/ در سرای آبیبی امکاناتی برای اقامت حتی تا چند روز و پذیرایی در همه وعدههای غذایی با غذاهای ناب و اصیل نیریزی و ایرانی فراهم است.
/ در اینجا برنامههای فرهنگی زیادی اجرا میشود: شب شعر، تعزیه، پردهخوانی، قصهگویی، و همین اواخر اجرای جشن اصیل چهارشنبه سوری.
/ اینجا محفلی است برای میهمانیهای خانوادگی و دوستانه مثل: عقد کنان، بلهبرون، جشن تولد، حتی جشن تولد پدربزرگها و مادربزرگها.
/ اینجا از چای آتشی و دمنوش گرفته تا آش عصرانه سرو میشود. صبحانه و ناهار و شام با نان محلی که در همین سرا پخت میشود، مهیا است.
/ سرای آبیبی میتواند تا ٣٠ نفر را برای چند روز پذیرایی کند. وسایل خواب و استراحت البته به شیوه سنتی پیشبینی شده.
/ منوی غذا ما همه ایرانی است شامل: کته گوجه، کته زغالی، کلم پلو، دمپخت لوبیا چشم بلبلی، کشک و بادمجان، شیرازی پلو.
هر صبح آفتابنزده، از سر کوچه که میپیچی، صدای روفروف جاروی آبیبی هنوز در کوچه طنینانداز است. آرامآرام و با تبسمی شیرین، جلوی خانه و چند قدم آنطرفتر را میروبد و بعد با یک آفتابه مسی که از حوض حیاط پر کرده، جلوی خانه را با آب نقاشی میکند. بوی خاک آب خورده مشام را مینوازد و تمیزی کوچه چشم را.
بر میگردد و داخل میشود.
همراهش میروم و وارد دالان خانه میشوم. سمت چپِ دالان یک اتاق ٥ دری است با قالیهای دستباف و پشتیهای گلدوزی شده و مخدهها که با سلیقه آبیبی در اطراف چیده شده. روی تاقچهها را با گلدوزیهایی که با حوصله دوخته تزئین کرده. روی هر تاقچه چیزی گذاشته شده که هر کدام حکایتی دارد: آینه عروسی آبیبی، قرآن، شمعدانیها، و شمایل حضرت علی(ع). با دستمالی سفید غبار از آینه میگیرد و خاطراتش زنده میشود. هر وقت به آینه نگاه میکند، به یاد «میزعلی اکبر» میافتد که با چه شوق و ذوقی این خانه را ساخت. در سفر کربلا آرزو کرده بود خانهای برای خودش بسازد و ولیمه سفر را در آن خانه بدهد. خانه را ساخت ولی مهلت نیافت در این خانه پابگذارد و سفرهای بگستراند. خدایش بیامرزد.
آبیبی از آنجا به پستو میرود و سپس وارد اتاقی دیگر میشود. این اتاق به واسطه یک راهرو به شاهنشین میرسد. شاهنشین در ضلع شرقی است با درهایی که به حیاط باز میشود. درِ گنجه را باز میکند و نگاهی به نانها که روی هم چیده شده میاندازد. باید برای عید نان بیشتری آماده کند. از داخل رف که بالای گنجه است، ظرف روغن محلی را پایین میآورد. درِ ظرف را که باز میکند، بوی روغن در شاهنشین میپیچد. باید سفارش روغن هم بدهد.
تا عید چند روزی باقی است و آبیبی این روزها جنب و جوش بیشتری دارد.
حیاط خانه تمیز است. حوض وسط حیاط از آب پر شده و سایه درختان انار و لیموشیرین و رز روی آب میرقصد. همهچیز سر جای خودش است. جوغن در آن گوشه حیاط، گلدانهای شمعدانی اطراف حوض، جارو و خاکانداز، ظرف آب و دان مرغها.
این از ویژگیهای آبیبی است که خانه را مثل یک دستهگل نگه میدارد. نمیگذارد یک ترک کوچک روی دیوارها بماند. نمیگذارد کاهگل پشتبام مشکلی پیدا کند. خودش استامبولی کاهگل را روی دوش میگیرد و از پلههای باریک و تند بالا میرود و پشتبام را اندود میکند.
