در میان اخبار گوناگون و بعضاً داغ و تلخی که این هفته بویژه در بخش حساس سلامت مردم نیریز به گوش رسید، یک خبر حاشیهای و البته خوشایند هم وجود داشت و آن تلاش یک معلم دلسوز برای پرورش و تربیت دانشآموزان علاوه بر آموزش علمی آنها بود.
همانطور که در صفحه کودکانه این هفته آمده، آقای محمدباقر طاهری معلم پایه پنجم مدرسه فرهمندی، بچهها را به خواندن یک صفحه قرآن در روز تشویق کرده و آنها با علاقه به این کار میپردازند.
همچنین با مشارکت فکری و مالی خودِ دانشآموزان، کتابخانه کوچکی با٣٥٠ جلد کتاب را در کلاس درس راهاندازی کرده و به این وسیله بچهها بطور جدی به مطالعهی غیردرسی ترغیب شدهاند که از صحبتهای آنها نیز پیداست.
به گفته او با این کار، فضای کلاس دلچسبتر و توانایی بچهها در روخوانی، روانخوانی، جملهبندی و انشاءنویسی نیز بالا رفته است.
این کار اگرچه در یک کلاس کوچک درس و در یک مدرسه و توسط ٣٠-٤٠ دانش آموز و یک معلم شکل گرفته، اما یک قدم بزرگ است که شاید اهمیت آن نه الان و یک ماه و یک سال، که برای ٢٠ سال دیگر معلوم میشود؛ زمانی که این بچهها به جامعه وارد میشوند، کاری برعهده میگیرند، همسر، پدر یا مادر میشوند، پرورش انسانهای دیگری را به دوش میکشند، و البته آینده این جامعه را میسازند.
این کارها چون جوانه است که در میان انبوهی از مشکلات جامعه امروز ما از اقتصاد و سیاست و فقر و بیکاری و طلاق و اعتیاد و فساد و چه و چه و چه، سربرآورده و برگهای ترد و نازک خود را هویدا کرده.
باغبان آن هم معلمی گمنام و دلسوز است که فراتر از وظیفه سازمانی و تعیین شده، این جوانهها را آبیاری میکند و به انتظار میوههای شیرین آن در سالهای بعد مینشیند.
باید به این معلمان خداقوت و دستمریزاد گفت و کار آنها را تشویق و حمایت و ترویج کرد.
ما اگر میخواهیم جامعه را اصلاح کنیم و به توسعه واقعی و پایدار برسیم، راه اصلی آن نه از مجلس و رئیسجمهور و مسئولان و حکومت و شعارهای رنگارنگ میگذرد؛ بلکه بیتردید از همین جا و از همین کلاسها و با همین معلمان گمنام و بیادعا آغاز میشود. همانگونه که ماهاتیر محمد و مِیجی هر دو مالزی و ژاپن نوین را با اصلاح آموزش و پرورش آغاز کردند و با کمک مردم به اینجا رساندند.
به امید فرداهای روشن و پر از آرامش، صلح، دوستی، شادی، رفاه و عاقبت بخیری برای مردم ایران.