/ هرچه محدودیت و کمبود است، برای دخترهاست.
/خانمها به خاطر هزینهای که باید بپردازند به پارک بانوان نمیآیند
/حتی یک راننده تاکسی خانم در نیریز نیست
/چرا زنها نباید زمین چمن داشته باشند و به ورزشگاهها بروند؟
/ از نظر من این پسرها هستند که کمبود دارند، کمبود دیدهشدن!
/همهاش استفاده از رنگهای تیره، همهاش غم و غصه!
از همه چیز شاکیاند... نبود سینما، این که نمیتوانند از دوچرخه استفاده کنند، نداشتن حق انتخاب و بیشتر از همه تبعیضی که بین آنها و مردها قائل میشوند! زنان را میگویم؛ البته همه زنان که نه، اما اغلبشان از تبعیضهایی که بقیه بین آنها و مردها قائل میشوند گلایه دارند و این وسط شاید سهم زنان شهرستانی و نیریزی از این کمبودها بیشتر باشد. کمبودهایی که شاید از دید بعضی از آقایان و مسئولین شهر زیاد به چشم نیاید اما برای خانمها بزرگ است و تأثیرگذار...
در همین خصوص گپ و گفتی کوتاه با زنان و مردان شهرمان انجام دادیم که میخوانید:
حرف مردم برایم مهم نیست!
میترا زیدآبادی ٢٦ ساله از کسانی است که زیاد به خودش سخت نمیگیرد.
او میگوید: مهم راحتیِ من است و حرف مردم زیاد برایم مهم نیست، البته گاهی راحتیِ من به مسئولین هم بستگی دارد، مثل نبود جای تفریح برای خانمها یا کمبود وسایل نقلیه در شهر. خوب خانمها نمیتوانند از وسایل نقلیهای مانند دوچرخه و موتور استفاده کنند و مدام باید از تاکسی استفاده کنند و با برخی از رانندگان تاکسی جر و بحث کنند. الان مینیبوسها کمتر در شهر تردد میکنند و این برای خانمهایی مثل ما که باید صبح و عصر از خانه خارج شویم خیلی سخت است.
در مورد دیگر مشکلات خانمها میگوید: خانمها نمیتوانند برای یک روز هم که شده برای خودشان تنها باشند یا با هم به مسافرت بروند. خودِ من الان جزء تیم والیبال هستم و آرزو داریم با بچههای تیم به یک مسافرت برویم. خوب نمیگذارند و پشت بند آن هزار حرف و حدیث است. برای دختران، خصوصاً در کارخانهها شغل نیست. یکی از دختران فامیل ما چهار سال درس خوانده و حالا منشی پزشک شده، درحالی که اگر پسر بود مطمئناً میتوانست کار بهتری در نیریز و یا حتی شهرهای دیگر پیدا کند.
بدترین کمبود، نداشتن امنیت
نسرین ٢٣ ساله نداشتن امنیت را بیشترین مشکل خانمها میداند و میگوید: به نظر شما یک خانم میتواند ساعت ٩ شب به تنهایی به خیابان یا پمپبنزین برود؟ اگر هم برود، انواع و اقسام متلکها را باید بشنود، در صورتیکه پسرها اصلاً این مشکلات را ندارند. برای دخترها کار نیست و متأسفانه برخی از مدیران و مغازهدارها به دنبال دختران خوش بر و رو هستند و جسارت نباشد، بعضی از آنها هم به چشم دیگری به آنها نگاه میکنند. زنان و دختران بیچاره به اندازه مردان و یا حتی بیشتر از آنان زحمت میکشند اما یک سوم حقوق مردان را میگیرند، آیا اینها تبعیض نیست؟
ادامه میدهد: خدایی وقتی میبینم مرد یا پسری سوار دوچرخه شده حالم بد میشود. چرا ما نباید بتوانیم از دوچرخه استفاده کنیم؟ چرا اگر صبح زود به تنهایی به پارک برویم و از وسایل ورزشی در پارکها استفاده کنیم، به چشم دیگری ما را نگاه میکنند؟ چرا وقتی با دوستانمان برای خوردن دو تا ساندویچ به یک فستفود میرویم، زیر ذرهبین هستیم؟
همین چند روز پیش برای خرید دو دست غذا به رستوران رفته بودم و چند دختر دانشجو غذا میخوردند. باور نمیکنید وقتی دخترها از در بیرون رفتند، چند پسری که بیرون ایستاده بودند، چه حرفهایی به آنها زدند! معذرت میخواهم اما مشکل جامعه ما همین است. پسرها برای دخترهای مردم گرگ هستند و برای خواهران و همسران خودشان سگ! بعد هم میگویند چرا خانمها افسردهاند، خوب وقتی میبینند هیچ آزادی ندارند و بین آنها و جنس مخالف اینقدر تبعیض وجود دارد، افسرده میشوند.