دیواره مدبخت (مطبخ) در گوشه حیاط از دود سیاه است. آبیبی همینجا روی زمین مینشیند و نان میپزد. تابه و تختهی نانپزی و دستمال آردیاش همیشه به راه است و بوی نان او محله را فرا میگیرد.
در این محله همه آبیبی را دوست دارند. او را به نجابت و مهربانی و پاکیزگی میشناسند؛ نمادی از زن ایرانی. او بعد از میرزا علیاکبر، دو فرزندش خانم ایران و محمود را به شایستگی پرورش داده.
*****
آبیبی که رفت پیش خدا، خانهاش خالی ماند، دق کرد و پژمرد. سالها کسی دست مهربانی به سر و رویش نکشید. کسی آب و جارویش نکرد. روی پشت بامش کاهگل نمالید. درختها و گلها را آب نداد. و امورات مطبخ و اتاقها را راست و ریس نکرد. خدا چه میداند که روح آبیبی چهها کشید!
هر کسی برای خانه پیشنهادی داشت: بفروشیم، بکوبیم و پاساژ بسازیم، همینطور رهایش کنیم و ...
خانم ایران دختر آبیبی اما دلش راضی نبود. هر وقت اسم «متروکه» را روی خانه میگذاشتند، دلچرکین میشد.
*****
اینجا خانه آبیبی است. همسر میرزا علیاکبر اسماعیلی و خواهر حاج احمدعلی خاکسار. تاریخ ساخت خانه سال ١٣٠٠ خورشیدی است و نزدیک به یک قرن از ساخت آن میگذرد.
نوههای آبیبی پس از آن همه ماجرا آستین همت بالا زدهاند و خانه را احیاء کردهاند. درست مثل همان زمان که آبیبی بود و دلش میخواست.
زهرا نصرتی نوه آبیبی که مدیرعامل سرای آبیبی است و این سرا با همت و تلاش او راهاندازی شده میگوید: «من مشهد زندگی میکنم. از ٧ سال پیش گفتند خانه خراب شده و جای معتادها است. همه میگفتند خانه را خراب کنیم. اما مادرم خانم ایران یعنی دختر آبیبی اسم خرابه که روی خانه میآمد حالش را بد میکرد. من به آقاجان گفتم آبیبی در این خانه نماز و قرآن زیاد خوانده و این خانه نور دارد حیف است که خراب شود. اما او هم فکری به ذهنش نرسید و گفت کار خودت است. همین بود که به پیشنهاد یکی از اساتید دانشگاه، اینجا را به اقامتگاه بومگردی تبدیل کردیم.»
اینجا را حالا همه میشناسند: «سرای آبیبی»؛ نامی که با سنتهای قشنگ ایرانی عجین است.
سرای آبیبی به عنوان «اقامتگاه بومگردی» به ثبت رسیده و پذیرای علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایرانی از نیریز گرفته تا ایران و جهان است.
در آن امکاناتی برای اقامت حتی تا چند روز و پذیرایی در همه وعدههای غذایی با غذاهای ناب و اصیل نیریزی و ایرانی فراهم است.
در اینجا برنامه های فرهنگی زیادی اجرا میشود: از شب شعر گرفته تا اجرای تعزیه و پردهخوانی و قصهگویی، و همین اواخر اجرای جشن اصیل چهارشنبه سوری.
علاوه بر این، نمایش عروسکی شاد و موزیکال «مبارک و شل شل بارون» نیز در این مجموعه اجرا شده و تا یک سال با هنرمندان قرارداد بسته شده تا در سرای آبیبی اجرا شود.
این نمایش به بیان آداب و رسوم مردم نی ریز برای بارش باران میپردازد و به عنوان یکی از اصیلترین نمایشهای ایرانی، برای اولین بار در نیریز در سرای آبیبی به روی صحنه رفته است.
اینجا محفل زیبایی است برای میهمانیهای خانوادگی و دوستانه مثل: عقد کنان، بلهبرون، جشن تولد، حتی جشن تولد پدربزرگها و مادربزرگها که یادآور خاطرات شیرین گذشته است.
