد کسب و کار است. کارآفرین و کسی که میخواهد شغل ایجاد کند، باید کفش آهنی و زره بپوشد و با کلاهخود و سپر به جنگ این قوانین برود.
او میخواهد شغل ایجاد کند آن هم در وضعیتی که هرکس پولی دارد در مسیر دلالی میاندازد، و یا در بانک میگذارد تا بیدردسر سود ماهیانه بگیرد. اما شوربختانه انگار دولت، کارمندان و مدیرانی استخدام کرده و به آنها حقوق میدهد تا ناخواسته به سرمایهگذار گیر بدهند و برایش مانع بتراشند. همین است که خیلیها یا وارد گردونه کارآفرینی نمیشوند و یا در میانه راه میبُرند و فقط عده بسیار اندکی به موفقیت میرسند.
یک نمونه از هزاران را در رنجنامه یک سرمایهگذار ایرانی ساکن آلمان خواندم.
او پس از ۱۸ سال از آلمان به اتفاق یکی از شرکای آلمانی خود جهت سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری به ایران آمده بود. ما آلمانیها را به سختکوشی و خستگیناپذیری عجیب و غریبشان میشناسیم. اما آنقدر این دو سرمایهگذار ایرانی و آلمانی را در ادارات پیچ و تاب داده بودند و پیش پایشان سنگاندازی کرده بودند که شریک آلمانی بعد از ٢ ماه به آلمان برمیگردد. شریک ایرانیاش در این رنجنامه مینویسد: «پس از ۲ ماه شریک خارجی به شدت عصبی و خسته به آلمان بازگشت و به من گفت اگر میتوانی ادامه بده و رفت»!
او هرجا میرفت با «نمیتوانید» مواجه میشد و بعد از پافشاری مجبور به تهیه چندین باره «فرمهای بیشمار، گواهی امضا، تعهد، گزارش بازدید، پاورپوینت، گواهی امضاء، سوءسابقه، کد اقتصادی، گواهی کدپستی، مجوز تأسیس، حق تمبر، گواهی عدم بدهی ماده ۱۳۱، افتتاح حساب، تأییدیه مخابرات، رتبهبندی انفورماتیک، استعلام و چه و چه و چه» شد.
و در آخر مینویسد:
«در همسایگی ما دبی، ترکیه و حتی جمهوری آذربایجان برای سرمایهگذار خارجی که دانش فنی و تکنولوژی روز دارد، فرش قرمز میگشایند، با این شرایط هرگز، هرگز سرمایهگذار خارجی برای کار سالم و ایجاد اشتغال به ایران نخواهد آمد.»
بگذریم. اما یک پیشنهاد به شورای اشتغال شهرستان نیریز
کسی که میخواهد ایجاد اشتغال کند، در همان ابتدا با این سؤال مواجه است که «باید از کجا شروع کنم؟» یعنی نقشه راه چیست؟
ندانستن پاسخ این سؤال مساوی است با اتلاف وقت و سرمایه فراوان. این نداشتن آگاهی، فرد را مجبور میکند بارها و بارها راهی را برود و برگردد و نتیجهای نگیرد. از این اداره به آن اداره، و از این نقطه به آن نقطه. هر جا میرود میگویند برو این مدارک را بیاور، بعد که آورد میگویند برو در آن سامانه ثبتنام کن، فلان گواهی را بگیر، فلان تقاضا را بنویس، در سایت ثبتنام کن، و هزاران کار دیگر که رمق و انگیزه سرمایهگذار را میگیرد.
کاری که شورای اشتغال، حداقل در شهرستان نیریز میتواند انجام دهد این است که یک یا دو نفر مشاور کاردان در فرمانداری یااداره دیگری مستقر کند. به محض این که یک نفر بخواهد اشتغالزایی کند (از کارخانه و شرکت و کارگاه گرفته تا حتی یک مغازه کوچک)، این تیم به او مشاوره بدهد که باید از چه مسیری برود تا در کوتاهترین زمان بتواند به نتیجه برسد. ضمن این که مدارک لازم را در همان ابتدا دقیق وکامل به او بگویند.
جوانی را میشناسم که برای دریافت مجوز یک کارگاه با اشتغالزایی ٤ نفر مدت دو ماه است دوندگی میکند اما هنوز به نتیجه نرسیده و در میان انبوهی از کپی مدارک و مجوز و استعلام و قوانین لَخت اداری سرگردان شده و کار دریافت وامش به تعویق افتاده و هر روز باید انبوهی مدارک را کپی بزند و به این اداره و آن اداره ببرد. خواهش میکنم اینها را نجات بدهید.
متاسفانه عملکرد بد مسئولین خصوصا دولتی هایی هست که مردم بهشون اعتماد کردند و جز دروغ به مردم چیزی برای گفتن ندارند . دولتیهایی که اسم خودشون رو گذاشتند دولت تدبیر و امید - خوشحالم که شما تازه این مورد کارشکنی های اونها و دروغ های اونها را فهمیدید .
سرمقاله اشاره به مشکلات ساختاری دارد که همیشه وجود داشته و مختص این دولت یا دولتهای دیگر نیست.