هر سال به اندازه دو ترم دانشگاهی در داخل خودرو هستیم
در جایی مثل تهران به راحتی می توان در سال 40 الی 60 کتاب صوتی را گوش کرد و یاد گرفت.
ما ایرانی ها، بی هیچ تعارفی
ملت کتاب خوانی نیستیم؛ همه بهانه هایی هم که می آوریم، صرفاً برای خود
فریبی است: 10 هزار تومان برای خرید یک کتاب نمی دهیم ولی چند برابرش را
پیتزا و تنقلات زیان آور می خریم و صدها برابرش را برای تعویض موبایل مان
هزینه می کنیم؛ عضو کتابخانه هم نمی شویم که کتاب های مورد علاقه مان را به
رایگان بخوانیم. حتی خیلی هایمان نمی دانیم به چه موضوعاتی برای مطالعه
علاقه مند هستیم!
یا عمرمان را برای انواع و اقسام کارهای بیهوده هدر می دهیم ولی وقت نداریم روزی یک ساعت یا حتی کمتر از آن کتاب بخوانیم.
همه ما دچار بیماری "کتاب نخوانی" شده ایم و همه مان هم غر می زنیم که چرا ایران ما، آن طور که باید و شاید جلو نمی رود؟!
واقعاً جای تعجب است ملتی بخواهد پیشرفت کند ولی اغلب آنها ، آخرین کتابی که خوانده اند، کتاب مربوط به آخرین امتحانی بوده که در مدرسه یا دانشگاه باید به اجبار می خوانده اند!
این که چرا ما کتاب نمی خوانیم ، علل تاریخی و فرهنگی فراوانی دارد که در این مقال بدان نمی پردازم ؛ فقط به یک مورد اشاره و راهکاری برایش پیشنهاد می کنم:
ما ایرانی ها ، ملت شفاهی هستیم؛ یعنی بیش از این که بنویسیم و بخوانیم، می گوییم و می شنویم. یکی از نتایج فرهنگ شفاهی نیز این است که رابطه چندان صمیمانه ای با کتاب نداریم.
هر چند به باور من، هیچ چیز جای مطالعه عمیق کتاب مکتوب را نمی دهد ولی پیشنهاد من برای مردمی که بیشتر به شنیدن عادت دارند تا خواندن، "کتاب صوتی" است.
هم اکنون هزاران عنوان کتاب صوتی در بازار ایران وجود دارد؛ بعضی از این کتاب ها، از همان اول به صورت فایل صوتی تهیه شده اند و برخی دیگر نیز نسخه صوتی کتاب های چاپی هستند. در اکثر زمینه ها نیز کتاب صوتی وجود دارد: از داستان و رمان و شعر تا روان شناسی و مدیریت و آموزش زبان و ... .
کتاب های صوتی را می توانیم از کتابفروشی های معتبر و سایت های فروش کتاب تهیه کنیم؛ حتی برخی از کتاب های صوتی نیز به صورت رایگان ارائه شده اند.
کتاب صوتی را می توان از طریق موبایل، رایانه، سیستم پخش خودرو و ... موقع قدم زدن، در مترو، در سرویس اداره، هنگام رانندگی، موقعی که درجایی معطل و منتظر هستیم بشنویم و یاد بگیریم.
همین موردرانندگی را در نظر بگیرید؛ در شهرهای بزرگ مانند تهران، به طور متوسط هر کدام از ما در طول سال به اندازه کلاس های دو ترم دانشگاهی در ترافیک هستیم. در بقیه شهرها نیز در طول سال، ساعات قابل توجهی را در خودرو می گذرانیم ؛ اغلب نیز به رادیو یا موسیقی می کنیم و ترافیک، کلافه مان می کند.
اگر کتاب صوتی تهیه کنیم و فقط در خودرو به آن گوش دهیم، در جایی مثل تهران به راحتی می توان در سال 40 الی 60 کتاب صوتی را گوش کرد و یاد گرفت. تجربه من نشان می دهد که با کتاب صوتی، تحمل ترافیک نیز راحت تر می شود. اگر هم جایی از کتاب را متوجه نشویم، می توانیم فایل را به عقب برگردانیم و مسیر را ادامه دهیم.
اگر ما هر سال، این حجم انبوه از مطالب را فقط در خودرو یاد بگیریم، قطعاً در انتهای سال، انسان داناتر، رشد یافته تر و فرهیخته تری خواهیم بود. همه ما می توانیم موبایل، رایانه و خودروی خود را به یک دانشگاه اختصاصی تبدیل کنیم و خودمان را رشد دهیم.
کتاب صوتی را جدی بگیریم.
منبع: عصر ایران ( جعفر محمدی)
یا عمرمان را برای انواع و اقسام کارهای بیهوده هدر می دهیم ولی وقت نداریم روزی یک ساعت یا حتی کمتر از آن کتاب بخوانیم.
همه ما دچار بیماری "کتاب نخوانی" شده ایم و همه مان هم غر می زنیم که چرا ایران ما، آن طور که باید و شاید جلو نمی رود؟!