جایی دلنشین و دبش برای دورهمیهای دوستانه.
اینجا از چای آتشی و دمنوش گرفته تا آش عصرانه سرو میشود.
صبحانه و ناهار و شام با نان محلی که در همین سرا پخت میشود، مهیا است.
سرای آبیبی میتواند تا ٣٠ نفر را برای چند روز پذیرایی کند. وسایل خواب و استراحت البته به شیوه سنتی پیشبینی شده.
گرمای اتاقها با زغال آتشی (البته به شیوهای ایمن) باضافه بخاری برقی تأمین میشود.
نصرتی میگوید: «ما هم نان میپزیم هم چای آتشی. اینجا همه غذاها تازه و محلی است. بدون مواد مضر. در پخت غذاها، از روغن زیتون و کنجد استفاده میکنیم.
منوی غذا ما همه ایرانی است شامل: کته گوجه، کته زغالی، کلم پلو، دمپخت لوبیا چشم بلبلی، کشک و بادمجان، شیرازی پلو (ته چین زعفرانی با بادمجان و قارچ که به جای گوشت استفاده میکنیم .
البته در کارتمان نوشتهایم با اطلاع قبلی تا ما فرصت پخت غذای تازه را داشته باشیم. اینجا اینگونه نیست که غذای زیاد بپزیم و فریز کنیم. غذاها همه تازه است.
حتی برای میهمانهایی که شب اقامت میکنند، صبحها نان تازه محلی میپزیم.
او درباره قیمتها میگوید:
قیمتها براساس تعرفه است که از طرف میراث فرهنگی به ما دادهاند. ورودی اینجا مجانی است.
اقامت با صبحانه رایگان (نان سنتی، تخممرغ، کره، پنیر محلی، خامه) نفری ٥٥ هزار تومان است.
ناهار شامل یک سینی غذا است حاوی ٣ نوع برنج کته گوجه، باقالی پلو و کوفته قلقلی همراه با ترشی، دوغ، زیتون و ماست که همه با هم (هر سینی) ٣٥ هزار تومان است.
خوراک مخصوص آبیبی هم داریم که گوشت دارد و هر دست ٣٠ هزار تومان است.
شام ٢٠ هزار تومان است شامل: دوپیازه آلو، سمبوسه، یتیمچه، کشک و بادمجان، آش (که هر سه غذا یک سینی را تشکیل میدهد).
عصرانه هم ١٠ هزار تومان است شامل: یک نمونه دمنوش، یک کاسه آش و یک قطعه کیک.
البته همه اینها باید از قبل سفارش داده شود. بسته به موقعیت و سفارش ٦ تا ١٢ ساعت و حتی ٢٤ ساعت قبل.
ما تصمیم داریم کاری کنیم که هزینهها برای همشهریان پایین بیاید. کسانی که شناسنامهاشان از نیریز است از هرجای جهان بیایند ما به آنها تخفیف میدهیم.
ضمن این که برای عید نوروز هم برنامههای شاد و متنوعی داریم. در تعطیلات نوروز سرای آبیبی باز است و برنامههای شاد دارد.
وی در پایان میگوید:
اینجا را کاملاً با هزینه شخصی و حقوق معلمی درست کردهام. حتی میراث وامی برای ساخت بومگردی میداد که این وام چون من معلم بودم به من تعلق نگرفت.
ما در آینده برنامه داریم که با درآمد سرای آبیبی، آن را توسعه دهیم و حتی یک ساختان دیگر مثل آلاچیق در پشتبام درست کنیم که به عنوان رستوران و قهوهخانه مورد استفاده قرار دهیم.
همینجا لازم است از همکاری فکری ریاست محترم میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جناب آقای حمیدرضا هادی تشکر کنم که همه جا در کنار ما بودهاند.
*****
از آنجا بیرون میآیم. با یاد آبیبی که عکسش زینتبخش یک تاقچه است. با نگاهی مهربان و روحی شاد. هنوز هم بوی خوش آبیبی را میتوان از گوشهگوشهی سرا استشمام کرد و حضورش را فهمید.
آبیبی در سرای گرمش پذیرای ما است.