جشن انقلاب را
طرحی نو دراندازیم
شور و حال عجیب مردم ایران در انقلاب اسلامی سال ٥٧ برای نسل ما که آن را از نزدیک ندیدیم و درک نکردیم، فقط از دریچه تلویزیون قابل مشاهده است.
مردم پس از سالها مبارزه و پیگیری آرمانهایشان از جمله:
آزادی سیاسی، استقلال، دفع استبداد، ریشهکنی فساد، و حذف تبعیض و بیعدالتی، اکنون به پیروزی رسیده بودند و سر از پا نمیشناختند. آنها کاری بزرگ انجام داده و مهمترین انقلاب اجتماعی قرن را در حساسترین نقطه عالم یعنی خاورمیانه رقم زده بودند.
پس از آن این مناسبت با عنوان جشن انقلاب و دهه فجر، سالانه گرامی داشته شد و این گرامیداشت تا به اکنون ادامه داشته.
ما که در سالهای دهه ٦٠ دانشآموز بودیم، هر سال بطور خودجوش و حتی با پول تو جیبی، کلاس و مدرسه را آذینبندی میکردیم؛ نوار پرچم، کاغذهای رنگی، گلهای کاغذی، بادکنک، لامپهای پلاستیکی و ...
اما در سالهای اخیر احساس میشود به مرور این جشن و برنامههای آن دچار تکرار و روزمرگی شده و در برگزاری آن نوآوری به چشم نمیخورد؛ به طوری که برنامههای هر سال چون سال پیش اجرا میشود: رژه موتوری و خودرویی، غبارروبی گلزار پاک شهدا، دیدار با امام جمعه، حضور مسئولان در نماز جمعه، زنگ انقلاب در مدارس، برگزاری نشستها و نمایشگاهها و همایشهای فرمایشی، و افتتاح پروژههایی که از قبل نگه داشته میشود تا در این دهه افتتاح یا کلنگزنی شود.
البته برخی کارها در عین تکرارِ هر ساله، خالی از فایده نیست. اما بهتر است این دهه طوری برگزار شود و برنامههایی به اجرا برسد که مردم و جوانان و حتی کودکان انتظار آن را بکشند. اکنون این انتظار در نسلهای جدید شکل نمیگیرد چرا که برنامهها جذابیت ندارد. در حالی که در دیگر کشورها همواره جشن انقلاب یا جشن استقلال با هیجان و جشن و پایکوبی مردمی همراه است.
در این دهه، چه اشکالی دارد که:
- آسمان هر شب نورباران شود،
- جُنگ شادی با برنامههای جذاب اجرا شود،
- کنسرت موسیقی برگزار شود،
- برخی بخشودگیهای عمومی مثل دیرکرد وام، اضافه خدمت سربازی، زندانیان غیرعمد، دیرکرد جرایم رانندگی و ... اِعمال شود،
- اَقلام ضروری ارزان قیمت و باکیفیت مثل گوشت، برنج، روغن، و غیره به شرط حفظ شأن مردم، در جامعه توزیع شود،
- شرایط حضور ایرانیان خارج از کشور در وطن تسهیل شود،
- استفاده مردم از موزهها، نمایشگاهها، مراکز تاریخی، و اماکن تفریحی رایگان شود،
- اینترنت رایگان شود،
- در روستاها و شهرهای محروم و دورافتاده برنامههای جذاب با حضور هنرمندان و ورزشکاران تراز اول و محبوب اجرا شود،
- و برنامههای دیگری که بیتردید با فکر جمعی و البته مردمی و نه دولتی، قابل پیشبینی و اجرا است و به ذهن حقیر نمیآید.
این مناسبتها باید بهانهای باشد تا جامعه گَرد خستگی را از جسم و جان بتکاند و روحی تازه کند.
برای حقیر ناخوش است که بگوید: ایرانیان اکنون عصبانیترین مردم جهان هستند (به نقل از مؤسسه معتبر گالوپ)، و آمار افسردگی ایرانیان در ٢٦ سال گذشته ٢ برابر شده (به نقل از وزیر بهداشت).
پس باید طرحی نو بسازیم، و می در ساغر جامعه اندازیم. برای جامعه امروز، شادی چون نوشدارویی است که باید پیش از مرگ سهراب به کام آن بریزیم.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم