/ همسرم قبلاً راننده تریلی بود و خیلی به این کار تشویقم میکرد.
/ هفتهای یکی دو بار با مینیبوس این طرف و آن طرف میروم
/ با وجود اینکه کار بیرون از خانه را خیلی دوست دارم اما همسر، بچه و خانه و زندگیام برایم در اولویت هستند
/ به خانمها توصیه میکنم در رانندگی احتیاط و گذشت داشته باشند
/ مردان به رانندگی خانمها اعتماد بیشتری داشته باشند
شاید در کودکی، همان روزها که معلم موضوع انشاء میداد که دوست دارید در آینده چهکاره شوید، هیچوقت فکرش را نمیکرد که روزی راننده مینیبوس شود و مهمان جادهها...
معصومه (حمیده) حقنگهدار یک روز دوست داشت معلم شود، پای تختهسیاه بایستد و با دستان گچیاش به بچهها آن چیزهایی را که نمیدانند یاد بدهد اما علیرغم اینکه دو سال مربی مهد بود، سرنوشت او را پشت فرمان نشاند...
او که دیپلمه، متأهل و دارای یک فرزند است، دوازده سال پیش پشت فرمان سواری نشست و از حدود دو سال قبل پشت فرمان مینیبوسشان...
گفتگویی با وی ترتیب دادیم که میخوانید:
- اولین بار که پشت فرمان مینیبوس نشستید چه احساسی داشتید؟
حس خیلی خوبی داشتم. همسرم قبلاً راننده تریلی بود و خیلی به این کار تشویقم میکرد. قرار بود آن روز برویم شیراز. ١٣ تا مسافر داشتم و همسرم کنار دستم نشسته بود. نیریز تا شیراز را خودم یکسره راندم. مدتی بعد این شغل را بهطور جدیتری ادامه دادم تا در مسیرهای دور بیشتر کمک شوهرم باشم.
چند وقت بعد همسرم راننده سرویس فولاد شد و کمتر مسیرهای دور را میرفت اما من رانندگی را رها نکردم. در حال حاضر سرویس مدارس هستم و هفتهای یکی دو بار با مینیبوس این طرف و آن طرف میروم. مسیرهای دور مثل سنندج، یزد و... را با همسرم میروم و راههای نزدیک مانند قطرویه، شیراز و سپیدان را به تنهایی...
- عکسالعمل مردان نسبت به رانندگی شما با مینیبوس چیست؟
شوهرم از کسانی است که رانندگی مرا خیلی قبول دارد. کلاً بعد از خودش رانندگی مرا بیشتر از همه قبول دارد و شاید این موضوع به خاطر این باشد که در این ١٢-١٠ سال حتی یک بار هم تصادف نکردهام و حتی یک خش روی ماشینم نیفتاده است.
میخندد...
اما بسیاری از مردان و خصوصاً رانندگان مرد با دیدن رانندگی من روی خوش نشان نمیدهند! نمیدانم، حس میکنم یک طوری حسادت میکنند، چون به نحوی رقیبشان محسوب میشوم. البته خیلیها و خصوصاً اکثر مسافران با دیدن من بدون هیچ حرفی با تعجب نگاهم میکنند و من کاملاً این احساسشان را درک میکنم.
- با وجود کار بیرون از خانه و داشتن فرزند کوچک، رسیدگی به کارهای خانه برایتان سخت نیست؟
نه، اصلاً. با وجود اینکه کار بیرون از خانه را خیلی دوست دارم اما همسر، بچه و خانه و زندگیام برایم در اولویت هستند و سعی میکنم در خانه کم نگذارم. انواع ترشیها، مرباها، رب گوجه، آبغوره؛ همه و همه را خودم درست میکنم و سعی میکنم کدبانوی خوبی باشم. البته این را هم بگویم که شوهرم همیشه در کارهای خانه کمکم میکند و تنهایم نمیگذارد.
- نظرتان در مورد رانندگی خانمها چیست؟
به نظرم خانمها در رانندگی محتاطترند و ادعای مردان در این زمینه بیشتر... این ترس خانمهاست که باعث میشود در رانندگی ضعیف باشند.
میخندد...
ترس از اینکه خط و خشی روی ماشین همسرشان بیفتد و بخواهند تا چند وقت جواب پس بدهند و سرزنش شوند! همین باعث میشود استرسشان بالا برود و نتوانند خوب تمرکز کنند.
- آیا تابهحال برایتان پیش آمده که در بین راه ماشینتان پنجر یا خراب شود؟ در این مواقع چه میکنید؟
ماشینهای سواری را بارها پنجرگیری کردهام و از تعمیرات جزئی آن سردرمیآورم اما خداراشکر با مینیبوس تابهحال چنین اتفاقی برایم پیش نیامده. نمیدانم، باید در موقعیتش قرار بگیرم تا ببینم از پسِ پنجرگیری و تعمیر آن بر میآیم یانه!
- مشوقین شما در این راه چه کسانی بودند؟
همسر، پدر و مادرم از بهترین مشوقهایم بودند. بندهخدا مادرم تا جایی که میتواند همیشه کمکم میکند، اما برادرهایم همیشه مخالف رانندگی من بودند. آنها کلاً رانندگی زنها را قبول ندارند!
- آیا از درآمد شغلتان راضی هستید؟
نه! با توجه به اینکه رانندگی شغل سختی است و خطرات خاص خود را دارد اما درآمد آن زیاد نیست. استهلاک ماشین زیاد است و کسی اینها را در نظر نمیگیرد. یک روغن برای ماشین هزینه زیادی دارد و یک جفت لاستیک ٧٠٠-٦٠٠ هزار تومان میشود. استرس کارمان زیاد است و بیمهامان را باید خودمان بپردازیم. با توجه به اینکه رانندگی جزء مشاغل سخت است اما متأسفانه در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد گفتند این شغل جزء مشاغل سخت محسوب نمیشود و رانندگان باید ٣٠ ساله بازنشست شوند.
- بهترین و بدترین خاطرهاتان در رانندگی؟
بهترین خاطرهام به زمانی برمیگردد که ما به تازگی این ماشین را خریده بودیم. آن موقع مادر و پدرم میخواستند از کربلا بیایند و ما به اتفاق همه فک و فامیل رفتیم شیراز پیشوازشان. آن روز من راننده بودم و در ماشین کلی به همه خوش گذشت.
اما بدترین خاطرهام مربوط به زمانی است که سرویسی برای قطرویه داشتم و تریلی که جلوی ما حرکت میکرد، ناگهان تصادف کرد و راننده و سرنشین آن در دَم فوت کردند.
- توصیهاتان به خانمهای راننده؟
در رانندگی احتیاط و گذشت داشته باشند. قوانین را رعایت کنند و از چراغ قرمز آخر شب یواشکی رد نشوند! گذشت در رانندگی خیلی مهم است و ٩٠ درصد مشکلات را حل میکند.
- صحبت پایانی؟
مردان به رانندگی خانمها اعتماد بیشتری داشته باشند. الان من خیلی دوست دارم راننده شرکتهای اطراف باشم و درخواست هم دادهام اما متأسفانه مهندسین، رانندگی یک خانم را قبول ندارند و به همین خاطر مرا رد میکنند، درحالیکه من خودم بارها یکتنه مسیرهای دور مثل یزد و عسلویه را رانندگی کردهام و هیچ مسئلهای هم پیش نیامده. مسیر نیریزبه قطرویه که دیگر جای خود دارد؛ با جاده و گردنههای آن آشنایی کامل دارم و بارها بدون هیچ مشکلی از این مسیر عبور کردهام. تنها درخواستم این است به خانمها بیشتر اعتماد کنند.