زنان در طول تاریخ همواره نقش مهمی در دوام و قوام خانواده بر عهده داشته و پایه اصلی پرورش نسلهای بعد بودهاند. همزمان با این نقشهای مهم، زنان در اقتصاد نیز دستی داشته و دارند. در زمان کنونی، نقش زنان تقریباً شبیه مردان است: کار در بیرون خانه در مشاغل آزاد یا دولتی.
اما در سالهایی نه چندان دور، زنان به شیوهای متفاوت در اقتصاد نقشآفرین بودند. آنها در همان خانه کارهای بزرگی میکردند و یاربزرگی برای مرد خویش بودند و حتی گاهی از شوی خویش برای اقتصاد خانواده مؤثرتر بودند. آنها حتی در مزرعه و باغ و کوه و بیابان نیز بیادعا و مظلوم کار میکردند.
در زیر زندگی یکی از این شیرزنان نیریزی به تصویر کشیده شده است.
*****
در زمان قدیم زنی بود فرهیخته، با بینش و درایت، فعال و زرنگ و خوشبرخورد که زبانزد خاص و عام بود. در سخنگفتن چیرهدست بود و ترس پیش او معنا نداشت. کدبانویِ خانه بود و در شهر نیریز دیده به گیتی گشود. به سن معین که رسید، به همسری انتخاب شد و ازدواج کرد. از این پیوند خجسته صاحب چهار فرزند شد، سه پسر و یک دختر.
دخترش هم پیوند همسری بست و صاحب سه پسر و یک دختر شد و پس از عمری کوتاه به رحمت خدا رفت. روان مادر و فرزند، هر دو شاد و یادشان گرامی باد.
این زن کدبانو، کارهای خانه را خوب انجام میداد. منزل را بموقع تمیز و رفت و روب میکرد و پیش از عید نوروز، به خانهتکانی و گردگیری مشغول میشد. تاقچهها، رفها، گنجهها و نُقلدانها را پاک میکرد و ظروف را میشست. سعی میکرد ظرفهایی که شکستنی بودند، نشکند، چون عقیده داشت اگر بشکند، سال خوبی نخواهد داشت. نانهای شیرین، اسفناجی، خشخاشی، کنجدی و کماج میپخت و برای عیدیدادن به بچهها، تخممرغ رنگ میکرد. وسایل سفره هفتسین را آماده میکرد و مرتب میچید. گذشته از آن، در طول سال نان تَلو (TALUO - نوعی نان محلی)، سهتایی، کُلو، لَمو LAMUO جو و ذرت میپخت. غذاهایی مانند آبگوشت، کلهپاچه، انواع پلو و... میپخت و سرِ جوغ (جوی آب) مانند سایر زنها لباس میشست.
در منزل مرغ و خروس داشت و از گوشت و تخم آنها بهرهمند میشد. همچنین از احشامی مانند گوسفند، میش، بز، قوچ، دُبُر، کهره، بره، و چپش نگهداری میکرد. گاهی هم چوپان، آنها را همراه گوسفندانِ دیگران به صحرا میبرد و شب برمیگرداند.
از شیر آنها ماست، پنیر، کشک، ترف و دوغ درست میکرد؛ کره و خامه میگرفت و گاهی این محصولات را میفروخت.
در باغچه منزل، انواع سبزی میکاشت و در کوهستان که صاحب ملک دیم بودند، انجیر جمع میکرد و به درختان انجیر بَر BAR میداد.
بادام، انگور و... میچید و آنچه احتیاج نداشت میفروخت.
در کاشتن درخت و پرورش آنها استاد و ماهر بود و از پشم میش و موی بُز نخ میریسید. در منزل قالی و گلیم میبافت و آنها را میفروخت.
شاگرد هم داشت و به آنها تعلیم میداد. شهرتش دلشاد نیریزی بود و اسم پدرش حسین.
این بانو در حدود سال ١٣٢٦ خورشیدی وفات یافت و در محله کیان به خاک سپرده شد. بر سنگ مزارش شرح حال مختصری از او نگاشتند اما متأسفانه هنگام تخریب آرامستان، قبر او مانند دیگر آرامگاهها از میان رفت و ناپدید گردید و بار زیارت از دوش خویشان و اقوامش برداشته شد. روانش شاد