واقعاً جای تعجب است ملتی بخواهد پیشرفت کند ولی اغلب آنها ، آخرین کتابی که خوانده اند، کتاب مربوط به آخرین امتحانی بوده که در مدرسه یا دانشگاه باید به اجبار می خوانده اند!
این که چرا ما کتاب نمی خوانیم ، علل تاریخی و فرهنگی فراوانی دارد که در این مقال بدان نمی پردازم ؛ فقط به یک مورد اشاره و راهکاری برایش پیشنهاد می کنم:
ما ایرانی ها ، ملت شفاهی هستیم؛ یعنی بیش از این که بنویسیم و بخوانیم، می گوییم و می شنویم. یکی از نتایج فرهنگ شفاهی نیز این است که رابطه چندان صمیمانه ای با کتاب نداریم.
هر چند به باور من، هیچ چیز جای مطالعه عمیق کتاب مکتوب را نمی دهد ولی پیشنهاد من برای مردمی که بیشتر به شنیدن عادت دارند تا خواندن، "کتاب صوتی" است.
هم اکنون هزاران عنوان کتاب صوتی در بازار ایران وجود دارد؛ بعضی از این کتاب ها، از همان اول به صورت فایل صوتی تهیه شده اند و برخی دیگر نیز نسخه صوتی کتاب های چاپی هستند. در اکثر زمینه ها نیز کتاب صوتی وجود دارد: از داستان و رمان و شعر تا روان شناسی و مدیریت و آموزش زبان و ... .
کتاب های صوتی را می توانیم از کتابفروشی های معتبر و سایت های فروش کتاب تهیه کنیم؛ حتی برخی از کتاب های صوتی نیز به صورت رایگان ارائه شده اند.
کتاب صوتی را می توان از طریق موبایل، رایانه، سیستم پخش خودرو و ... موقع قدم زدن، در مترو، در سرویس اداره، هنگام رانندگی، موقعی که درجایی معطل و منتظر هستیم بشنویم و یاد بگیریم.
همین موردرانندگی را در نظر بگیرید؛ در شهرهای بزرگ مانند تهران، به طور متوسط هر کدام از ما در طول سال به اندازه کلاس های دو ترم دانشگاهی در ترافیک هستیم. در بقیه شهرها نیز در طول سال، ساعات قابل توجهی را در خودرو می گذرانیم ؛ اغلب نیز به رادیو یا موسیقی می کنیم و ترافیک، کلافه مان می کند.
اگر کتاب صوتی تهیه کنیم و فقط در خودرو به آن گوش دهیم، در جایی مثل تهران به راحتی می توان در سال 40 الی 60 کتاب صوتی را گوش کرد و یاد گرفت. تجربه من نشان می دهد که با کتاب صوتی، تحمل ترافیک نیز راحت تر می شود. اگر هم جایی از کتاب را متوجه نشویم، می توانیم فایل را به عقب برگردانیم و مسیر را ادامه دهیم.
اگر ما هر سال، این حجم انبوه از مطالب را فقط در خودرو یاد بگیریم، قطعاً در انتهای سال، انسان داناتر، رشد یافته تر و فرهیخته تری خواهیم بود. همه ما می توانیم موبایل، رایانه و خودروی خود را به یک دانشگاه اختصاصی تبدیل کنیم و خودمان را رشد دهیم.
کتاب صوتی را جدی بگیریم.
منبع: عصر ایران ( جعفر محمدی)
نظر شما
داستان از اون جای شروع میشه که پسره برای تولد پدرش یه دوربین از حراجی می خره. بعد متوجه میشه هر کسی یا هر چیزی که از اون عکس می گیره یا می میره یا نابود می شه!
داستان های کوتاه این نویسنده خیلی باحال و ترسناک هستن جوری که شبا از ترس خواب نمی رین!
داستان های کوتاه مسافر ، اتوبوس شب رو ، مردی با چهره زرد ، تلفن مردگان ، کلبه نحس و... اثر همین نویسنده خیلی جذاب و ترسناک هستند.
هر کدوم از این کتاب کوتاه رو می شه تو نیم ساعت خوند.
آنتونی هوروویتس استاد داستان های ترسناک برای نوجوانان!
فقط کاشکی من یکی از این دوربین ها داشتم.
داستان از اون جای شروع میشه که پسره برای تولد پدرش یه دوربین از حراجی می خره. بعد متوجه میشه هر کسی یا هر چیزی که از اون عکس می گیره یا می میره یا نابود می شه!
داستان های کوتاه این نویسنده خیلی باحال و ترسناک هستن جوری که شبا از ترس خواب نمی رین!
داستان های کوتاه مسافر ، اتوبوس شب رو ، مردی با چهره زرد ، تلفن مردگان ، کلبه نحس و... اثر همین نویسنده خیلی جذاب و ترسناک هستند.
هر کدوم از این کتاب کوتاه رو می شه تو نیم ساعت خوند.
آنتونی هوروویتس استاد داستان های ترسناک برای نوجوانان!
فقط کاشکی من یکی از این دوربین ها داشتم.