ممکن است به اعتراضاتی که در چند روز گذشته در برخی شهرهای کوچک و بزرگ بروز نمود، چند رویکرد شود:
١- کشورهای معاند انقلاب اسلامی از نارضایتی تعدادی جوان بدون تجربه سوء استفاده نموده و آنان را تحریک به خشونت کرده، اما به هدف نرسیدند، مردم با آنان همراهی نکردند و سریعاً مسئله کنترل و خاموش شد.
٢- مردم از برخی مسائل خصوصاً مشکلات اقتصادی و فرهنگی و بعضاً سیاسی ناراحتند و به محض ایجاد فرصت به شکل غلیان و خشونت آن را بروز میدهند.
٣- مردم مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند، اما خواهان نفی نظام نیستند. بلکه خواهان اصلاح امور و رفع مشکلات هستند.
در این مقاله کوتاه درصدد ارزیابی این رویکردها نیستیم اما آنچه به وضوح قابل درک میباشد این است که مشکلاتی که مردم از آنها رنج میبرند از سالها قبل بوسیله مسئولان و دستاندرکاران مطرح شده و برای رفع برخی از آنها در قوانین، مقررات، برنامههای توسعه پنجساله، قوانین بودجه، دستورالعملها و بخشنامهها راهکارهایی پیشبینی و به اجرا گذاشته شده است؛ اما نتیجه مطلوب و ملموس حاصل نشده و یک عزم جدی و ملی برای ریشهکن ساختن آنها شکل نگرفته است.
با توجه به گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، زمان آن فرا رسیده که یک بازنگری عمیق، همه جانبه، کارشناسانه، بیطرفانه و به دور از دیدگاههای جناحی و حزبی صورت گیرد و این آسیب جدی مورد کنکاش قرار گیرد که چرا راهحلها، راهکارها و نسخههای درمانی بیماریهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فقط درحد حرف، سخنرانی، نوشتن روی کاغذ به عنوان قانون، مصوبه و... باقی میماند و از نظر اجرایی یا ناقص اجرا میشود یا مدت کوتاهی اجرا و پس از مدتی فراموش میگردد.
یک تحلیل محتوا از برنامهها، قوانین و سیاستهای کلان داخلی و خارجی، احتمالاً اطلاعات زیادی در اختیار مدیران ارشد نظام خواهد گذاشت.
به نظر می رسد انجام چنین کاری بسیار ضروری است که امید است دچار بیحسی سیاسی و اجرایی نشود و به جای حرف، سخنرانی، شعار و گفتار، به دور از هرگونه هیاهو، در عمل بطور جدی دنبال شود و ادامه راه انقلاب حداقل از آغاز دهه پنجم واقعبینانه دنبال گردد.
شاد و سالم و موفق باشید