نسرین ادامه میدهد: این وسط البته تقصیر از مسئولین هم هست. اگر آنها چهار تا مکان تفریحی و کارگاه تولیدی درست و حسابی مثل گلسازی، خیاطی، بستهبندیکالا و... راهاندازی میکردند، هم برای خانمها شغلی بود و هم روحیهاشان بهتر میشد.
هم زن و هم مرد خانه!
رقیه برومند ٣٩ ساله از حقوق پایین خانمها در نیریز گلایهمند است. او که تنها آرزویش داشتن سقف بالا سری است که مال خودش باشد، میگوید: بسیاری از خانمها از خانهنشینی و بیکاری گلایه دارند اما آنها واقعاً ناشکرند. باید خدا را شکر کنند که مجبور نیستند برای ماهی ٥٠٠-٤٠٠ هزار تومان در مغازه این و آن کار کنند.
خانم برومند میگوید: میگویند مرد نانآور خانه است، اما این زنِ خانه است که باید همه مشکلات را تحمل کند و دم برنیاورد. کمبود که هیچی، بعضی از زنها مثل من باید هم زن و هم مرد خانه باشند.
خانمها به خاطر آقایان محدودند!
حبیب جلالی ٤٨ ساله اما در مورد محدودیت خانمها در نیریز میگوید: خوب نیریز شهر کوچکی است و هرچه شهر کوچکتر باشد، به مراتب محدودیتها و کمبودها بیشتر است. مثلاً در خصوص همین پوشش، اگرچه مانتو پوشش کاملی است اما بسیاری از خانوادهها دوست دارند دختران و همسرانشان با چادر در خیابان ظاهر شوند.
جلالی ادامه میدهد: به آقایان برنخورد اما من فکر میکنم اکثر محدودیت خانمها به خاطر آقایان است. اگر مردها بیشتر مراقب چشمشان باشند و خودشان را کنترل کنند، همه چیز درست میشود. همهاش که نمیشود خانمها را محدود کرد؛ ولی خوب از آن طرف خانمها هم باید حد اعتدال را رعایت کنند و با ظاهر متعارف در جامعه ظاهر شوند.
دوست داشتم پسر بودم!گ
فاطمه (کوثر) بیات ١٦ ساله همیشه دوست داشته پسر باشد. او از دختربودنش خیلی شاکی است و میگوید:
هرچه محدودیت و کمبود است، برای دخترهاست. اگر سوار دوچرخه شوی که آبرویت به طور کامل رفته. در هر کاری خانواده مخالفت میکنند و گیر میدهند، چرا؟ چون دختری! هیچ جای تفریحی برای دخترها وجود ندارد و بیشتر از ساعت ٧ و ٨ شب نمیتوانیم بیرون از خانه بمانیم. در کتابخانه هم که نمیشود حرف زد... بیشتر دخترها و پسرها برای درسخواندن به کتابخانه نمیآیند و تا دو کلمه با دوستمان حرف میزنیم مدام هیسهیس میکنند! اگر در خانه چهار دقیقه بیشتر با موبایل حرف زدیم که دیگر واویلا! کی بود؟ چکار داشت؟ چرا مدام گوشیات را دست گرفتهای و... اما پسرها نه، هر لباسی دلشان بخواهد میپوشند و هرکار دوست داشته باشند میکنند، جا برای تفریح که زیاد دارند اما حتی اگر جایی هم نباشد تا ساعت ١٢ شب در بلوار و پارکی مینشینند و با هم خوش هستند و کسی کاری به کارشان ندارد. اصلاً از همه مهمتر، اگر دختر و پسری با هم دوست شوند، همه به چشم بد به آن دختر نگاه میکنند ولی پسر انگار نه انگار کار بدی انجام داده، راحت زندگیاش را میکند.
زنان نیریزی عادت کردهاند!
