رضا موسیپور کارشناس ارشد جامعهشناسی
یکی از پدیدههایی که اروپا و غرب و بعد از آن سایر نقاط جهان را دستخوش تغییرات اساسی کرد، رنسانس و انقلاب صنعتی بود که با اختراع ماشین چاپ و همچنین پیدایش نهادها و سازمانهای جدید از جمله آموزش و پرورش، آموزش عالی، بانک، ثبتاحوال و املاک و .... بسرعت گسترش یافت. در ادامه، ارتباطات و کنشهای اجتماعی، فرهنگ غرب و سپس سایر کشورها را تحت تأثیر قرار داد و مفهومی جدید به نام مدرنیته رقم خورد.
با عنایت به این که صنعتی شدن و مدرنیته، زائیده غرب و جوامع غربی بود، فرهنگ و شیوه زندگی مردم غربی نیز با مدرنیته همخوان شد و به عبارتی کلیت زندگی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، مدرنیزه شد و همه اجزای جامعه به یک تعادل و بالانس رسید.
اما در جوامع دیگر و بویژه جهران سوم و از جمله ایران، وضع به گونهای دیگر رقم خورد. واردات کالا و همچنین تأثیرپذیری شدید از فرهنگ غربی، انسجام جامعه را در این کشورها دچار چالش و تعارض نمود و از آنجایی که ساختار فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و معیشتی اینگونه جوامع، بر اساس سنتها و آموزههای خاص فرهنگی آنها بود در این جوامع تقابل سنت و مدرنیته ایجاد گشت.
البته در این بین بودند کشورهایی که با درایت و تصمیمات منطقی و مناسب، ضمن حفظ اصالت فرهنگ خود، علم و نوآوری را فرا گرفتند و آن را بومی کردند و به عنوان کشوری توسعهیافته در سطح جهان مطرح شدند که ژاپن نمونه مناسب این ادعاست.
به دلایل مطرحشده و صدها عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... ما دچار نوعی تأخر فرهنگی شدیم. یعنی عدم تناسب بین فرهنگ و تکنولوژی. در این حالت فرهنگ فرد فرد ما و کلیت جامعه، از تکنولوژی و بطور کلی دستاوردهای مدرنیته شده جامعه عقب میافتد و برای نمونه شبکه اجتماعی تلگرام را وارد میکنیم اما فرهنگ استفاده درست از آن را نه!
یکی از راههای برون رفت از چنین معضلی، خواست و اراده جمعی مردم و تأکید بر آموزش صحیح و ارائه راهکارهای مناسب توسط دولتمردان است که در کنار ابزارهای کنترل، اولویت بر فرهنگسازی و درونیکردن مدرنیته قرار گیرد.
به طوری که افراد در فرایند جامعهپذیری، رفتارهای شایسته را بیاموزند و به طور خودجوش وبا انگیزه و میل خود به آنها عمل نمایند. برای نمونه هنگام رانندگی ما با اصول و قواعدی روبرو هستیم که تقریباً جهان شمول هستند و هر رانندهای ملزم است هنگام رانندگی برای امنیت و کاهش خطرات مالی و جانی به آنها عمل نماید.
این قوانین باید درونی شوند و افراد طوری آموزش ببینند و توجیه شوند که بدون حضور پلیس و دوربینهای کنترلی، به قانون احترام بگذارند.
یکی از دلایلی که دستاندرکاران و مسئولان سعی مینمایند ابزارهای کنترل فیزیکی از جمله سرعتگیر و دستانداز، گشتهای نامحسوس پلیس و ... را تشدید کنند، همین درونی نشدن فرهنگ ترافیک است.
در صورتی که اگر آموزشها درست باشد و افراد از کودکی و از دوران مدرسه آموزش ترافیکی ببینند، قوانین رانندگی و علائم هشداردهنده، جزئی از وجود آنها شده و با شخصیت آنها عجین میشود و دیگر نیازی به سرعتگیر برای کنترل سرعت نیست.
نظر شما