سارا هاشمی، شیرازی و ٣٧ ساله است. او که شش ماهی میشود به نیریز آمده، در مورد محدودیتهای بانوان نیریزی چنین میگوید:
خوب در نیریز هیچ مکان تفریحی برای خانمها وجود ندارد. تنها یک پارک بانوان در نیریز هست که آن هم با فضای بستهای که دارد، بدتر دلِ آدم میگیرد. در ضمن بیشتر خانمها به خاطر هزینهای که باید بپردازند به پارک بانوان نمیآیند. نه یک مرکز تجاری درست و حسابی، نه سینمایی، هیچی... تنها سرگرمی زنان نیریز آمدن به خیابان و گشت و گذاری یک ساعته در دو سه تا خیابان اصلی شهر است. اصلاً این شهر یک طوری حالت خفقان دارد و خودِ خانمها و مسئولین هم هیچ تلاشی برای تغییر این فضا نمیکنند. انگار به این محیط عادت کردهاند. در اکثر شغلهای دولتی آقایان سرِکارند و حتی یک راننده تاکسی خانم در نیریز نیست، درحالی که در شیراز و شهرهای بزرگ کمتر بین زن و مرد تبعیض قائل میشوند.
مرد و زن ندارد، همه با هم برابرند!
«مسلم است که خانمها در نیریز خیلی محدودیت دارند!»
این را عباس فولادستون ٥٨ ساله میگوید.
ادامه میدهد: خودتان که دارید میبینید! چه اشکالی دارد همه خانمها بتوانند همه شغلها را تجربه کنند؟ چه اشکالی دارد اگر یک خانم در سوپرمارکت کار کند؟ چرا زنها نباید زمین چمن داشته باشند و به ورزشگاهها بروند؟ چرا نباید به راحتی در پارک ورزش کنند؟ زنها هم انسانند. مرد و زن ندارد. همه با هم برابرند.
پسرها کمبود دارند!
نیلوفر ٢٨ ساله اما با خنده در مورد پاسخ به سؤالم که آیا دخترها در نیریز محدودیت و کمبودی دارند یا خیر، میگوید: از نظر من این پسرها هستند که کمبود دارند، کمبود دیدهشدن! اگر اینطور نبود که ابروهایشان را مرتب نمیکردند و با سرو صورت کِرم زده به خیابان نمیآمدند!
خندهاش را میخورد و ادامه میدهد: البته از حق نگذریم محدودیت دخترها هم کم نیست. به پوشش و حجاب کاری ندارم، اما باور کنید یک دختر اگر با یک مانتو صورتی یا قرمز از خانه خارج شود، به چشم دیگری به او نگاه میکنند. اگر برای بار سوم یا چهارم به طور ناخودآگاه از جلوی مغازهای رد شود، طرز نگاه فروشندگان آن مسیر عوض میشود. همهاش استفاده از رنگهای تیره، همهاش غم و غصه. همینها میشود باعث افسردگی...
کدام محدودیت؟!
مهران ٣٠ ساله اما برخلاف همه اصلاً با این موضوع که خانمها محدودیت دارند، موافق نیست.
میگوید: چه محدودیتی خانم؟ چه محدودیتی؟ محدودیت مال دخترهای آفتابمهتاب ندیدهی ٢٠-٣٠ سال قبل بود که نه حق تحصیل داشتند و نه حتی حق درِ کوچه باز کردن؛ نه دختران الان که بهتر از پدرانشان قلیان میکشند و تا ساعت ١٠ شب بیرون از خانه هستند و انواع و اقسام ورزشها برایشان آزاد است. جدیداً هم که مد شده از پسرها خواستگاری میکنند. تازه یک پارک بانوان هم مخصوص خودشان دارند که پسرها ندارند.
نداشتن حق انتخاب
بدری هماجاوید ٦٥ ساله نیز از محدودیتهای خانمها ناراضی است. مختصر حرف میزند و میگوید: نبودن جایی برای ورزش، نبودن جایی برای تفریح و خصوصاً اینکه دختران نمیتوانند براحتی با فرد موردنظرشان ازدواج کنند و باید حتماً انتخاب شوند، از مهمترین مشکلات خانمهاست.
محدودیت لازم است
وحید ٣٢ ساله اما با وجود اینکه قبول دارد خانمها در نیریز محدودیت دارند اما این محدودیت را لازم میداند.
میگوید: این محدودیتها به خاطر خودِ خانمها لازم است. خودتان قضاوت کنید اگر دختری مثل یک پسر به تنهایی ساعت ١٠ شب از خانه بیرون برود برای او مشکلی پیش نمیآید؟ اگر بدحجابی کند، برای او مشکلی پیش نمیآید؟ خوب اینها به نفع خود آنهاست و محدودیت نیست!